شطحات الصوفیة
شطحات الصوفیة اثر عبدالرحمن بدوی، کتابی است که در آن، به بررسی سخنان و شطحیات بایزید بسطامی، بزرگترین عارف و صوفی قرن سوم هجری پرداخته شده و به ضمیمه کتاب «النور من کلمات ابی طیفور» نوشته محمد ابن علی سهلگی که کتابی است در بیان مناقب و احوال بایزید، منتشر شده است.
شطحات الصوفیة | |
---|---|
پدیدآوران | بدوی، عبدالرحمن (نويسنده) |
ناشر | وکالة المطبوعات |
مکان نشر | کویت |
سال نشر | 13سده |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | ب4ش6 285/6 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شطحیات صوفیه، از تراث ادبیات عرفانی فارسی است که از قرن سوم با ماجرای بر دار کردن حسین بن منصور حلاج (متوفی 309ق) و ممنوعیت یافتن چنین سخنانی، در معرکه آراء صوفیه قرار گرفت و رد یا پذیرش آن توسط فرق صوفیه، به نحوی نمادین خبر از مبانی معرفتشناسی آنها میداد. شطحیات صوفیه علیرغم کثرت مضامین در دستههای موضوعی خاصی قابل تقسیمند که مهمترین آنها دعاوی مختلف و طعن و بی حرمتی به دین هستند[۱]. بدوی در این کتاب، ضمن بررسی انواع شطحیات، یکی از عناصر شطح را سخن گفتن با صیغه متکلم به جای خداوند دانسته و معقتقد است شطح واقعی، فقط جملاتی است که چنین ساختاری داشته باشد[۲].
وی در ابتدا، ضمن بررسی ظاهر و عناصر شطح مانند شدت وجد، به وجود آمدن حالت سکر و...[۳]، به تعریف شطح در میان صوفیه پرداخته[۴] و سپس، تاریخ شطحیات را مورد بررسی قرار داده است[۵].
بررسی دیدگاه معاصرین بسطامی، همچون جنید و شبلی پیرامون شطحیات وی، از جمله مطالب مهم کتاب میباشد[۶]. نویسنده معتقد است تأویلات کسانی چون جنید و دیگران از شطحیات بایزید، بیرون از مقصود حقیقی وی بوده و در حقیقت برای تبرئه اوست[۷].
در کتاب «النور»، ضمن اشاره به مناقب بایزید بسطامی[۸]، دیدگاه نابلسی پیرامون مسأله وحدت وجود، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است[۹].
شرح حال بایزید در آثاری همچون «مرآة الزمان» سبط ابن جوزی، «نفحات الأنس» عبدالرحمن جامی و «طبقات الصوفیه» ابوعبدالرحمن سلمی، به صورت ملحقات، در پایان کتاب افزوده شده است[۱۰].
پانویس
منابع مقاله
- متن کتاب.
- اسدی، علیرضا، «تاملی در موضوعات، صورت، ساخت و سبک شطحیات صوفیه»، پایگاه مجلات تخصصی نور، سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب) زمستان 1390- شماره 14.
- حسینی، مریم، «زیباییشناسی زبان عرفانی بایزید بسطامی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مطالعات شهریارپژوهی، فروردین 1400، سال هشتم- شماره 28.