عمادی شهریاری، عمادالدین
عمادالدین عمادی شهریاری (متوفای 573ق)، متخلص به سلطانی و شهریاری، شاعر پارسیگوی و مدیحهسرای قرن پنجم و ششم
ولادت
نام | |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | مختاری غزنوی |
متولد | اواخر قرن پنجم |
محل تولد | شهریار یا غزنه |
رحلت | 573ق |
اساتید | |
برخی آثار | دیوان عمادی شهریاری |
کد مؤلف | AUTHORCODE18222AUTHORCODE |
برخی او را فرزند مختاری غزنوی دانستهاند. نام اصلی و تاریخ تولد وی معلوم نیست. و تنها میتوان گفت در اواخر قرن پنجم به دنیا آمده است.[۱] کسانی که به شرح زندگانی او پرداختهاند، اغلب از وی با عنوان عمادی یاد کردهاند. عوفی در لباب الباب او را عمادالدین خوانده و در شمار شاعران غزنه آورده است.
لقب و تخلص
ظاهراً عمادی لقب یا تخلص شعری این شاعر بوده است. علت شهرت او به این عنوان، آنگونه که راوندی در راحةالصدور نوشته، انتساب وی به عمادالدوله فرامرز بن رستم (شهریار مازندران) بوده که عمادی در آغاز شاعری به مدح او پرداخته و لقب یا تخلص خود را از لقب وی گرفته است.
مؤلف مجمعالفصحاء، ابن عمادالدوله را «عمادالدولۀ دیلمی» حاکم فارس، که علی نام داشته، دانسته است. چون عمادی در اشعارش به نام ممدوح خود (فرامرز) و نیز به محل فرمانروایی وی (مازندران) اشاره کرده است، این عقیده اشتباه به نظر میرسد.
زادگاه
زادگاه او را، به اختلاف، برخی غزنه و برخی دیگر شهریار، از توابع ری، ذکر کردهاند. عدهای نیز عمادی غزنوی را از عمادی شهریاری جدا دانسته و برآناند که عمادی شهریاری از شعرای دورۀ سلجوقیان و از ستایشگران سلطان طغرل بوده و در شهریار زاده شده و آن دیگری شاعری است گمنام، اهل غزنه، که همدورۀ خاندان محمود غزنوی بوده است و دیوانش شناخته شده نیست.
نسبت عمادی و شهریاری
احتمال دارد که عمادی به علت انتساب به پادشاهان باوندی مازندران- که به آنان شهریار گفته میشده است- نسبت شهریاری یافته باشد. نکتۀ درخور توجه دیگر اینکه مولفان راحةالصدور و المعجم نیز - که از معاصران عمادی بوده یا با فاصلۀ زمانی اندکی از وی میزیستهاند- هیچکدام نسبت شهریاری یا غزنوی را برای وی ذکر نکرده و تنها او را عمادی خواندهاند.
از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که این هر دو عمادی یکی هستند، که به دلیل دوری زادگاه و محل زندگی و همچنین به دلیل اینکه نام اصلی وی در تذکرهها مبهم مانده، از او به دو عمادی تعبیر شده است.
عمادی قبل از پیوستن به دربار شهریار مازندران، شهرتی نداشته است. او مدتی در غزنه زیست.
در اواخر دورۀ غزنویان به ری کوچید و در آنجا ازدواج کرد. سپس رهسپار مازندران شد و نزد شهریار آنجا، عمادالدوله فرامرز، از جایگاه بلندی برخوردار گشت. وی مدتی را در مدح و ستایش شاه سپری کرد. در این دوران، زندگانی خوش و آرامی را پشت سر میگذاشت و رابطۀ بسیار دوستانهای با فرزند وزیر داشت، اما پس از مدتی به علت بدگویی اطرافیان، وزیر زاده به او بدبین شد.
سفر به خراسان
وی پس از درگذشت عمادالدوله فرامرز، مازندران را ترک کرد و روانۀ خراسان شد. تقیالدین کاشی کدورت بین عمادی و وزیرزاده را دلیل رفتن شاعر از مازندران دانسته است.
سفر به بلخ
عمادی در بلخ با حکیم ستایی دیدار کرد و شیفتۀ او شد
در مدت سکونت در بلخ، به مطالعه در علم تصوف پرداخت و تحت تأثیر شیوۀ صوفیان قرار گرفت.
سفر به عراق
پس از آن به عراق رفت و به دربار سلجوقیان راه یافت. او طغرل بن محمد بن ملکشاه سلجوقی را مدح کرد و از این رو، به «سلطانی» ملقب شد.
ریو و به پیروی از او مصحح کتاب راحةالصدور و آیةالسرور، عمادی را همدورۀ طغرل بن محمد سلجوقی دانستهاند، ولی چون نویسندۀ راحةالصدور به نام ممدوح عمادی - که طغرل بن محمد بن ملکشاه بوده - اشاره کرده است، این عقیده درست به نظر نمیرسد
عمادی همچنین عبدالرحمان طغایرک، از امرای بزرگ سلطانمسعود سلجوقی، را مدح گفته است.
عمادی در دربار سلجوقیان در فقر و تنگدستی به سر میبرد. این تنگدستی به اندازهای بود که وی برای پرداخت وام هزار دیناری خود و رهایی از زندان، قطبالدین مظفربن اردشیر عبادی (از واعظان نامی قرن ششم) را بر منبر مدح گفت.
بنابر گفتۀ ریو، عمادی در مدح اتابک محمدبن ایلدگز جهان پهلوان و طفان شابن مؤید آیبه نیز شعر سروده است.
شعر عمادی گونهای اعتدالی از شیوۀ سخنرانی قرن ششم است؛ یعنی، نه آنچنان غرق در تصویرهای دور از ذهن و باریکبینانۀ شاعران نامی این دوره است و نه چندان آسانفهم. گاه تصرف در معانی و کاربردهای پی در پی استعاره - که جزو جداییناپذیر بلاغت شعر اوست- دریافت کلام وی را دشوار می سازد، ولی به طور کلی سادگی و روانی در شعر او بر تکلف غلبه دارد
وفات
به گفتۀ تقیالدین کاشی، عمادی در 573ق در ری وفات یافته است. مصحح راحةالصدور سال وفات او را، به اشتباه،582 نوشته که به سبب برداشت نادرست وی از عبارت ریو است.
عمادی از شاعران نامی دوران خود بوده و به نوشتۀ تقیالدین کاشی، ملکالشعرای دربار سلجوقی به شمار میآمده است. او با شاعران همدورۀ خود در ارتباط بوده و قوامی شیرازی را مدح گفته است. سیدحسن غزنوی و انوری او را ستودهاند و جامی نیز به تضمین شعری از وی پرداخته است. مولف المعجم در توضیح مباحث بلاغی، از اشعار عمادی شاهد آورده، درعین حال، او را به انتحال از شعر سنایی متهم کرده است.
آثار
دیوان عمادی شهریاری
پانويس
- ↑ ر.ک: صفرزاده، حبیب، ص226