حاوي الأقوال في معرفة الرجال

حاوي الأقوال في معرفة الرجال، اثر عبدالنبی جزائری (م 1021)، کتابی است ارزشمند در موضوع علم رجال و تقسیم راویان.

حاوي الأقوال في معرفة الرجال
حاوي الأقوال في معرفة الرجال
پدیدآورانموسسه الهدايه لاحياء التراث (مجقق) جزایری، عبدالنبی بن سعد الدین (نویسنده)
ناشررياض الناصري
مکان نشرايران - قم
سال نشر1418ق.
چاپچاپ اول
موضوعحديث - علم الرجال

حديث - جرح و تعديل

محدثان شيعه
زبانعربی
تعداد جلد4
کد کنگره
‏‎‏/‎‏ج‎‏4‎‏ح‎‏2 / 114 BP
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

کتاب توسط مؤسسه «الهداية لإحياء التراث» مورد تحقیق قرار گرفته است.

اهمیت کتاب

حاوي الأقوال، از همان اوان انتشار نسخه خطی آن، مورد توجه ویژه محافل علمی، حوزههای علمیه، محققان، صاحب‌نظران و رجالپژوهان قرار گرفت و در ردیف منابع مهم رجال‌پژوهی، بشمار آمد و عبدالنبی جزائری، با سبک ویژه خود که همانا دسته‌بندی راویان است به چهار دسته: صحاح، حسان، موثقون و ضعفا و شناساندن 2358 راوی، در بین اهل نظر و دارندگان سبکهای ویژه رجالی، جایگاه والایی یافته است[۱].

ساختار

کتاب با دو مقدمه از ریاض محمد حبیب ناصری و مؤلف، آغاز و مطالب در چهار بخش، در چهار جلد، تنظیم شده است. اسامی روات بر اساس حروف الفبا تنظیم شده است، به‌گونه‌ای که اسامی هم‌شکل در یک باب و اسامی مختلف، تحت عنوان «باب الآحاد» گردآوری شده‌اند. در هر بخش، پس از ذکر اسامی هریک از راویان حدیث، شرح حال هریک از آنها با ذکر مصدر مورد مراجعه، بیان شده است.

گزارش محتوا

در مقدمه اول، به‌صورت مفصل، از مؤلف و کتاب، اولاد، احفاد و تألیفات وی[۲] و دیگر خانوادهها و بیوت علمی جزائر جنوب بصره، از جمله شیخ احمد بن عبدالکریم[۳]، حسن بن محمد بن احمد[۴] و ابوالحسن بن حسن بن محمد بن احمد جزائری[۵]، سخن گفته شده است.

این کتاب، از جمله آثار ارجمند و مهم دانش رجال بوده و مؤلف آن فقیه، محدث و از عالمان بزرگ و مورد توجه روزگار خویش است. وی با آگاهیهای گسترده حدیثی و رجالیاش دست به تألیف این کتاب زد و به‌خوبی از عهده آن برآمد؛ به‌گونهای که از زمان تألیف تاکنون، مورد توجه علما و محققین پس از خویش قرار گرفت[۶].

مؤلف کتاب خود را بر چهار بخش «صحاح»، «حسان»، «موثقین» و «ضعاف» تقسیم نموده و این نخستین بار است که عالمی رجالی، کتابش را بر چهار قسم منقسم کرده است؛ زیرا کتابهای پیشینیان، یا بر دو قسم بود (حسان و ضعاف) و یا اصلاً تقسیم نشده بود[۷].

