تهذیب و تصحیح ترجمان اللغة
تهذیب و تصحیح ترجمان اللغة، اثر محمد بن یحیی بن محمدشفیع قزوینی (قرن 12ق)، ترجمه کتاب مشهور «القاموس المحيط»، نوشته محمد بن یعقوب بن محمدابراهیم شیرازی فیروزآبادی (729-817ق) است که در عصر شاه سلطان حسین صفوی، ترجمه شده و توسط مؤسسه شمس الضحی، به چاپ رسیده است.
تهذیب و تصحیح ترجمان اللغة | |
---|---|
پدیدآوران | قزوینی، محمد بن یحیی (نویسنده) |
ناشر | شمس الضحي |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1387ش. |
چاپ | چاپ يکم |
موضوع | فيروزآبادي، محمد بن يعقوب، 729 - 817ق. قاموس اللغه - نقد و تفسير فارسي - واژه نامهها |
زبان | عربي - فارسي |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | /ق4ف9 / 2951 PIR |
القاموس المحيط
کتاب «قاموس» از مهمترین کتابهای لغت در عصر خود و چندین قرن پس از آن در زمینه واژههای عربی است و بدانسان شهرت یافته است که واژه قاموس برای کتاب لغت، علم شده است. این کتاب که همواره مورد تـوجه ادیبان و لغتشناسان بوده، مقبول طبع اهل نظر ایران نیز واقع شده است[۱].
فیروزآبادی در عصر خود از فقها و اهل حدیث مالکیه بشمار میرفته و در فنون ادب و لغت، متبحر و متخصص بوده است. او هم به فارسی و هم به عربی مینوشته است. وی در متن «القاموس المحيط»، شصت هزار ماده لغت عرب را گردآوری کرده؛ درحالیکه جوهری در «صحاح اللغة» فقط چهل هزار ماده جمع کرده است. این لغتنامه به جهت جامعیت و حسن قبولی که در نزد دانشوران و لغتدانان داشته، نسخههای متعددی پیدا کرد و عالمان و فاضلان بسیاری درصدد تلخیص، شرح و ترجمه آن به زبانهای عربی، ترکی و فارسی برآمدند. از جمله ترجمههای فارسی این کتاب، «ترجمان اللغة» (شرح قاموس) است که نگارنده آن، آن را به دستور شاه سلطان حسین صفوی، در مدت سیویک ماه و ده روز، فراهم آورده است. وی در دهم شعبان 1114ق آغاز کار نموده و در بیستم ربیعالاول 1117ق آن را به پایان رسانیده است[۲].
ترجمان اللغة
محمدشفیع قزوینی، مترجم کتاب «قاموس» یـا مصنف «ترجمان اللغة»، در نظر داشته است که «شرحی مبسوط [بر قاموس] نوشته، مفصلا معانی الفاظ ظاهره را تفسیر نماید» و از کتابهای متقدمان شواهدی را به شرح مذکور بیفزاید، اما این ترتیب کار از آن جهت سرانجام نمییابد که قصد شارح به اطلاع سلطان صفوی میرسد، کـه با القاب و عناوین متعدد در چند سطر بلند از وی یاد میشود و در نهایت پس از آخرین عنوان یـعنی «محط رحال كافة أنام»، نام وی یعنی «السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان المؤيد بتأييدات خالق الثقلين شاه سلطان حسین»، آشکار میشود و شاه که «این ذره بیمقدار و این خاکسار بیاعتبار را منظور نظر التـفات و عنایت و مشمول عواطف بیغایت و نهایت فرموده، مقرر میدارد» کـه دست از شرح مزبور برداشته کتاب مذکور را فارسی کـند. «تا فارسیزبانان را حظی وافر و نصیبی متکاثر بوده، ثواب آن به روزگار فرخندهآثـار پادشاه... عاید گردد»؛ در نتیجه مترجم «حسب الفرمان قضاجریان شروع در مقصود» مینماید، اما اندکی از آنچه را که در طـرح نخست خود لازم میدانسته با تعبیر «ایرادات ضرور» به کار میافزاید و بدینسان ترجمه را «در مدت سی ویـک ماه و ده یوم» به پایان میبرد و دوره کـار ترجمه را با ایـن تـعبیر بیان میکند که «آغاز چـهرهگشایی این گلزار همیشه بهار و این شاهد سراپانگار در دهم شهر شعبان المعظم سنه 1114 رخ نموده و زیـور اتمام و پیرایه اختتام در بیستم شهر ربیعالاول سنه 1117 پوشیده» است[۳].
البته مترجم «ترجمان اللغة» طرح نخستین خود را بهصورتی دیگر پی میگیرد؛ بدین بیان که وی کتاب دیگری را به نام «الجموع و المصادر» به رشته تحریر درآورده و در آن «جمعهای کلمات و مصدرهایی که از قلم صاحب قاموس افتاده، گرد آورده است»[۴].
قزوینی در «ترجمان اللغة»، علاوه بر ترجمه متن عربی قاموس، گاهی مطالبی نیز بر آن افزوده و همچنین ایرادات ناروای فیروزآبادی به جوهری را پاسخ داده و به توضیح اشتباهات وی پرداخته است[۵].
تهذیب و تصحیح ترجمان اللغة
«ترجمان اللغة» توسط مؤسسه شمس الضحی، در دو جلد، تصحیح و تهذیب شده است. در ابتدای جلد نخست، مقدمهای در توضیح برخی از خصوصیات و ویژگیهای کتاب، آورده شده است[۶].
