تاریخ تشیع

تاريخ تشيع زير نظر سيد احمدرضا خضرى، توسط محمود حيدرى آقايى، قاسم خانجانى، حسین فلاح‌زاده و رمضان محمدى (نويسندگان جلد اول) و حسین حسینیان مقدم، منصور داداش‌نژاد، حسین مرادى‌نسب و محمدرضا هدايت‌پناه (نويسندگان جلد دوم) تأليف شده است. در اين اثر تاريخ تشيع از ابتداى پيدايش آن تحت دو عنوان «دوره حضور امامان معصوم(ع)» و «دولت‌ها، خاندان‌ها و آثار علمى و فرهنگى شيعه» مورد بررسى قرار گرفته است. اين اثر به زبان فارسی در سال 1384ش نوشته شده است.

تاریخ تشیع
تاریخ تشیع
پدیدآورانهدایت پناه، محمدرضا

محمدی، رمضان

خضری، احمدرضا (ناظر)

خانجانی، قاسم

فلاح‌زاده، حسین

حسینیان مقدم، حسین

حیدری آقایی، محمود

مرادی‌نسب، حسین

داداش‌نژاد، منصور
ناشرپژوهشکده حوزه و دانشگاه
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1384 ش
چاپ1
موضوعائمه اثناعشر - تاریخ

اسلام - تاریخ

شیعه - تاریخ
زبانفارسی
تعداد جلد2
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏ت‎‏2‎‏ ‎‏1384‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

انگيزه تأليف اثر حاضر آن است كه تاكنون يك اثر جامع و پاسخگوى نياز دانشجويان رشته تاريخ، به‌ويژه دانشجويان تاريخ و تمدن ملل اسلامى، نگارش نيافته است. انگيزه ديگر، آن است كه به مدد بهره‌گيرى از منابع، مآخذ، پژوهش‌ها و مطالعات نوين، بار ديگر مبانى و مفاهيم اساسى تشيّع و ارزيابى انتقادى علل و چگونگى پيدايش اين مذهب و سير تكوينى آن تبيين و سهم بزرگ و بى‌بديل آن در تكوين نهضت معنوى اسلام روشن و نقش انكارناپذير اين مذهب در گسترش حيات معنوى و بارورى اسلام بيان شود.[۱]

ساختار

كتاب با دو مقدمه از ناشران و سيد احمد رضا خضرى آغاز شده و در قالب دو طرح پژوهشى جدا و براساس سرفصل دو درس تخصصى تاريخ تشيع (1) و (2) به اجرا درآمده است. جلد نخست اين پژوهش كه داراى پانزده فصل مى‌باشد، به كليات، مبانى، مفاهيم و تاريخ تشيع در دوره حضور امامان معصوم(ع) و جلد دوم كه داراى سه بخش مى‌باشد، به دولت‌ها، حكومت‌ها، خاندان‌ها و خدمات علمى و فرهنگى شيعه با تأكيد بر مناطق شرق اسلامى اختصاص يافته است. به دليل نبودن دروسى درباره امامان شيعه(ع) در دانشگاه‌ها، تاريخ تشيع(1) با محوريت امامان معصوم(ع) سامان يافت. در تاريخ تشيع(2) نيز از پرداختن به مطالب و موضوعات مهمى چون: تشيع در دوره صفويان، فاطميان، ادريسيان، مزيديان و حمدانيان، خوددارى شد؛ زيرا اين عناوين در ديگر دروس تخصصى دانشجويان جاى گرفته است.[۲]

در پايان هر فصل، خلاصه مباحث آن، به همراه محورهاى مطالعاتى آن فصل، ذكر گرديده است.

