تذکره رياض العارفين (لکهنوی)
تذکره رياض العارفين، برگزیده اشعار و شرححال بیش از یک هزار تن از شعراء به قلم نویسنده پاکستانی، آفتابرأی لکهنوی است. این اثر با تصحیح و مقدمه سید حسامالدین راشدی منتشر شده است.
تذکره رياض العارفين | |
---|---|
پدیدآوران | لکهنوی، آفتابرأی (نويسنده) راشدی، سید حسامالدین (محقق) |
ناشر | مرکز تحقيقات فارسیايران و پاکستان |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1355ش |
چاپ | 1 |
موضوع | شعر فارسی- مجموعهها، شعر فارسی- سرگذشت نامه، شاعران ايرانی- سرگذشت نامه |
زبان | اردو، فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /آ7ت4 3543 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه ناشر (به زبان فارسی)، مقدمه سید حسامالدین راشدی (به زبان اردو) و ترجمه آن به قلم سید علیرضا نقوی (سخنهای گفتنی) و شرححال و اشعار 1136 تن است.
گزارش محتوا
محقق اثر معتقد است که اسم تذکره ریاض العارفین در هیچ کتابی نیامده است و همچنین شرححال مؤلف آن آفتابرأی نیز در هیچجا به چشم نخورده است. نسخه خطی این تذکر ه که در ذخیره انجمن ترقی اردو کراچی وجود دارد منحصربهفرداست[۱].
این تذکره از لحاظ شرححالی که در آن آمده است رضایت خوانندگان را فراهم نمیسازد. همچنین تحقیق و دقت نشر نیز در تألیف این کتاب در کار نبرده است. خود مؤلف نیز درین مورد هیچ ادعایی ندارد... چون منظور مؤلف جمعآوری «گوهر اشعار عاشقانه» بود، بنابراین شرححال شعرا درین تذکره تنها ضمناً آمده است، چون در موقع انتخاب اشعار و گردآوری آن به نظر مؤلف ذکر احوال گویندگان آن نیز لازم بوده است؛ اما مؤلف برای این موضوع هیچ اهمیتی قائل نشده و تنها به ذکر حال هر گوینده در یکی دو سطر اکتفا نموده است[۲].
محقق کتاب با توجه به اشتباهات و اغلاط این نسخه از کتاب چنین ادعا کرده است: «میتوان گفت که مؤلف آن حامل ذوق شعری بوده که در آن زمان در میان مردم آن سامان معمولاً وجود داشت، اما نمیتوان او را جزو اهل علم شمار کرد. برای همین تاکنون به این تذکره هیچ اعتنا و توجهی نکردهاند و در هیچ کتابی اسم این کتاب یا مؤلف آن به چشم نمیخورد»[۳].
محقق اثر تنها نسخه کتاب را پر غلط دانسته و اما تصحیح آن را خالی از اشکال ندانسته است: «نسخه منحصربهفرد این تذکره که اساس کار ما قرار گرفته است بسیار مغشوش و مغلوط است. اینجانب سعی کردهام عبارات، اسامی، تخلصها، مقامات موقعیت و اشعار و سایر اطلاعات مربوط را از منابع اصلی این کتاب تصحیح نمایم اما در بعضی موارد درین منظور موفق نگشتهام»[۴].
آفتابرأی، گاه تنها به یک سطر و یک بیت بسنده کرده است؛ آنگونه که در معرفی شاعری با تخلص «آفتابی» بدون اینکه به نام او اشاره کند مینویسد: اصلش از ساوه است. آخر به خدمت حکام تبریز شب را به روز آورده:
.حرف دشمن مشنو، تیغ مکش، دوست مکش | ظلم از حد مبر امروز که، فردایی هست[۵] |
گاه نام شاعری غیر مشهور را بدون شرححالش تنها با ذکر ابیاتی از او آورده است؛ مانند ترخانی گوید:
.دل تنگ دور، از آن لب خندان نشستهایم | مانند غنچه، سر به گریبان نشستهایم | |
چون دست ما، به دامن وصلت، نمیرسد | پای طلب کشیده به دامان نشستهایم[۶] |
گاه نیز از شاعری چون مولانا عبدالرحمان جامی (متوفی 793ش) یاد کرده و مینویسد: در اوایل عمر به کمالات صوری و معنوی پرداخته، علم سربلندی برافراخته. از مریدان شیخ سعدالدین کاشغری نقشبندی و در عهد سلطان ابوسعید گورکانی و سلطان حسین میرزا بایقرا بوده، و در آخرها در شهور تسعهوتسعینوثمانمائة درگذشت:
.رحمی بده خدایا! آن سنگ دل جوان را | یا طاقتی و صبری، این پیر ناتوان را | |
گر خشک شد گیاهی در خشک سال هجران | پژمردگی مبادا آن تازه ارغوان را | |
جامی ز عشق خوبان، گر گفت: توبه کردم | این نکته بشنو از من، زنهار مشنو آن را[۷] |
یا اینکه از خیام (متوفی 510ش) سخن گفته است: یعنی حکیم عمر خیام ابن شاینفور که با خواجه نظامالملک و حسن صباح طفل یک دبستان بوده؛ و در زمان وزارت (خواجه) به اقطاع چند در نیشاپور راضی شد. او راست:
.گویند به حشر گفتگو خواهد بود | وان یار عزیز تندخو خواهد بود | |
از خیر محض، جز نکویی ناید | خوش باش که عاقبت نکو خواهد بود[۸] |
در شماره 997 از بابا شهیدی قمی که از اجله شعرای زمان یعقوب (والی تبریز) بوده و در عهد شاه اسماعیل صفوی از ایران به هندوستان آمده شرححال کرده و چند صفحه از کتاب را به اشعار او اختصاص داده است[۹].
کتاب با نام ظهیرالدین عبدالله شروه اصفهانی و این بیت از وی خاتمه یافته است:
.خاک در تو، چو سرمه در دیده برم | وانگه، سر پرده افلاک درم[۱۰] |
وضعیت کتاب
فهرست نامهای اشخاص، قبایل و اقوام، تخلصهای شعراء و اقوام، کتابها و غلطنامه در انتهای کتاب ذکر شده است.
محقق کتاب در پاورقیها توضیحات و ارجاعات مفیدی ارائه کرده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه (سخنهای گفتنی) و متن کتاب.