امام خمينی و بيداری اسلامی
امام خمینى و بیدارى اسلامى، اثر رضا حسینىفر است که از سوى دفتر نشر معارف منتشر شده است.
امام خمینی و بيداری اسلامی | |
---|---|
پدیدآوران | حسینیفر، رضا (نویسنده) |
ناشر | دانشگاه معارف اسلامی، معاونت پژوهشی، گروه انقلاب اسلامی |
مکان نشر | تهران - ایران |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP ۲۲۹/ح۵۴،الف۸ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
در این کتاب با اندیشههاى سیاسى امام خمینى(ره)، زمینهها و بسترهاى شکلگیرى اندیشه ایشان، نقش ایشان در انقلاب، بیدارى اسلامى، صدور انقلاب و... آشنا مىشویم.
در فصل نخست، بهصورتى گذرا به زندگىنامه علمى - سیاسى امام خمینى پرداخته شده است. زندگىنامه، به اعتراف مؤلف اندکى بهدرازا کشیده شده است؛ به دو دلیل:
نخست آنکه دوران زندگى امام خمینى سرشار از وقایع و حوادث گوناگون بوده است و امام در تمام این پیشامدها، یا آفریننده بود یا درسگیرنده؛
دوم آنکه اهمیت تصمیمگیرىهاى امام، زمانى بهدرستى درک مىشود که دست کم با برخى از مؤلفههاى اثرگذار بر تصمیمگیرى ایشان آشنا باشیم.
فصل دوم به بحث دین و سیاست مىپردازد. پرسش محورى این فصل آن است که امام خمینى بهعنوان اندیشمند دینى، چرا و چگونه پا به عرصه سیاست نهاد و بین این دو چه ارتباطى وجود دارد؟ امام خمینى بهعنوان رهبر و ایدئولوگ انقلابى که در ایران شکل گرفت، در نخستین گام حرکت سیاسى خود، نارضایتى خود را ابتدا از دولت و سپس از سلطنت پهلوى اعلام کرد.
در فصل سوم به این پرسش اساسى پرداخته مىشود که ایشان چه مشکلى با دستگاه حاکم داشت؟ و چرا همچون بسیارى از مخالفان، به انجام پارهاى اصلاحات، راضى نشد و تنها گزینه پیشِ رو را انقلاب دانست؟.[۱]
مؤلف در جواب به این سؤال چنین گفته است: «امام خمینى با مبانى دینى خود و نیز با مطالعه تاریخ معاصر ایران و تأمل در مشکلات فراوان نظامهاى حاکم، به این نتیجه رسیده بود که نهتنها سلطنت پهلوى، که نظام سلطنتى، از اساس دچار مشکل است و انجام پارهاى اصلاحات نمىتواند مشکل آن را مرتفع سازد».[۲]
در فصل چهارم، جامعه آرمانى امام و نظام بدیلى که ایشان بهجاى سلطنت معرفى مىکنند، مطرح و دلایل مشروعیت چنین نظامى از نگاه امام بررسى شده است.
در فصل پنجم، به جغرافیاى انقلاب پرداخته شده است. پرسشِ محورى این فصل، این است که آیا انقلاب ایران، محدود به این کشور است یا گسترهاى بیش از آن دارد؟ اگر گستره انقلاب بیش از جغرافیاى ایران است، حد و مرز آن تا کجاست؟ درهرصورت، گستره آن را چگونه و با چه ادلهاى مىتوان تعیین کرد؟.[۳]
در این فصل، شیوههاى صدور انقلاب از دیدگاه امام معرفى شده است. مؤلف در اینباره چنین مىگوید: امام براى صدور انقلاب، راههاى بسیار مسالمتآمیز و درعینحال، قابل اجرایى را در دستور کار قرار داد. برخى از این شیوهها به شرح زیر است:
«تبلیغ اسلام راستین»، «اجراى صحیح برنامههاى اسلام در ایران و نشان دادن الگوى مناسبى براى سایر کشورها»، «تلاش در جهت هماهنگ کردن دولتها با ملتها» و «آشنایى دولتها و ملتها با نقشههاى شوم استعمار و دعوت آنها به عزت و اقتدار».[۴]
فهرست محتویات، در ابتدا و کتابنامه و فهرست مجلات و روزنامهها در پایان کتاب آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.