گزارش محتوا

در مقدمه ناشران، به نياز گسترده دانشگاه‌ها به منابع و متون درسى با نگرش اسلامى در رشته‌هاى علوم انسانى اشاره شده است.[۳]

در مقدمه ناظر، ضمن بيان انگيزه تأليف كتاب، نكاتى پيرامون تشيع و اهميت آن در اسلام مطرح شده است.[۴]

در جلد اول، فصل اول، كلياتى پيرامون واژه‌شناسى شيعه و تشيع و اصول و مبانى آن، بيان گرديده است. نويسندگان در اين فصل، به اين نكته اشاره دارند كه اصول و مبانى اعتقادى و سياسى شيعه، براساس آيات قرآن و روايات پيامبر(ص) بوده و از اصلى‌ترين مبانى اعتقادى شيعه، امامت است كه مانند نبوت به تعيين الهى بوده و به قبول و نفى مردم بستگى ندارد؛ اگرچه تحقق آن به پذيرش مردم است و آنچه مردم را با ولى و امام خود پيوند مى‌دهد، عصمت و علم ولى است كه فهم او از دين و انسان كامل است و قادر است انسان را در دنيا و براى آخرت رهبرى كند.[۵]

در فصل دوم، چگونگى پيدايش تشيع بررسى شده است. آنچه در اين فصل مى‌خوانيم آن است كه روايات فراوانى در منابع حديثى شيعه و اهل سنت از پيامبر(ص) درباره برترى اميرالمؤمنين(ع) بر ديگر اصحاب آن حضرت از جهت علم، فقه، قضا، شجاعت، تقوا، عبادت و... وجود دارد. از مجموع اين روايات چنين برمى‌آيد كه اميرالمؤمنين(ع) به‌عنوان برجسته‌ترين صحابى پيامبر(ص) مطرح بود و اين مرتبه تا بدان حد مى‌رسد كه او را چون نفس پيامبر قرار داده است و براساس اصل عقلايى «تقدم افضل بر مفضول» شيعه بر اين باور است كه صلاحيت رهبرى امت و جانشينى پيامبر در آن برهه، منحصر به اميرالمؤمنين(ع) بوده و ازاين‌رو انتخاب و مقدم كردن ديگر صحابه بر او، برخلاف عقل و يك انتخاب غيرشرعى بوده است؛ گرچه علما و متكلمين اهل سنت، برخلاف اين اصل عقلايى به جواز تقدم مفضول بر فاضل رأى داده‌اند، اما هيچ دليل قانع‌كننده‌اى براى اين مدعاى خود نتوانسته‌اند اقامه كنند.[۶]

تشيع دوره‌هاى مختلفى را پشت سر گذاشته است كه دوره تكوينى انديشه‌هاى سياسى اعتقادى آن از مهم‌ترين اين دوره‌هاست و تكوين انديشه‌هاى شيعه، سبب تمييز آنان از تسنن شده است. در طول تاريخ، عواملى در بسط انديشه‌هاى شيعى مؤثر بوده كه از مهم‌ترين آنها رفتارها و سخنان حضرت زهرا(س) و امام على(ع) با خلفا مى‌باشد و بعد از آن دو، تربيت‌يافتگان خاص امام على(ع) مانند ابوذر، عمار، مقداد و سلمان از كوشش‌كنندگان اوليه براى بسط اين انديشه‌ها بوده‌اند. در فصل سوم كتاب، تشيع در دوران خلفاى سه‌گانه، مورد بررسى قرار گرفته است.[۷]

در فصل چهارم، به بررسى تاريخ تشيع در عصر امام على(ع) پرداخته شده است. نويسندگان براى درك عميق‌ترى از روند تشيع در اين مقطع، نخست به جريان انتخاب آن حضرت و تحولات پس از آن روى آورده‌اند. همچنين به اجمال، فرقه‌ها و جريان‌هاى ديگرى را كه در دوره مذكور مطرح بوده‌اند، بررسى نموده‌اند.[۸]

در فصل پنجم، كه به بررسى تاريخ تشيع در عصر امام حسن(ع) اختصاص دارد، در ابتدا به مطالعه زندگانى آن حضرت پرداخته شده و تحولات تاريخى مربوط به عصر ايشان، بررسى شده است. براى اين كار، آن زندگانى امام در سه مرحله مورد بررسى قرار گرفته است: نخست از تولد تا آغاز حكومت، سپس از حكومت تا صلح با معاويه و آنگاه از صلح تا شهادت. اين مباحث، بستر مناسبى براى مطالعه تاريخ تشيع در عصر امامت و حكومت امام حسن(ع) فراهم مى‌آورد تا مباحثى همچون مفهوم و جايگاه شيعه در آن عصر، سياست دولت اموى در قبال شیعیان، چگونگى ارتباط شیعیان با پيشواى خود و نيز ديدگاه‌ها و مواضع ديگر جريان‌ها و فرقه‌ها مورد توجه قرار گيرد.[۹]

