تفسير القرآن العزيز
تفسير القرآن العزيز، معروف به «تفسير عبدالرزاق»، اثر عبدالرزاق بن همام بن نافع صنعانی (متوفای 211ق) از مفسران بزرگ تابعی است. این تفسیر روایی از نخستین تفاسیر قرآن در قرن دوم و از تفاسیر مهم نزد اهل سنت میباشد. تحقیق کتاب و استخراج منابع به قلم عبدالمعطی امین قلعجی انجام شده است.
تفسير القرآن العزيز | |
---|---|
پدیدآوران | صنعاني، عبدالرزاق بن همام (نويسنده) قلعجي، عبدالمعطي امين (مصحح) |
عنوانهای دیگر | تفسير عبدالرزاق |
ناشر | دار المعرفة |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | مجلد1: 1991م , 1411ق , مجلد2: 1991م , 1411ق , |
موضوع | تفاسير اهل سنت - قرن 3ق. تفاسير ماثوره - اهل سنت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 93 /ص9ت7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب با مقدمهای از محقق، در معرفی مؤلف، موضوع علم تفسیر، ارزش تفسیر عبدالرزاق و ویژگیهای آن و... آغاز شده است. این تفسیر، فراگیر همه سورهها وآیات قرآن کریم نیست. تفسیر عبدالرزاق مشتمل بر 3759 روایت است. روایات تفسیری به دو صورت در این تفسیر آمدهاند که یا بهطور ویژه به آیه یا سوره مربوط بودهاند که آنها را ذیل سوره یا آیه مربوطه آورده است یا اینکه بهطور عموم تعلّق به سوره یا آیه داشتهاند؛ همچون روایتی درباره نسخ یا اسباب نزول که مفسر یادآور آنها شده است.
گزارش محتوا
این تفسیر از تفاسیر روایی است که صنعانی روایات تفسیریای را که از پیامبر اکرم(ص)، صحابیان و تابعان، به او رسیده بود در آن جمع آورده است. بیشتر روایات تفسیری عبدالرزاق در تفسیر طبری نیز آمده است. شیوه مفسر در ذکر روایات، جرح و تعدیل روایات تفسیری نبوده، بلکه آنها را صرفاً به راویان آنها اسناد داده و به درستی یا نادرستی آنها هیچ اشارهای نکرده است[۱].
عبدالرزاق پیش از شروع به تفسیر آیات قرآن، در چند روایت، مباحثی از علوم قرآنی را ذکر میکند که میتوان از آنها بهعنوان مقدمه تفسیر یاد کرد. وی این مقدمه را با بحثی درباره جمع قرآن آغاز کرده است که در آن از عبید بن سبّاق روایت جمع قرآن را ذکر میکند و با ذکر این روایت، این دیدگاه مشهور را در بین اهل سنت میپذیرد که قرآن پس از پیامبر(ص) بهوسیله زید بن ثابت و دستور ابوبکر و به پیشنهاد عمر بن خطاب گردآوری شده است[۲].
مفسر در باب اول که جایگاه مقدمهای تفسیرش را دارد، روایات حرمت تفسیر به رأی را میآورد و پس از آن روایتی دیگر را گزارش میکند که تفسیر را چهار وجه دانسته است[۳]. وی در روایت دیگری، انواع آیات قرآن را برمیشمارد که قرآن شش گونه آیه دارد: امر، نهی، تبشیر، تنذیر، موعظه، قصص و اخبار یا امثال[۴]. میتوان گفت که وی، احرف سبعه را با این روایت در گونههای آیات قرآن میداند. عبدالرزاق سپس به زمان نزول قرآن، چگونگی نزول قرآن، تأکید بر شیوه نقل تفسیر قرآن از طریق روایت و مأثور اشاره کرده و به تفسیر قرآن وارد میشود. وی در این مقدمه، درباره نزول دفعی و تدریجی قرآن روایاتی را میآورد. در روایت نخست از این بحث، زمان نزول دفعی قرآن و در روایت بعدی، چگونگی نزول تدریجی قرآن را بیان میکند[۵].
