علم الرجال تعريفه و كتبه

علم الرجال تعريفه و كتبه، اثر سید عبدالماجد غوری، کتابی است در معرفی علم رجال و اصطلاحات آن و کتبی که در این موضوع، به رشته تحریر درآمده است.

علم الرجال تعريفه و كتبه
علم الرجال تعريفه و كتبه
پدیدآورانغوری، سید عبدالماجد (نویسنده)
ناشردار ابن کثير
مکان نشرسوريه - دمشق لبنان - بيروت
سال نشر1428ق.
چاپچاپ يکم
موضوعحديث - علم الرجال - کتاب شناسي کتاب شناسي
زبانعربي
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‎‏/‎‏غ‎‏9‎‏ع‎‏8 / 114 BP

ساختار

کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در یک تمهید و چهار فصل، تنظیم شده است.

گزارش محتوا

در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع کتاب و اهمیت آن، به موضوع فصول نیز اشاره شده است[۱].

در تمهید، به تعریف لغوی و اصطلاحی اسناد[۲] و بیان اهمیت آن[۳] و عنایت و توجه محدثین به این موضوع، پرداخته شده[۴] و کتاب «الإسناد من الدين» عبدالفتاح ابوغده (متوفی 1417ق) از مهم‌ترین کتبی که در این زمینه، به رشته تحریر درآمده، شناخته شده است[۵].

در فصل اول، در دو قسمت به شرح ذیل، به تعریف روات و القاب علمی آنان، پرداخته شده است: در قسمت نخست، ابتدا واژه «الراوی»، از لحاظ لغت[۶] و اصطلاح محدثین، مورد بحث و بررسی قرار گرفته[۷] و سپس، ضمن بیان و توضیح شروط راوی، که عبارتند از: اسلام[۸]، عقل[۹]، بلوغ[۱۰]، عدالت[۱۱] و ضبط[۱۲]، به اهمیت علم رجال در شناخت درجه صحت روایات و اعتبار آن‌ها، اشاره شده است[۱۳].

در قسمت دوم، به القاب علمی راویان اشاره و پیرامون هریک، توضیحاتی، ارائه شده است. این القاب، عبارتند از: مسند[۱۴]، محدث[۱۵]، حافظ[۱۶]، مفید[۱۷]، حجت[۱۸] و حاکم[۱۹].

از جمله دیگر القابی که بدان، راویان را توصیف نموده‌اند، عبارت است از «امیرالمؤمنین در حدیث» که از جمله افرادی که به این لقب، ستوده شده‌اند، عبارتند از: ابوالزناد عبدالله بن ذکوان مدنی تابعی (متوفی 130ق)، ابوبکر هشام بن ابی‌عبدالله دستوایی بصری (متوفی 153ق)، ابوبسطام شعبة بن حجاج واسطی بصری (متوفی 160ق)، ابوعبدالله سفیان بن سعید ثوری کوفی (متوفی 161ق)، ابوسلمه حماد بن دینار بصری (متوفی 167ق) و ابوعبدالله مالک بن انس اصبحی مدنی (متوفی 179ق)[۲۰].

در فصل دوم، به بحث پیرامون علومی پرداخته شده است که به‌واسطه آن، وضعیت راوی از لحاظ قابل اعتماد بودن یا نبودن، مورد بررسی قرار می‌گیرد. در رابطه با هریک از این علوم، ابتدا به تعریف لغوی و اصطلاحی واژگان و اصطلاحات مربوط به آن علم پرداخته شده و سپس، به تألیفات مربوط به هریک، اشاره شده است. این علوم عبارتند از:

  1. «صفة من تقبل روايته و من ترد» (صفت کسی که روایتش قبول و کسی که روایتش رد می‌شود): این نوع از علوم حدیث، دارای اهمیت خاصی است؛ زیرا به‌وسیله آن، شروط راوی و محدثی که روایت او قبول شده و بدان احتجاج می‌گردد، مشخص می‌شود[۲۱].
  2. «الجرح و التعديل»: بر طبق تعریفی عام از حاکم نیشابوری در کتاب «معرفة علوم الحديث»، نوع هجدهم از علوم حدیث شناخت جرح و تعدیل است و این دو در اصل، دو نوعند و هر نوعی از آنها دانشی است مستقل [۲۲].
  3. «معرفة الصحابة»: بر طبق تعریف مشهور، صحابی کسی است که به ملاقات پیامبر(ص)، درحالی‌که مؤمن به ایشان بوده، نائل آمده و بر دین اسلام، از دنیا رفته باشد[۲۳].
  4. «معرفة الثقات و الضعفاء»: «ثقه» به معنی عادل ضابط بوده و «ضعیف» اسم عامی است که مشتمل بر تمام کسانی که در ضبط و عدالتشان، طعن وجود داشته باشد، می‌شود[۲۴].
  5. «معرفة الوحدان»: «الوحدان» در لغت، جمع «واحد» بوده و در اصطلاح علم حدیث، به راویانی اطلاق می‌گردد که از هریک از آنها، فقط یک راوی، روایت نقل کرده باشد[۲۵].
  6. «معرفة الرواة المختلطين»: منظور از راوی مختلط، کسی است که اختلالی بر ضبط وی عارض شده، حال یا به دلیل فساد عقل وی بر اثر کهولت سن، یا نابینا شدن یا سوختن و از بین رفتن کتب و یا مواردی نظیر آن[۲۶].
  7. «معرفة الرواة المدلسين»: تدلیس در روایت، به معنای پوشاندن عیب موجود در اسناد روایت و تحسین ظاهر آن می‌باشد[۲۷].