در فصل ششم، پژوهش و بررسى تاريخ تشيع در عصر امامت امام حسین(ع)، طى مباحثى چند به انجام رسيده است. در اين فصل، نخست زندگانى و سيره آن حضرت به عنوان امام و پيشواى شیعیان و همچنين تحولات خلافت پرداخته شده و سپس ديگر مسائل مربوط به تاريخ تشيع در مقطع زمانى مذكور با توجه به تحولات مهم، بررسى شده است.[۱۰]

در فصل هفتم، دوران امام سجاد(ع) بررسى گرديده است. به نظر نويسندگان، عصر اختناق، بامعناترين نام براى دورانى است كه امام سجاد(ع) در آن مى‌زيست. يزيد براى حفظ قدرت حاضر بود حتى فرزند پيامبر(ص) را بكشد و از هيچ جنايتى فروگذار نكند و نوميدى از پيروزى حركت مسلحانه، نتيجه رعب و وحشت شديدى بود كه امويان ايجاد كرده بودند.[۱۱]

دوره زندگى امام باقر(ع)، در فصل هشتم بررسى شده است. آن حضرت در زمانى به امامت رسيد كه نزدیک به يك قرن از ظهور اسلام مى‌گذشت و حدود هفتاد- هشتاد سال از سلطه معاويه و حكومت امويان سپرى مى‌شد. شيوه حاكمان اموى در دوره‌هاى مختلف دولت خود، بر سلطه‌جويى بيشتر در كشورگشايى و تصدى‌گرى مناصب اجتماعى- سياسى در قبضه امويان، ترويج فرهنگ جبريه، مبارزه با روح عدالت‌گستر اسلام و ايجاد تفرقه و انحراف در امت اسلامى، ترويج سنت‌هاى جاهلى، تخريب پايه‌هاى اعتقادى مسلمانان، تهديد، تحريم و قتل شیعیان و علويان و... بود و امام باقر(ع) با مشاهده اين انحراف‌ها و كجى‌ها، تمام همّت خويش را در تعليم و تربيت و ترويج و گسترش فرهنگ اصيل و ناب اسلامى به كار بست.[۱۲]

در ساير فصول اين جلد نيز به همين روش، تاريخ تشيع در دوران ديگر معصومين(ع) مورد مطالعه و بررسى قرار گرفته است.

جلد دوم، در سه بخش، تنظيم شده است. در بخش اول، در شش فصل، دولت‌هاى شيعى زير، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است:

فصل اول: علويان طبرستان؛ نویسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره نموده كه مهاجرت علويان به طبرستان، سبب گرايش مردم آن منطقه به دين اسلام شد. وى معتقد است وقتى مردم منطقه، زهد و پارسايى سادات علوى را ديدند، با حمايت آنان عليه حاكمان ستمگر وقت، قيام كردند. علويان با همكارى مردم و حاكمان محلى توانستند در آن منطقه، حكومتى علوى تأسيس كنند. به نظر وى، آنان در پى آن بودند تا احكام و شريعت اسلامى را در منطقه، اقامه كنند.[۱۳]

فصل دوم: آل بويه؛ از جمله نخستين دولت‌هاى قدرتمند شيعه است كه از سال 328 تا 446ق، به مدت نزدیک به يك قرن‌ونيم، توانست در حوزه جغرافيايى ایران و عراق، برخلافت عباسى تسلط كامل داشته باشد. مؤسسان اين دولت، سه برادر بويهى، يعنى على عمادالدوله، حسن ركن‌الدوله و احمد معزالدوله بودند كه از خطه شمال ایران برخاسته بودند. آنان ابتدا از فرماندهان ماكان بن كاكى بودند كه با مرداويج بن زيار مى‌جنگيدند؛ ولى پس از شكست خودرن ماكان، به مرداويج پيوستند.[۱۴]

