ضعفاء الرواة
ضعفاء الرواة، اثر ابراهیم شبوط، تحقیقی است پیرامون راویان ضعیف مذکور در کتب معتبر شیعه.
ضعفاء الرواة | |
---|---|
پدیدآوران | شبوط، ابراهيم (نویسنده) |
ناشر | دار المحجة البيضاء |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 1431ق. = 2010م. |
چاپ | چاپ اول |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ش2ض7 / 114/5 BP |
ساختار
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و اسامی روات، در سه بخش اسامی، کنیههای و ابناء، بهترتیب حروف الفبا، ذکر شده است.
منابع کتاب
نویسنده در تدوین و نگارش مطالب، از پنج کتاب رجالی معروف که در مقدمه، بدان اشاره نموده، استفاده کرده و مطالبی را نیز از سایر کتب رجالی، بدان افزوده و در مواضع خود به هریک از آنها، اشاره کرده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به ذکر یازده نکته و فایده، در توضیح مطالبی پیرامون محتوای کتاب، به شرح ذیل، پرداخته شده است:
در فایده نخست، این موضوع بیان شده است که علم جرح و تعدیل، از جمله علوم اجتهادی است؛ زیرا نصوص واردشده از معصومین(ع) در شأن اصحاب خود - اصحابی که از ایشان، روایت نقل کردهاند - بسیار اندک بوده و از طرفی، مشایخ و بزرگانی که اولین بار قواعد و اصول این علم را وضع نموده و به جرح و تعدیل روات پرداختهاند، برایشان میسر نبود که همه رواتی را که در شرق و غرب بلاد اسلامی پراکنده بودند، ملاقات نمایند، جز کسانی که چند قرن از آنها پیشتر بودهاند. در نزد آنان از میان اسباب علم تنها اموری از قبیل معرفت اسرار طرق و اسانید و احاطه به کتب، رسائل و مصنفاتی که در آن عصر، به رشته تحریر درآمده و قوت ظن و صحت شیاع نزد ایشان موجود بود؛ ازاینرو، طبقه نخست مجتهدین و مشایخ این علم، مانند کشی، ابن غضائری، شیخ طوسی، نجاشی، فضل بن شاذان، محمد بن مسعود عیاشی، نصر بن صباح و ابن ولید، نخستین کسانی هستند که به نقل اخبار روات پرداخته و به معرفی آنها با ذکر اسامی، زادگاه، قبایل و احوال ایشان در ضعف و قوت، پرداخته و طریق روایت از ایشان را برای ما ترسیم نمودهاند؛ لذا برای متأخرین از ایشان، رد شهادت این افراد بر جرح و تعدیل روات، بدون تفسیر و دلیل موجه و معتبر، جایز و صحیح نبوده و قول و نظر ایشان در جرح و تعدیل روات، حجت میباشد...[۱].
فایده دوم نیز مترتب بر فایده نخست، یعنی اجتهادی بودن علم جرح و تعدیل بوده و به این نکته اشاره دارد که در جرح و تعدیل راویان، فقط قول کسی پذیرفته میشود که امامی عادل و عارف به احوال روات و اخبار آنها و ضابط اسامی، زادگاه و قبایل راویان و مشایخی که از ایشان روایت اخذ کرده و شاگردانی که از این راویان، قبول روایت کردهاند، بوده و علاوه بر این صفات، به اسامی مشتبه نیز آگاهی و اشراف کامل داشته باشد[۲].
در فایده سوم، به معرفی کتب پنجگانهای پرداخته شده است که در جرح و تعدیل راویان، معتبر میباشند که عبارتند از:
- «رجال کشی»، اثر ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی که قدیمیترین کتاب در این زمینه میباشد.
- «رجال ابن غضائری»، اثر ابوالحسین احمد بن حسین بن عبیدالله بن ابراهیم غضائری که از شیوخ نجاشی میباشد.
- «الفهرست»، اثر شیخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (متوفی 460ق).
- «الرجال»، اثر شیخ طوسی که پس از «الفهرست» نوشته شده است.
- «الرجال»، احمد بن علی نجاشی (متوفی 450ق) که از لحاظ زمانی، آخرین کتاب از کتب پنجگانه بوده و در آن، به شرح حال شیخ طوسی و وجود دو کتاب «الفهرست» و «الرجال» از او، اشاره شده است[۳].