پس از آن روایتی را میآورد که بیانگر شیوه معمول تفسیر قرآن در عصر خودش است؛ چراکه شیوه معمول در روزگار عبدالرزاق، اعتماد بر نقل مأثور بوده است. سپس، به نقل روایات تفسیری ذیل هر آیه از سور قرآن میپردازد. وی در اینباره، ترتیب سور و آیات را بهصورت غالب رعایت میکند. وی در بیان روایات تفسیری، ابتدا به نام سوره اشاره میکند و آنگاه مکی یا مدنی بودن سور را ذکر میکند[۶].
شیوه عبدالرزاق آن است که سند روایات را بهطور دقیق بیان کند؛ ازاینرو، از الفاظ و عباراتی در ذکر سند استفاده میکند که از چگونگی تحمل روایت از سوی خودش یا راوی نشان دارد. این امر، افزون بر بیان چگونگی تحمل روایت، نشانه دقت و اهتمام عبدالرزاق بر بیان سند و ویژگی آن است. برای مثال، وی در این روایات خود از الفاظ قال، أخبرني، أخبرنا، أنبأنا، سمعت، سمع، يحدث، عمن سمع و… استفاده میکند. این الفاظ چگونگی طرق تحمل حدیث را از سوی راویان میرساند[۷].
عبدالرزاق در تفسیر هر سوره، ابتدا نام سوره را یادآور میشود، سپس به مکی و مدنی بودن سورهها میپردازد و غالباً ً مدنی بودن آنها را بیان میکند. بعد از آن، در مواردی، فضایل قرآن و سورهها را به شکل مقبولی ذکر میکند یا در اواخر سورهها میآورد. عبدالرزاق در بیان و ذکر روایات تفسیری، روش ترتیبی را در پیش گرفته است و گاهی نیز بهتناسب، به تفسیر آیات در غیر از ترتیب قرآن میپردازد. روش عبدالرزاق در تفسیر آیات قرآن، بدینگونه است که وی، ذیل کلمات یا عباراتی از آیات قرآن یک روایت یا بیشتر، در بیان معنا و تفسیر آنها میآورد[۸].
بههرحال، گزارش اسباب نزول از سوی عبدالرزاق مستند است و به نظر میرسد که اسباب نزول در نزد وی اهمیت شایانی داشته است؛ هرچند در آیاتی که انتظار میرود سبب نزول آنها را ذکر کند، سکوت اختیار کرده است. این امر از ضعفهای تفسیر عبدالرزاق بشمار میرود. عبدالرزاق برای آیاتی که در تاریخ اسلام در پی حوادثی مهم و سرنوشتساز نازل شدهاند، هیچ گزارشی از سبب نزول یا شأن نزول آنها به دست نمیدهد. برای نمونه، آیه 207 بقره که به «ليلة المبيت» و خوابیدن حضرت علی(ع) در بستر پیامبر(ص) مربوط میباشد، آیه تطهیر، آیه بلاغ، آیه اکمال دین، آیه اهل ذکر و... آیاتی هستند که در این تفسیر هیچ سبب نزول یا شأن نزولی برای آنها به چشم نمیخورد؛ درحالیکه این آیات و اسباب نزول آنها از طریق شیعه و سنی بسیار فراوان نقل شدهاند[۹].
آنچه عبدالرزاق از مدنی بودن سورهها نقل کرده، با قول مشهور اختلاف دارد؛ بهگونهای که وی سورههای نحل و قدر را مدنی میشمارد که بنا به نقل مشهور از سورههای مکی است. تعداد سورههای مکی در تفسیر عبدالرزاق، 32 عدد میباشد[۱۰].
عبدالرزاق در بیان معنای حروف مقطعه و مراد از آنها، مراد اختصار را در پیش گرفته است. وی ذیل این حروف از سورههای بقره، اعراف، مریم، شعراء، نمل، قصص، یس، غافر، شورا و ق، نظر خود را چنین اعلام میکند که این حروف، اسمی از اسمای قرآن است[۱۱].