مؤلف در این کتاب، عنایت فراوانی به سخنان ابوالعباس نجاشی، شیخ طوسی و علامه حلی داشته است. وی ابتدا سخن نجاشی را - ‌بدون تغییر در عبارت و با حذف طرق و اسانید - ‌و سپس قول علامه را در «خلاصة الأقوال» ذکر می‌کند و پس از آن عبارات شهید ثانی - ‌اگر در مورد راوی مشخص یافت شود - ‌و سخنان مرحوم طوسی را در دو کتاب رجال و فهرست میآورد و با این کار خویش نشان می‌دهد که از کدام راوی در اصول پنج‌گانه رجالی یاد شده و از کدام راوی، تنها در یکی از این کتابها ذکری به میان آمده است. جالب آنکه مؤلف تصریح میکند که: بسیاری از رجال و روات، در کتابهای نجاشی، شیخ طوسی و علامه حلی در غیر باب خودشان مذکورند و او با جستجوی بسیار بر نام آنها آگاهی یافته و از آنها در باب مختص خودشان: صحاح، حسان و موثقین یاد کرده است. اما بحث درباره ضعاف را او با استفاده از کتابهای رجال نجاشی و خلاصه علامه، دنبال کرده و نام کسانی را هم که در این دو کتاب نیامده - ‌ولی در کتابهای شیخ طوسی مذکور است - ‌در فصلی جداگانه فهرست کرده است[۸].

همچنین وی بر کتاب رجال حسن بن علی بن داود - ‌با وجود حسن ترتیب - ‌به علت کثرت اغلاط و قلت ضبط اعتماد نکرده و از آن - ‌جز در برخی موارد به‌عنوان شاهد - ‌استفاده نکرده است[۹].

مؤلف در پایان هر اسم، با «قلت» به ترجیح و رد مطالب پرداخته و با نقادی تمام به تحقیق مطلب مبادرت نموده و حال شخص را به‌خوبی روشن ساخته است. او خود می‌نویسد: «اگر در کتابم نظر افکنی، خواهی دید که در این کتاب فواید گوناگون گرد آمده - ‌که در هیچ کتابی از آنها ذکری نشده - ‌و لب مطالب پیشینیان - ‌که به دست آوردنشان از کتابهای دیگر سخت است - ‌همه یکجا فراهم آمده است»[۱۰].

مؤلف در مقدمه به ذکر مطالبی ارزنده پرداخته است، که عبارتند از:

  1. تعریف و بیان موضوع علم رجال؛
  2. الفاظ جرح و تعدیل (و بحث دقیق درباره هریک از الفاظ)؛
  3. وجه تقدیم جرح بر تعدیل (اگر درباره کسی هم جرح و هم تعدیل آمده باشد)؛
  4. لزوم شهادت عدلین در تزکیه راوی و عدم اکتفا به شاهد واحد؛
  5. اگر کسی پس از استقامت حال، خلط نماید، سخنان و روایات حال استقامتش پذیرفته میشود؛
  6. وجوه تشخیص راوی در صورت اشتراک اسمی (با استفاده از طبقات)؛
  7. مذاهب هفت‌گانه شیعه (زیدیه، کیسانیه، فطحیه، ناووسیه، واقفیه، اسماعیلیه و امامیه)؛
  8. کنیههای ائمه اطهار(ع)؛
  9. فرق اصل و نوادر؛
  10. ابن الغضائری کیست؟[۱۱].

مؤلف سپس به ذکر رجال صحاح، حسان، موثقین و ضعاف، بر طبق حروف الفبا میپردازد. او در بخش صحاح - ‌که به وثاقت ایشان تصریح شده است - ‌از 763 نفر نام برده است و پس از پایان پذیرفتن این بخش به ذکر جماعتی که تنها در خلاصه علامه مذکورند و سپس به ذکر مشایخ و بزرگان شیعه پس از زمان شیخ طوسی پرداخته است[۱۲].

نویسنده در بخش حسان و ممدوحین - ‌که تصریح به وثاقت آنان نشده - از هشتاد نفر و در خاتمه این فصل، از گروهی از اولیا و خواص امیرالمؤمنین(ع) و اصحاب او از قبیله ربیعه و یمن یاد می‌کند و در رجال موثق که با فساد عقیده‌اشان، به توثیق آنان تصریح شده است، از 62 نفر و در بخش ضعفا، اعم از مجهول الحال و ممدوح، از 1168 نفر یاد می‌کند (که مجموع همه این افراد، به 2358 نفر بالغ می‌شود)[۱۳].

