رساله در رد صوفیه
رساله در رد صوفیه، نوشته محمد علمالهدی(1039ق- 1115ق) فرزند فیض کاشانی و از علمای زبده دوره صفویه است. این رساله -که متأثر از رسالۀ عبرتنگار وی میباشد- به سال 1107 نوشته شده است. این کتاب -که با تصحیح رسول جعفریان چاپ شده است- در یک مقدمه، شش گفتار به همراه فصلهایش و یک انجام-که به گونۀ منطقی تنظیم شدهاند- برای نقد و بررسی باورها و رفتار صوفیان ترتیب یافته است. مصنف این متن را برای بهرهمندی پارسیزبانان به فارسی نوشته است.[۱]
رساله در رد صوفیه | |
---|---|
پدیدآوران | علمالهدی، محمد بن محسن (نویسنده) جعفریان، رسول (مصحح) |
ناشر | نشر مورخ |
مکان نشر | ایران - قم |
سال نشر | 1397ش. |
چاپ | چاپ یکم |
موضوع | تصوف – ردیهها تصوف - آداب و اعمال |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ع77 ر5 / 295/2 BP |
در نخستین گفتار، مصنف با آوردن روایاتی دین درست را در وجوب پایبندی و اعتصام به ریسمان اطاعت امامان(ع) میداند چراکه، ایشان همه راههای هدایت را بیان کردهاند. بنابراین، روشهای اختراعی -مانند صوفیه- در برابر آنان نادرست میباشد.[۲]
گفتار دوم متأثر از ادبیات ضد صوفی آن دوره است که تصوف در این ادبیات جریانی است که وابستگی به تشیع نداشته و به عکس، ریشه در تسنن دارد، از این رو، مصنف بحث را قدری به عقب برده و از انحرافی که پس از درگذشت رسول خدا(ص) رخ داد، آغاز میکند.[۳]
گفتار سوم ویژۀ وجوب ستیز با بدعت و پرهیز از همنشینی با صوفیان است. علمالهدی ایده صلح کل صوفیان را نمیپذیرد و اساس آن را بیتعصبیشان بر مذهب خاصی داشتن و مفهوم حق و باطل را مرزبندی نکردن میداند.[۴]
گفتار چهارم در نقد ذکر صوفیان است؛ اینکه آنان اذکار خاص خود را به شکلهای ویژه اجرا میکنند که متفاوت از اجرای شعائر دینی و مذهبی سایر مسلمانان است. علمالهدی در این گفتار بسیار ادیبانه و زیبا و با همان نثر خودساختهاش به بحث از عظمت الهی و آفرینش پرداخته و با انواع و اقسام عبارات، تشبیهات و استعارات، روی تذکر و یاد خداوند تأکید میورزد سپس، فصلی را به دانش مربوط به شناخت مبدأ و معاد ویژه کرده است.[۵]
گفتار پنجم شرح تفصیلی از انواع حکم شرعی و بیان تفاوت آنها است. مصنف با این مقدمه به مرکز دایره بحثی که علیه صوفیان آغاز شده، نزدیک میشود به اینکه آنان در انجام اذکار از حد شرعی بیرون میروند و کارشان به بیحیایی میانجامد.[۶]
گفتار ششم، در نکوهش این است که صوفیان امثال حسن بصری و سفیان ثوری را بر امامان ترجیح میدهند. مصنف آداب چلهنشینی ایشان را نیز نامشروع و نامأنوس مینامد. امتیاز جدی این رساله در بررسی نگاه صوفیه به توکّل است که علمالهدی آن را سبب رواج نوعی اخلاق بطالتگرایانه در جامعه برمیشمرد. همچنین، به ادعاهای شگفت صوفیان برای انجام کارهای خارقالعاده میپردازد و نیز توضیح میدهد که آنان تعصب در مذهب را نه در اصول و نه در فروع نمیپذیرند و اظهار شهادتین را کافی دانسته و ابایی از اینکه مالکی یا حنبلی و... باشند، ندارند.[۷]
در پایان کتاب، مصنف راه میانهای را باز میکند تا زاهدانی مانند فیض کاشانی -پدرش- را که دل به دنیا نبسته اند، از جریان صوفیه جدا کند.[۸]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه کتاب
- متن کتاب.