مجموعه رسائل (علامه طباطبایی)
مجموعه رسائل (علامه طباطبایی) مشتمل بر پانزده رساله فارسی یا ترجمه شده علامه طباطبایی در موضوع فلسفه اسلامی است که به کوشش سید هادی خسروشاهی چاپ و منتشر شده است.
مجموعه رسائل (علامه طباطبایی) | |
---|---|
پدیدآوران | طباطبایی، سید محمدحسین (نویسنده) خسروشاهی، هادی (گردآورنده) |
ناشر | بوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علميه قم) |
مکان نشر | ايران - قم |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-09-0067-3 |
موضوع | اسلام - بررسی و شناخت
اسلام - مسايل متفرقه اسلام - مقالهها و خطابهها فلسفهاسلامی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | BP 10/5 /ط2م3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
مقالات کتاب در سه جلد بدین ترتیب تدوین شده که در جلد اول رساله و در جلد دوم و سوم به ترتیب چهار و پنج رساله منتشر شده است. در جلد اول مقدمهای مختصر و در جلد سوم مقدماتی مفصل به قلم سید هادی خسروشاهی ارائه شده است.
گزارش محتوا
بعضى از این رسائل را مرحوم علامه طباطبائى خود به فارسى نوشتهاند مانند: «رساله وحى»- وحى یا شعور مرموز- و «رساله اعجاز و معجزه» و بقیه را که به زبان عربى تألیف شده، اساتید محترمى در تهران و تبریز و حوزه علمیه قم به فارسى ترجمه کردهاند که در مقدمه یا مؤخره هر رساله، نام آن بزرگواران آورده شده است[۱].
البته این مجموعه رسالهها، شامل همه رسائل استاد علامه طباطبائى نیست، بلکه بعضى دیگر از رسائل ایشان یا اصولاً تاکنون چاپ نشده- و هنوز مخطوط است- و یا فقط به عربى و در ضمن یادنامهها انتشار یافته است که از آن جمله است: «رساله در اعتباریات» و «رساله در نبوت»[۲].
عناوین و مباحث مطرح شده در رسالههای کتاب بهاختصار بدین شرح است:
1) رسالهای در اثبات واجبالوجود؛
این رساله از یادنامه علامه طباطبایی نقل شده و به قلم آیتالله محمدی گیلانی به فارسی ترجمه شده است. نویسنده در این رساله در چهار فصل به اثبات واجبالوجود و تبیین صفات او پرداخته است. وی در توضیح اینکه واجبالوجود لذاته جامع همه کمالات وجودی است و هیچ کمالی از او خارج نیست مینویسد: چون واجب تعالى وجود صرف بوده و مشوب به چیزى از عدم یا عدمى که مغایر با ذات مقدّسش باشد نیست، واجد هر حقیقت وجودیه بماهو حقیقت وجودیه در هر تعینى از تعینات است و جامع هر کمال حقیقى از آن نظر که کمال حقیقى خواهد بود و هرگونه عدم و بطلانى از حریم قدس او مسلوب است[۳].
2) رسالهای درباره توحید؛ ترجمه دکتر همایون همتی.
رساله حاضر، دفترى است شریف و مکتوبى است عمیق از مکتوبات و مؤلفات علامه طباطبائی است. بحث توحید بیشک از مهمترین مباحث اعتقادى در اسلام است و عنایت قرآن بدان بیش از سایر اصول و فروع عقیدتى و عملى است. روش علامه فقید(ره) در این رساله روشى فلسفى- عرفانى است که ملهم از شریعت و کتاب و سنت و آمیخته با اشارت و لطایف آیات و روایات است و در حقیقت باید گفت که روشى فلسفى- عرفانى- قرآنى است.
علامه در این رساله که رساله نخست از سلسله رسالههاى توحیدى ایشان است، میکوشد با تلاشى حکیمانه میان قواعد فلسفى
و یافتههاى عرفانى با آیات قرآنى و احادیث نبوى و ولوى همآهنگى ایجاد کند و به نحو شگفتانگیز و تحسینبرانگیزی نیز توفیق یافته است[۴].
3) رساله خلق جدید پایانناپذیر؛ ترجمه آیتالله محمد محمدی گیلانی.