فصل سوم: اسماعيليان؛ مذهب اسماعيليه نزارى به رهبرى حسن صباح، يكى از قدرتمندترين فرقه‌هاى سياسى- مذهبى در ایران بود كه توانست به مدت دو قرن، در مقابل خلافت عباسى و سلجوقيان، قد علم كرده، توسعه يابد. به اعتقاد نویسنده، گرايش بخش قابل توجهى از مناطق مختلف ایران و حتى برخى از بزرگان و سياستمداران سلجوقى به اين مذهب، نشان از زمينه‌هاى افول خلافت عباسى در ایران، در عرصه‌هاى مذهبى و سياسى داشت. هرچند آنان آنگونه كه بايسته و شايسته است، نتوانستند عقايد مذهبى خود را همانند ديگر مذاهب تبيين كنند و از اين جهت، راه را بر تهمت و افتراى دشمنان بر روى خود بازگذاشتند، اما حضور فعال پيروان مذهب نزارى در ایران به مدت دو قرن، نشان مى‌دهند كه خلافت عباسى نمى‌توانست پاسخگوى خوب و متناسب با فرهنگ بومى ایرانیان براى حل مشكلات مذهبى و سياسى و اجتماعى آنان باشد.[۱۵]

فصل چهارم: سربداران؛ در اين فصل، به اين نكته اشاره گرديده كه هتك حرمت ايلچيان مغول به مردم باشتين، اولين جرقه قيام سربداران را زده و اميران سربدار، با حمايت و نفوذ رهبران دينى، توانستند در منطقه خراسان، دولت سربدارى را تأسيس كنند، لكن اختلافات درونى و قطع حمايت رهبران دينى از اميران سربدار، اسباب سقوط اين دولت را به وجود آورد.[۱۶]

در فصل پنجم و ششم نيز به ترتيب دولت مرعشيان.[۱۷]بررسى گرديده است.

در بخش دوم، در پنج فصل، به معرفى خاندان‌هاى شيعى زير پرداخته شده است: فصل اول: اشعريان؛ اشعريان در اصل، از قبايل قحطانى يمن بوده كه در دوره جاهليت، از حرمت و جايگاه ويژه‌اى نزد قبايل عرب، برخوردار بودند.[۱۸]

فصل دوم: نوبختيان؛ اين خاندان، در شمار خاندان‌هاى اصيل ایرانى هستند كه در دوره منصور عباسى، اسلام آوردند و از آن زمان، پيوسته همنشين و ملازم خلفاى عباسى بودند.[۱۹]

آل بويه، نقبا و سادات بيهق و سادات طالبيه قم و نقباى رى و قم، از ديگر خاندان‌هاى شيعى معرفى شده در اين بخش مى‌باشند.[۲۰]

بخش آخر نيز به معرفى آثار علمى و فرهنگى شيعه، اختصاص يافته است. از جمله عناوين مطرح شده در اين بخش است: تاريخ آموزش و پرورش؛ پيشوايان و انديشمندان شيعى و آثار آنان و سهم شیعیان در پيدايش و پيشبرد علوم.[۲۱]

وضعيت كتاب

در هر جلد، فهرست مطالب در ابتدا و نمايه آيات، روايات (در جلد اول فقط)، اشخاص و اماكن، در انتهاى كتاب آمده است.

آدرس مطالب و برخى توضيحات در پاورقى‌هاى كتاب ذكر شده است.

پانويس

  1. پيشگفتار، ص18
  2. پيشگفتار، ص3
  3. مقدمه ناشران، ج1، ص4
  4. مقدمه خضرى، ج1، ص17
  5. متن كتاب، ج1، ص34
  6. همان، ص88
  7. همان، ص107
  8. همان، ص132
  9. همان، ص133
  10. همان، ص151
  11. همان، ص215
  12. همان، ص236
  13. همان، ج2، ص25
  14. همان، ص80
  15. همان، ص104-105
  16. همان، 125
  17. همان، ص126- 135) و آل كيا (همان، ص137- 161
  18. همان، ص179
  19. همان، ص211
  20. همان، ص213- 273
  21. همان، ص284

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.

وابسته‌ها