در فصل سوم، به بحث پیرامون علومی پرداخته شده است که مبین حال شخص روای می‌باشند که عبارتند از:

  1. شناخت تابعین و اتباع آنها و مخضرمین[۲۸]؛
  2. تاریخ روات[۲۹]؛
  3. طبقات روات[۳۰]؛
  4. شناخت «الإخوة» و «الأخوات»[۳۱]؛
  5. شناخت مدبج[۳۲]؛
  6. شناخت روایت اقران[۳۳]؛
  7. شناخت اکابر از اصاغر[۳۴]؛
  8. شناخت روایت پدران از پسران[۳۵]؛
  9. شناخت روایت پسران از پدران[۳۶]؛
  10. شناخت سابق و لاحق[۳۷].

آخرین فصل، به معرفی علومی اختصاص یافته است که مربوط به شناخت اسامی راویان می‌باشد که به‌ترتیب، عبارتند از:

  1. شناخت مبهمات (شناسایی رجال یا بانوانی که از ذکر نام آنها در حدیث، غفلت شده است)[۳۸]؛
  2. شناخت اسامی، کنیه و القاب مفرده (منحصربه‌فرد)[۳۹]؛
  3. شناسایی اسامی و کنیه‌ها[۴۰]؛
  4. شناخت کسانی که به اسامی مختلف یا صفت‌های متعددی، معرفی شده‌اند[۴۱]؛
  5. شناخت القاب[۴۲]؛
  6. شناخت انساب[۴۳]؛
  7. شناسایی کسانی که به غیر پدرانشان منسوب شده‌اند[۴۴]؛
  8. شناسایی کسانی که به ‌خلاف ظاهر منسوب شده‌اند[۴۵]؛
  9. شناخت روات و علمایی که جزو موالی بوده‌اند[۴۶]؛
  10. شناخت وطن و شهر راویان[۴۷]؛
  11. شناخت مختلف و مؤتلف[۴۸]؛
  12. شناخت متفق و مفترق[۴۹]؛
  13. شناخت متشابه[۵۰]؛
  14. شناخت متشابه مقلوب[۵۱].

وضعیت کتاب

فهرست مصادر و مراجع مورد استفاده نویسنده، به‌همراه فهرست مفصل و اجمالی موضوعات، در انتهای کتاب آمده است.

در پاورقی‌ها، به ذکر منابع، پرداخته شده است[۵۲].

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه، ص7-‌11
  2. ر.ک: متن کتاب، ص15
  3. ر.ک: همان، ص16
  4. ر.ک: همان، ص18
  5. ر.ک: همان، ص21
  6. ر.ک: همان، ص25
  7. ر.ک: همان، ص26
  8. ر.ک: همان، ص27
  9. ر.ک: همان، ص29
  10. ر.ک: همان، ص30
  11. ر.ک: همان، ص32
  12. ر.ک: همان، ص38
  13. ر.ک: همان، ص43
  14. ر.ک: همان، ص47
  15. ر.ک: همان
  16. ر.ک: همان، ص49
  17. ر.ک: همان، ص51
  18. ر.ک: همان، ص53
  19. ر.ک: همان
  20. ر.ک: همان، ص54-‌55
  21. ر.ک: همان، ص61
  22. ر.ک: همان، ص76
  23. ر.ک: همان، ص134
  24. ر.ک: همان، ص169
  25. ر.ک: همان، ص175
  26. ر.ک: همان، ص187
  27. ر.ک: همان، ص200
  28. ر.ک: همان، ص235
  29. ر.ک: همان، ص247
  30. ر.ک: همان، ص273
  31. ر.ک: همان، ص301
  32. همان، ص305
  33. ر.ک: همان، ص307
  34. ر.ک: همان، ص311
  35. ر.ک: همان، ص313
  36. ر.ک: همان، ص315
  37. ر.ک: همان، ص321
  38. ر.ک: همان، ص329
  39. ر.ک: همان، ص353
  40. ر.ک: همان، ص359
  41. ر.ک: همان، ص387
  42. ر.ک: همان، ص391
  43. ر.ک: همان، ص405
  44. ر.ک: همان، ص421
  45. ر.ک: همان، ص427
  46. ر.ک: همان، ص430
  47. ر.ک: همان، ص439
  48. ر.ک: همان، ص445
  49. ر.ک: همان، ص455
  50. ر.ک: همان، ص467
  51. ر.ک: همان، ص489
  52. ر.ک: پاورقی، ص384

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها