الواردات القلبیة فی معرفة الربوبیة
الواردات القلبیة فی معرفة الربوبیة، عنوان اثری است 1 جلدی و نسبتا کوتاه از صدرالدین محمد شیرازی معروف به ملاصدرا با موضوع فلسفه و عرفان، که همراه با ترجمه فارسی آن به قلم احمد شفیعیها، ارائه شده است. ملاصدرا در اين كتاب مباحثى را از الهيات عنوان مىكند و آنها را اسرارى مىداند كه بر او كشف شده است.
الواردات القلبیة فی معرفة الربوبیة | |
---|---|
پدیدآوران | صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (نویسنده)
شفیعیها، احمد (مصحح) شفیعیها، احمد (مترجم) |
عنوانهای دیگر | الواردات القلبية في معرفة الربوبية: متن با ترجمه |
ناشر | انجمن فلسفه ايران |
مکان نشر | [ايران - تهران] |
سال نشر | 1399ق. = 1358ش. |
چاپ | چاپ يکم |
موضوع | فلسفه اسلامي - متون قديمي تا قرن 14 |
زبان | فارسي - عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 1300 / 1114 BBR |
تصحیح متن عربی نیز برعهده احمد شفیعیها بوده است.
ساختار
کتاب یک جلد دارد؛ ابتدا متن عربی کتاب آمده و سپس ترجمه فارسی آن در بخشی جداگانه پس از پایان متن عربی ذکر شده است. محتوای مطالب در ضمن 40 فیض بیان شده است.
گزارش محتوا
رساله ملاصدرا تحت عنوان «الواردات القلبية في معرفة الربوبية»، یکی از رسائل نسبتا کوتاه حکیم ملاصدرا است، ولی میتوان گفت این اثر تقریبا همه مسائل مهم فلسفه و عرفان را در بر میگیرد؛ از جمله وجود، ذات و صفات حق، علم باری تعالی، آفرینش و مراتب آن، نفس انسانی و قوای آن، ادراک، تقسیم عالم به ملک و ملکوت، مبدأ و معاد، عالم کبیر و عالم صغیر، انسان کامل و محبّت الهی. البته این مسائل در رساله به وجه اجمال و مختصر مطرح شده و حکیم به تدقیق دقایق آنها نمیپردازد و میتوانیم بگوییم این اثر طبق قانونِ «برای دانا کافی است» تصنیف شده است. رساله «الواردات» شامل چهل باب یا «فیض» است. در هریک از آنها یک مسئله بهخصوص مطرح میشود؛ مثلا وجود یا عقول عشره یا تقسیم انسان به نفس و بدن... البته وی چنانکه در اکثر آثار او میبینیم در این رساله نیز از آثار پیشینیان خود فراوان استفاده میکند و حتی بعضا کلام آنان را عینا نقل میکند؛ مثلا کلام ابن سینا و غزالی و گویا نظر خاصی راجع به عدهای از مسائل نداشته باشد. اما آنچه شایسته شگفتی و موجب تحیّر ماست، اینکه حکیم توانسته است در این رساله کوتاه خلاصه نظام فلسفی خود را بهطور ایما و اشاره بیان کند و شاید بدین سبب در خاتمه آن میگوید: «قد أشير في هذه الرموز إلی كنوز لا يهتدي إلی معناها إلاّ من عـنّی نفسه بالمجاهدات حتی عرف المطلب».
و سخنان خود را به رموز مقایسه میکند و البته این توانایی او بدانکه مسائل بسیار مشکل و پیچیده را اجمالا بیان میکند، نشان پختگی شخصیت عرفانی و معنوی او است[۱].
ناگفته نماند که شیوه زبان عربی در این رساله خیلی زیبا و شیرین است و سخن وی سرشار و مالامال از عبارات قوی و استعارات عجیب است و این زیبایی و شیرینی زبان، گواهی است بر آنکه خود مؤلف به حقیقت اشیا و کنه معانی رسیده باشد و در آن اشراق، آنها را مشاهده کرده و البته وی به علم نقلی و تحصیلات عقلی اکتفا نکرده است. یکی از خصوصیات دیگر این رساله آنکه گهگاه مؤلف اشعار فارسی را از عمر خیام، ناصر خسرو، حکیم سنایی و غیره نقل میکند و گویا هریک بیت و رباعی از یک حالت روحانی انسان که گاه در حضیض کفر و جاهلی افتاده است، گاه در حالت شبهه و تحیّر باقی مانده و گاه به اوج ایمان و عرفان رسیده، گواهی میدهد[۲].
مطالب کتاب در 40 فیض بیان شده که بهترتیب چنین است: وجود (هستی)، ذات و صفات باریتعالی، علم باریتعالی، آفرینش، عقول آسمانی و کیفیت آفرینش، مراتب آفرینش، آفرینش عالم عناصر، عالم اثیر، چگونگی افلاک، هیولای افلاک، سلسله آفرینش، باریتعالی به آفرینش بدی قصد نمیفرماید، آنچه از حق صادر گردد خیر محض است یا خیر مستولی بر شرّ، عالم اضداد، مراتب قوه و استعداد مواد، کمال آفرینش، تقسیم انسان به نفس و بدن، ادراک، نفس انسانی، مواضع حواس در بدن انسان، روح انسانی حامل جمیع قوای نفس انسانی است، کیفیت تدبیر نفس برای بدن، نصیحت و توصیه به دوری از دانشمندنمایان، تقسیم عالم به عالم ملک و عالم ملکوت، مرگ و فنایی برای آدمی نیست، نفس، توجه نفس به زندگی، سودگیری از عبادات و اجرای اوامر شرع، دوری از جاهلان، روی آوردن بهسوی تقوی و عرفان، قابلیت انسان برای پذیرفتن عوالم روحانی و حسی، خوشا بر آنانکه به راه راست رفتند، انکار پارهای از متکلمین محبت الهی و ولایت خاصهاش را به علمای راسخین، جذبه الهی و رهایی از صفات نفس، محبت الهی، مراتب آفرینش انسان، هدایت نفس به راه راست، اسباب لازم برای ایجاد خوارق عادات خلایق صادره از انبیا، ولیّ کامل، خاتمه و وصیت[۳].
وضعیت کتاب
متن عربی کتاب، فهرست ندارد، ولی ترجمه فارسی آن، با فهرست مطالب آغاز میشود.
متن عربی حاوی پاورقیهای بسیاری است که توسط مترجم که مصحح کتاب هم بوده، نوشته شده است. در بخش ترجمه فارسی کتاب، فقط شاهد یک مورد پاورقی در 2 شماره هستیم که آنهم در صفحه 158 کتاب آمده است.
متأسفانه ما معلوماتی راجع به زمان و مکان و چگونگی تألیف این رساله در دست نداریم. ناشر و مترجم فارسی این رساله، گمان دارد این رساله در زمان اقامت ملاصدرا در قریه کهک تصنیف شده است، اما هیچ دلیلی برای این ادعا نمیآورد[۴].
آخرین متن انتقادی رساله، همراه با ترجمه فارسی آن در سال 1399ق/1979م، در تهران و در سلسله انتشارات انجمن فلسفه ایران (شماره 94) به کوشش احمد شفیعیها، استاد دانشگاه گوته فرانکفورت، چاپ شده است. ترجمه روسی آن نیز بر اساس همین متن توسط یانیس اشوتس اجرا شده است[۵].