مسئله «خلق جدید» از اهم مسائل فلسفه الهى است که بحث در آن از دیدگاه حکمت متعالیه بسیار شیرین و مسرتانگیز است که علامه آن را در یک مقاله که ظاهراً سنگینترین مقالات آن بزرگوار است، به طرز بدیعى بیان فرمودهاند و آن را به نام «مقاله قوه و فعل» نامگذارى نمودهاند. ترجمه آزاد این اثر توسط خود علامه مورد بازبینی و تصحیح قرار گرفته است. مباحث این رساله در ده فصل تدوین شده است[۵].
4) رسالهای درباره وحی یا وحی یا شعور مرموز.
رسالهای است که با توضیحات آیتالله مکارم شیرازی منتشر شده است. نویسنده در این مقاله پس از تبیین نظریه وحی، وحی و نبوت را موهبتی الهی نه اکتسابی دانسته است. در انتهای این رساله توضیحات آیتالله مکارم شیرازی پیرامون برخی مطالب ارائه شده است[۶].
5) علی و فلسفه الهی؛ ترجمه علیاکبر مهدیپور.
نام عربی این کتاب (علی و الفلسفة الالهیة) است که در سال 1352ش و در حیات استاد علامه، ترجمه و مورد تشویق ایشان قرار گرفته است[۷]. نویسنده با اشاره به زندگانی امیرالمؤمنین علی(ع) و سخنان پربار آنحضرت، تأکید میکند که معارف الهی از سخنان درربار آنحضرت میجوشد و شیفتگان فلسفه الهی را دچار حیرت و شگفت مینماید[۸]. منابع این رساله در پایان آن ذکر شده است.
6) رسالهای در اعجاز و معجزه.
علامه در این رساله پس از توضیحاتی پیرامون موضوع بحث چنین نتیجه میگیرد که معجزه و کرامت و دعاى مستجاب خوارق عاداتى هستند که تکیهبر یک سبب غیر مغلوب دارند؛ به خلاف سحر و کهانت و غیر آنها که چون در جانب شر بوده و ارتباطى به ماده دارند و اسباب مادى هرچه قوىتر فرض شوند، قوىتر از آنها نیز جایزالفرض است، لذا قابلیت مغلوبیت را دارند[۹]. سپس به برخی شبهات پاسخ میدهد.
7) رسالة الولایة (ولایتنامه)؛ ترجمه دکتر همایون همتی.
مسئله ولایت، از مباحث مهم عرفان نظرى است که پایههاى استوار فلسفى نیز دارد. در حقیقت مرتبه پایانى سیر عارفان است که خود در صحایف و مکتوبات و آثار خویش با عبارتهاى گوناگون از آن یاد کردهاند. همچون «فناى ذاتى» یا «مقام محو اسم و رسم و رفض تعینات» و یا «مقام توحید ذات» و «فناى در توحید». آیتالله حسنزاده آملی پیرامون این رساله چنین مینویسند: «یکى از آیات بزرگى که نشانه مقام شامخ عرفان آن جناب است «رساله ولایت» است. انسان آنچه را مىگوید و مىنویسد، تمام حالات انسان، معرف باطن اوست، حرف او معرف اوست، تمام حالات شئون زندگى انسان، عنوان باطن او هستند». سپس ادامه میدهد:
در این رساله در چند فصل، درباره مقامات عرفانى انسان، حرفهایى دارد. تا سخن را مىرساند به ادراک شهودى و ادراک فکرى. ادراک فکرى، از فلسفه، از صغرى و کبرى، قدمى هست، اما اینکه انسان سیرى مىکند، آن ادراک شهودى و آن یافتنى که به زبان نمیآید، آن چشیدنى را که نمیشود به دیگرى بیان کرد، «قدر این باده، ندانى، به خدا تا نچشى»[۱۰].
8) رسالهای در علم؛ ترجمه آیتالله محمد محمدی گیلانی.
این رساله در هشت فصل تنظیم شده است. در ابتدای این رساله چنین میخوانیم: «علم در اصطلاح فلاسفه به علم حضورى و علم حصولى منقسم میشود، زیرا معلوم یا با وجود خارجى- یعنى وجودى که آثار مطلوب بر آن مترتّب است- نزد عالم حضور مىیابد که آن را علم حضورى مىگویند و یا حضورش نزد عالم، با ماهیت و صورت است که مىتوان گفت وجود ذهنى است- یعنى وجودى که آثار مطلوب بر آن مترتّب نیست- و این قسم علم را علم حصولى خوانند». علامه سپس به تبیین و تقریر این علوم میپردازد[۱۱].
9) رساله برهان؛ ترجمه دکتر مهدی قوام صفری.
آنچه تحت عنوان «برهان» مورد بررسى قرار مىگیرد، درواقع مبادى تصوریه و مبادی تصدیقیه علوم است؛ و از اینجاست که منطقیان اکثراً صناعت «برهان» را صناعت «حد و برهان» تلقى کردهاند. مبادى تصوریه شامل «حد» و مبادی تصدیقیه شامل «برهان» میشود و در صناعت «برهان» هر دوى این مبادى مورد بررسى است. علامه طباطبائى در کتاب حاضر با رعایت موازین علمى تلخیص، رساله جامعى در صناعت «برهان» عرضه داشتهاند که تمام ابواب آن را شامل میشود[۱۲].
10) رساله علم امام.
این رساله بهطور مستقل در سال 1396ق در تبریز با مقدمه آیتالله قاضی طباطبایی به چاپ رسیده که در این کتاب نیز به جهت تکمیل بحث ارائه شده است[۱۳]. نویسنده معتقد است که امام(ع)
به حقایق جهان هستى، در هرگونه شرایطى وجود داشته باشند، به اذن خدا واقف است؛ اعم از آنها که تحت حس قرار دارند و آنها که بیرون از دایره حس مىباشند، مانند موجودات آسمانى و حوادث گذشته و وقایع آینده[۱۴]. علامه همچنین راه اثبات علم را از راه نقل روایات متواتری میداند که در جوامع حدیث شیعه، مانند کتاب کافى و بصائر و کتب صدوق و کتاب بحارالانوار و غیر آنها ضبط شده است. بهموجب اين روايات كه به حد و حصر نمیآيد، امام علیهالسلام از راه موهبت الهى و نه از راه اكتساب، به همهچیز واقف و از همهچیز آگاه است و هرچه را بخواهد به اذن خدا، به ادنى توجهى مىداند. البته در قرآن كريم آياتى داريم كه علم غيب را مخصوص ذات خداى متعال و منحصر در ساحت مقدس او قرار مىدهد، ولى استثنايى كه در آيه كريمه «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً* إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ» (جن، 26-27) وجود دارد نشان مىدهد كه اختصاص علم غيب به خداى متعال به اين معناست كه غيب را مستقلاً و از پيش خود (بالذات) كسى جز خداى نداند، ولى ممكن است پيغمبران پسنديده به تعليم خدايى بدانند و ممكن است پسنديدگان ديگر نيز به تعليم پيغمبران آن را بدانند، چنانکه در بسيارى از اين روايات وارد است كه پيغمبر و نيز هر امامى در آخرين لحظات زندگى خود علم امامت را به امام پس از خود مىسپارد.[۱۵].
11) تعلیقات بر بحارالانوار.
تعلیقات علامه طباطبائى بر شش جلد نخستین و قسمتى از اول جلد هفتم، چاپ جدید بحارالانوار به نوشته سید ابراهیم سید علوی 67 مورد و به رأى محسن کدیور 88 تعلیقه و به گفته احمد عابدى 84 پاورقى است که غالباً ً بسیار کوتاه و خلاصه، اما پرعمق و پرمحتوا هستند. دو تعلیقه علامه در ص 100 و 104 جلد اول «بحار»، در تفسیر و تحلیل معناى عقل است که با بررسى فلسفى علمى، موجب جنجالى گردید که علامه طباطبائى را از نوشتن تعلیقات بر مجلدات بعدى باز داشت[۱۶].
12) تعلیقات بر اصول کافی؛ ترجمه سید ابراهیم سید علوی.
از جمله آثار محققانه و جاودانه علامه طباطبائى(ره) تعلیقاتى است که ایشان بر برخى متون حدیثى و اعتقادى دارند و اگرچه تعلیقات استاد بر کتاب نفیس بحارالانوار به عللى دنبال نشد، لیکن تعلیقههاى مقنع و عالمانه ایشان بر کتاب شریف اصول کافى در عین حالی که از چند پاورقى تجاوز نمىکند، معذلک همین چند تعلیقه کوتاه، روشنگر برخى مسائل پیچیده علمى و عقیدتى است. این بزرگمرد علم و معرفت در ذیل احادیث مربوط به: بداء، مشیت و اراده، سعادت و شقاوت، قضا و قدر، خیر و شر، جبر و اختیار و مسائل مشابه دیگر، پاورقیها و توضیحات بسیار ارزنده و مفید و عمیقى دارند[۱۷].
13) ذوالقرنین یا کورش؛ ترجمه سید هادی خسروشاهی.
علامه در این اثر پس از بررسی آیات مرتبط با ذوالقرنین، این موضوع را از نظر تاریخی مورد بررسی قرار داده است. به اعتقاد برخی، ذوالقرنین همان کوروش یکى از شاهان هخامنشى است که در سالهاى 539 -560 قبل از میلاد مىزیست و همو بود که امپراتورى ایرانى را تأسیس و میانه دو مملکت پارس و ماد را جمع نمود، بابل را مسخر کرد و به یهود اجازه مراجعت از بابل به اورشلیم را صادر کرد[۱۸]. در آخر این رساله نیز موضوع سدسازی کورش مورد مداقه قرار گرفته است[۱۹].
14) خلقت انسان و جهان، تکامل.
این رساله با ذکر آیه اول سوره نساء آغاز شده است که اشاره به چگونگی خلقت انسان دارد و اینکه در اصل انسانیت و در حقیقت بشریت با هم متحدند. نویسنده سپس به بررسی آنچه در قرآن درباره خلقت انسان نخستین آمده پرداخته و سؤالاتی را در رابطه با جهان تکامل از دیدگاه قرآن مطرح کرده و پاسخ داده است[۲۰].
15) اعجاز از دیدگاه قرآن؛ ویراست علیاکبر مهدیپور و علیرضا میرزا محمد.
این رساله در دو بخش اعجاز از نظر قرآن و قرآن و تحدی مطرح شده است. به اعتقاد نویسنده از آیات تحدی قرآن استفاده میشود که این کتاب ساختهوپرداخته مغز بشر نیست، بلکه از قدرت بىکران آفریدگار جهان نشئت یافته است. اگر کسى در انتساب آن به قدرت لایزال الهى تردید دارد، همه یاران و گواهان خود را فراخواند تا دستبهدست هم دهند و یک سوره نظیر قرآن کریم بیاورند؛ و اگر نتوانستند چنین کارى را انجام دهند، پس بدانند که این کلام حضرت پروردگار است و هیچ مخلوقى را یاراى مبارزه و مقابله با آن نیست[۲۱].
وضعیت کتاب
در پایان جلد اول و دوم نمایه اعلام، کتابها و مکانها و در پایان جلد سوم نمایه آیات، روایات و اعلام ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ج1، ص12-11
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص29
- ↑ ر.ک: همان، ص35 و 40 و 41
- ↑ ر.ک: همان، ص96
- ↑ ر.ک: همان، ص180-141
- ↑ ر.ک: سید علوی، سید ابراهیم، ص18
- ↑ ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص203
- ↑ ر.ک: همان، ص256
- ↑ ر.ک: همان، جلد2، ص17 و 18
- ↑ ر.ک: همان، ص123
- ↑ ر.ک: همان، ص153-152
- ↑ ر.ک: همان، ص225، پاورقی1
- ↑ ر.ک: همان، ص243
- ↑ ر.ک: همان، ص244-243
- ↑ ر.ک: همان، جلد 3، ص23
- ↑ ر.ک: همان، ص83
- ↑ ر.ک: همان، ص121
- ↑ ر.ک: همان، ص126-111
- ↑ ر.ک: همان، ص154-131
- ↑ ر.ک: همان، ص189