در تصحیح و تهذیب این اثر، نظر به اینکه این کتاب ترجمهای فارسی از متن عربی «القاموس المحيط» است، در مواردی بسیار فراوان با متن «القاموس المحيط» چاپ بیروت و «تاج العروس» تحقیق عبدالستار احمد فراج چاپ کویت و تحقیق علی شیری چاپ بیروت، مقابله شده و در ضبط کلمهها و اصلاح غلطهای ناشی از ترجمه یا کاتب، به آنها مراجعه شده که در نتیجه، حدود 4000 غلط مورد تصحیح قرار گرفته است[۷].
ویژگیهای کتاب
برخی از مهمترین ویژگیهای کتاب را میتوان در امور زیر خلاصه نمود:
- وزن کلمهها با نشانههای مخصوص مشخص شده و کلماتی که بیانگر اوزان لغات است، غالبا حذف شدهاند؛
- متن کتاب فقرهبندی و با نشانههای سجاوندی، علامتگذاری شده است، ولذا کلمههایی که زاید مینمود، مثل یعنی، گفته میشود و... در موارد مرجوح، حذف شده است؛
- ترجمههای نادرست تا حد امکان با حذف برخی کلمات و یا افزودن کلماتی در بین دو قلاب، اصلاح شده و در برخی موارد نیز ترجمه حذف شده و اصل عبارت عربی، جایگزین شده است و یا کلمه ترجمه، تغییر داده شده است. گفتنی است که مترجم در آخر کتاب، به چنین کاری اذن داده و افزون بر آن، از خوانندگان خواسته است که خود اقدام به اصلاح کنند. در مورد اعلام نیز در مواردی که ضبط مترجم درست نمینمود، اغلاط تصحیح و گاهی هم حذف شده است؛
- در «ترجمان اللغة»، مواردی از متن عربی «القاموس المحيط» ساقط شده که شاید مربوط به نسخه عربی موجود در نزد مترجم باشد و مصحح بهلحاظ تهذیب آن، از افزودن آن موارد به متن ترجمه، خودداری نموده است؛
- توضیحات مترجم، در موارد نادرست و غیر ضروری یا طویل بیفایده، حذف یا تلخیص شده است؛
- در موارد بسیار اندک، ترجمههای مبهم و نادرست، بههمراه اصل لغت حذف شده است؛
- اغلاط ناشی از نسخههای موجود نزد مترجم که خود ایشان هم تذکر داده، اصلاح گشته و توضیح مترجم حذف شده است؛
- ازآنجاکه اشعار بهطور غالب نادرست و نارسا ترجمه شده و به استعمال خاصی از یک کلمه مربوط بوده، در موارد بسیاری اقدام به حذف آنها شده است؛
- سعی مصحح بر این بوده است که تا حد امکان هر اشتقاق جدید از ماده لغت از سر سطر آغاز شود، اما چون متأسفانه سبک روشنی برای عرضه اشتقاقات وجود ندارد، خواننده ناچار است برای اطمینان خاطر، تمامی مطالب ذیل یک ماده راه مطالعه نماید؛
- مصحح، فهرستی از لغات نامأنوس یا لغاتی که معنای مراد مترجم نامأنوس - و شاید نادرست - است، جمعآوری کرده و معنای آن را با توجه به معنای اصل عربی و مراجعه به مواد دیگر خود کتاب و فرهنگ معین و لغتنامه دهخدا ذکر کرده است. این لغتنامه کوچک در انتهای مقدمه کتاب، آمده است؛
- کلماتی مثل رای (بهجای رأی) و دز (بهجای دژ) و... به همان شکل مکتوب باقی مانده و در ضبط لغات متن، تغییر مهمی داده نشده است[۸].
بهمنظور آشنایی بیشتر با مطالب کتاب، به نمونههایی از اغلاط «ترجمان اللغة» و اشتباهات عمومی آن، اشاره میشود:
- قاموس: «و أبرأه الله، فهو بارئ وبريء»، ترجمان اللغة: «خدا زایل کرد آزار او را پس خدای تعالی باری است؛ یعنی زایلکننده آزار و بریء بر وزن امیر نیز همین معنی دارد»، ملاحظه: «هو» در عبارت قاموس، به مریض برمیگردد، نه به «الله»؛ بنابراین به بیمار صحتیافته، باری و بریء گفته میشود، نه به خدا.
- قاموس: «و جازئك من رجل: ناهيك»، ترجمان اللغة: «نهیکننده و بازدارندهام تو را از مردی»، ملاحظه: مترجم این مورد را مانند موارد بسیار دیگر به شیوه لفظ به لفظ و بدون عنایت به معنای اصطلاحی ترجمه کرده است. در لغتنامهها نوشتهاند: «رجل جازئك من رجل أي ناهيك به و كافيك».
- قاموس: «خفأ القربة: شقها فجعلها علی الحوض لئلا تنشف الأرض ماءه»، «مشک را پاره کرد و آبش را کرد در حوض تا اینکه تر نکند زمین را آب او». ملاحظه: معنای صحیح چنین است: مشک را شکافت و آن را بر حوض نهاد تا زمین آب آن را به خود نکشد[۹].
وضعیت کتاب
از متن «ترجمان اللغة» چنین برمیآید که در بعضی موارد، نسخههای قاموس موجود در نزد مترجم، از نسخه چاپی مورد مراجعه مصحح، صحیحتر بوده است[۱۰].
این کتاب، چهار بار بهترتیب زیر، چاپ شده است:
- تصحیح عبدالله منشی طبری با دستیاری محمدحسننام، از فضلای سده 13ق.
- مقابلهشده با چند نسخه، شیراز، 1273ق.
- چاپشده در حاشیه قاموس، تهران، 1277ق.
- خط غلامحسین خوانساری، تهران، 1303-1308ق[۱۱].
کتاب، فاقد فهرست بوده و در پاورقیها، به ذکر منابع پرداخته شده است[۱۲].