مهمترین منبع تفسیر عبدالرزاق، معمر است که وی نیز از قتاده روایت میکند. غالب روایات تفسیر عبدالرزاق با این سند روایت شده است. عبدالرزاق همچنین از ثوری، حسن بصری، ابن عیینه، اسرائیل بن یونسی، ابن التیمی، جعفر بن سلیمان، فضیل، ابن جریح، ابن طاووس و... روایت میکند که شمار کمی از روایات تفسیری او را تشکیل میدهند. بیشترین منبع عبدالرزاق در نقل روایات اسرائیلی، کعبالاحبار، وهب بن منبه و عبداللّه بن سلام میباشد و در مواردی نیز ابوهریره در این زمینه، از منابع وی میباشد. از جمله در قصه ذبیح روایاتی را میآورد که منظور اسحاق است[۱۲].
ویژگیهای تفسیر
- اغلب روایات او در آثار بعد از او بهویژه تفسیر ابن جریر طبری و الدر المنثور سیوطی آورده شده است. از این جهت از مصادر بزرگ تفسیر بالمأثور در نزد اهل سنت شمرده میشود.
- آیات را در آغاز با احادیث نبوی و آثـار صحابه تفسیر میکند و بسیار اتفاق افتاده است که بیش از یک حدیث را در شرح آیهای میآورد.
- میزان نقل اسرائیلیات در آن بسیار کم است، ولی بااینحال به پیامبران الهی، اموری را نسبت داده است که در شأن آن بزرگواران نیست.
- در مقدمه تفسیر و قبل از ورود به آن، روایاتی را در جمع قرآن، وجوه تفسیر، پرهیز از تفسیر به رأی و اهمیت تفسیر مأثور آورده است[۱۳].
کاستیهای تفسیر
- در نقل اسباب نزول، راه ناصواب را پیموده است؛ بهگونهای که ذیل آیاتی که سبب نزول مهمی دارند و همه به آن اعتراف کرده اند، سخنی نگفته است؛ مانند آیه تطهیر، آیه انذار، آیه اهل ذکر، آیه بلاغ، آیه اکمال دین، سوره هل اتی و موارد دیگر که نهتنها شأن نزول یا سبب نزول آنها را بیان نکرده، بلکه در مواردی شأن نزول ضعیفی را نقل نموده است.
- تفسیر عبدالرزاق همه سورهها و آیات قرآن را در بر ندارد.
- نقل او از اهلبیت(ع) بهصورت بیواسطه بههیچوجه در تفسیر او دیده نمیشود؛ درحالیکه، همعصر امام صادق(ع) بوده است. علاوه بر آن، نقل باواسطه از اهلبیت(ع)، بهویژه امام علی(ع) اندک میباشد[۱۴].
وضعیت کتاب
این تفسیر با تحقیق مصطفی مسلم محمد به سال 1410ق، در عربستان، ریاض، مكتبة الرشد للنّشر و التوزيع، در چهار مجلد و همچنین با تحقیق دکتر عبدالمعطی امین قلعجی به سال 1411ق، در لبنان، بیروت، دارالمعرفة در دو جلد به طبع رسیده است[۱۵].
فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن ذکر شده است. در پاورقیهای کتاب آدرس منابع و برخی توضیحات محقق کتاب ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: انصاری، مسعود، ص45
- ↑ ر.ک: غلامی، عبدالله، ص19
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ج1، ص59
- ↑ ر.ک: همان، ص60-59
- ↑ ر.ک: غلامی، عبدالله، ص19
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص20
- ↑ ر.ک: همان، ص22
- ↑ ر.ک: همان، ص26
- ↑ ر.ک: همان، ص29
- ↑ ر.ک: همان، ص30
- ↑ ر.ک: همان، ص31
- ↑ ر.ک: همان، ص31
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: انصاری، مسعود، ص45
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- غلامی، عبدالله، «نقد و معرفی کتاب: سیری در تفسیر عبدالرزاق صنعانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، آینه پژوهش، فروردین و اردیبهشت 1387، شماره 109، صفحه 15 تا 31.
- …انصاری، مسعود، «تفاسیر شناختهشده بر آیات قرآن کریم»، پایگاه مجلات تخصصی نور، گلستان قرآن، فروردین 1381، شماره 113، صفحه 42 تا 45.