در خاتمه، چند تنبیه در موضوعات زیر، ذکر شده است:

  1. کنیهها و لقبهای معروف افراد؛
  2. ابوجعفر، استاد سعد بن عبدالله کیست؟؛
  3. توضیح بعضی از اسناد؛
  4. توضیح اشتراک در اسم؛
  5. سند ابراهیم بن هاشم بن حماد بن عیسی؛
  6. سند کلینی به محمد بن اسماعیل؛
  7. عده کلینی؛
  8. مستثنیات روایات محمد بن احمد بن یحیی؛
  9. مذمومین از اصحاب ائمه(ع)؛
  10. صاحبان توقیعات؛
  11. تایخ ولادت و وفات ائمه(ع)؛
  12. طرق شیخ طوسی در تهذیب و استبصار و اسانید شیخ صدوق در من‌لايحضره‌الفقيه؛
  13. اصحاب اجماع؛
  14. شناخت قبایل[۱۴].

نام چند تن از راویان

از جمله راویان معرفی‌شده در کتاب، می‌توان از: آدم بن اسحاق[۱۵]، ابراهیم بن ابی‌بلاد[۱۶]، اسماعیل بن آدم[۱۷]، اسحاق بن اسماعیل نیشابوری[۱۸]، ایوب بن حر جعفی[۱۹]، ادریس بن زیاد کفرثوثی[۲۰]، احمد بن ابراهیم معلی[۲۱] و ابان بن تغلب[۲۲] نام برد.

ویژگی‌های کتاب

از جمله ویژگی‌های کتاب، سخت‌گیری نویسنده در برخی موارد، در توثیق راویان می‌باشد. در این اثر، رجال ناشناخته و کسانی که ستوده شده‌اند، ولی به حد حسن نمی‌رسند، از ضعیفان شمرده شده‌اند؛ ازاین‌رو، بخش ضعیفانِ کتاب طولانی‌ترین بخش و دارای ۱۱۶۸ راوی است[۲۳].

وضعیت کتاب

محققین با کوشش بسیار و مراجعه به مصادر متعدد و فراوان، کتاب را با نسخهای خوش‌خط و زیبا که از سوی مؤلف خوانده شده و صدها تعلیقات و استدراکات بر آن افزوده و موارد اشتباه و غفلت ناسخ را جبران نموده، مقابله کرده و به‌خوبی آن را تحقیق نموده و کتابی خواندنی و قابل توجه پدید آوردهاند[۲۴].

فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد آمده است.

پانویس

  1. ر.ک: بینام، ص472-‌473
  2. ر.ک: مقدمه تحقیق، ج1، ص7-‌49
  3. ر.ک: همان، ص51
  4. ر.ک: همان، ص53
  5. ر.ک: همان، ص77
  6. ر.ک: انصاری قمی، ناصرالدین و دیگران، ص68
  7. ر.ک: همان
  8. ر.ک: همان
  9. ر.ک: همان
  10. ر.ک: همان
  11. ر.ک: همان
  12. ر.ک: همان، ص69
  13. ر.ک: همان
  14. ر.ک: همان
  15. ر.ک: متن کتاب، ج1، ص177
  16. ر.ک: همان، ص، ص119
  17. ر.ک: همان، ص141
  18. ر.ک: همان، ص157
  19. ر.ک: همان، ص160
  20. ر.ک: همان، ص163
  21. ر.ک: همان، ص165
  22. ر.ک: همان، ص206
  23. ر.ک: ساعدی، حسین، ج1، ص23
  24. ر.ک: انصاری قمی، ناصرالدین و دیگران، ص69

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. بی‌نام، «تازه‌های فقه، حقوق، اصول و رجال»، پایگاه مجلات تخصصی نور، بهار و تابستان 1378، ‌شماره 19و 20 (از صفحه 466 تا 473).
  3. ناصرالدین انصاری قمی، «معرفیهای اجمالی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، آینه پژوهش، مهر و آبان 1377، ‌شماره 52 (از صفحه 59 تا 78).
  4. ساعدی، حسین، «الضعفاء من رجال الحديث»، دارالحدیث، قم، 1426ق/‌1384ش.

وابسته‌ها