فایده چهارم، دربردارنده دو مسئله زیر، در تکمیل فایده سوم میباشد:
- شیخ طوسی در «الفهرست» و نجاشی در «الرجال»، بهوضوح ذکر نمودهاند که در کتب خود، به جمعآوری مصنفات و اصول «اصحاب» پرداختهاند و این واژه، بیانگر آن است که تمامی راویانی که در این دو کتاب، ذکر شده و اشارهای به مذهب آنها نشده، شیعه امامی بوده، مگر آنکه به خلاف آن، تصریح شده باشد؛ زیرا لفظ «اصحاب»، بر این معنا دلالت دارد. اما نویسنده در این موضوع اشکال نموده و معتقد است احتمال دارد که منظور از اصحاب در اینجا، معنای عام آن باشد نه معنی خاص؛ زیرا در میان راویان این دو کتاب، کسانی که به انحراف مذهب و فساد عقیده متهم هستند، وجود دارد؛ مانند: عبیدالله بن حر جعفی، فارس بن حاتم قزوینی، محمد بن عیسی بن هارون، ثابت بن هرمز، عمرو بن جمیع ازدی، حسن بن صالح، حسن سجاده، حسین بن حمدان خصیبی، احمد بن عبدالله بن خاقان، حسن بن علی بن ابیحمزه، حمید بن زیاد، احمد بن اسماعیل میثمی و...
شیخین به مذاهب هیچیک از ایشان، اشارهای نکردهاند؛ درحالیکه آنها به فساد عقیده معروف هستند.
- شیخ طوسی و نجاشی در این دو کتاب، جماعتی را به جرح و تعدیل، متصف نموده و درباره جماعتی دیگر، سکوت کردهاند. ازاینرو برخی معتقدند که گروه مسکوتعنهم، جزو ممدوحین میباشند؛ زیرا از جمله اصحاب بوده و چنین مدحی کافی است تا از حد مجهول بودنی که برخی آنها را به آن متهم میکنند، خارج شوند[۴].
در فایده پنجم، به تشریح عباراتی که توسط رجالیون، در جرح و تعدیل روات استفاده میشود، پرداخته شده است که عبارتند از: «العدالة»، «الوثاقة»، «الفسق» و «فساد العقيدة»[۵].
در فایده ششم، به بیان این مطلب پرداخته شده است که جرح و تعدیل، بهواسطه قول عادل ضابط، ثابت شده و ضعیف، کسی است که نص عادل ضابط بر ضعف او، وجود داشته باشد یا در اخبار معتبر چنین شخصی، چیزی که بر ضعف او دلالت کند، آمده باشد. از جمله الفاظ و عباراتی که بر ضعف راوی، دلالت میکنند، عبارتند از:
- «فلان كذاب»؛
- «فلان وضاع» و «فلان يضع الحديث»؛
- «فلان يعرف وينكر»؛
- «فلان ليس بذاك» یا «فلان حديثه ليس بالنقي»؛
- «فلان يروي عن الضعفاء ويتساهل في الحديث ويعتمد المراسيل ولايبالي عمن أخذ»؛
- «فلان مضطرب»؛
- «فلان مخلط» یا «فلان في رواياته تخليط» یا «أن الكتاب الفلاني تخليط كله»؛
- «فلان غال» یا «فلان مرتفع القول» یا «هو خطابي» یا «فلان متهم بالتفويض»؛
- «فلان لا يعرف إلا عن طريق الضعفاء»؛
- «استثناه ابن الوليد من نوادر الحكمة»؛
- «فلان زيدي» یا «ناووسي» یا «فطحي» یا «واقفي» یا «عامي» و...[۶].
در فایده هفتم، به بیان این نکته پرداخته شده است که سیره مشایخ علم رجال، بر استثنا نمودن و جدا کردن روایات مشتمل بر تخلیط و غلو از میان روایات متهمان و مطعونان بوده است؛ بهعنوان مثال:
- نجاشی همه کتب احمد بن محمد بن سیار و محمد بن حسن بن شمون را بهجز آنچه در آن غلو یا تخلیط بوده، روایت نموده است؛
- شیخ طوسی در «الفهرست»، از میان روایات محمد بن علی صیرفی، محمد بن سنان، محمد بن اورمه، محمد بن حسن بن جمهور و محمد بن احمد بن یحیی، آنچه را مشتمل بر غلو یا تخلیط یا تدلیس بوده، استثنا نموده است[۷].
در فایده هشتم، نویسنده به طعن و انتقاد مشایخ علم رجال، بر کسانی که از راویان ضعیف، روایت کردهاند، اشاره نموده و معتقد است همگی در اینباره، از یک نوع عبارت، استفاده نمودهاند؛ بهعنوان مثال، سخن نجاشی را در موارد زیر ملاحظه کنید:
- احمد بن محمد بن خالد: «أنه روی عن الضعفاء»؛
- محمد بن احمد بن یحیی: «أنه كان يروي عن الضعفاء»؛
- محمد بن مسعود عیاشی: «أنه كان يروي عن الضعفاء كثيرا»؛
- ابوالحسین اسدی، حسن بن محمد بن جمهور و نصر بن مزاحم: «أنهم رووا عن الضعفاء».
با نظر به اینگونه عبارات، برخی آمدهاند و یک قاعده کلی را در تضعیف استخراج نموده و گفتهاند: «تمام کسانی که افراد یادشده از آنها، روایت کردهاند، ضعیفند؛ به دلیل تنصیص مشایخ بر این امر»[۸].
در فایده نهم، این نکته بیان شده است که در کتب رجال مشایخ مذکور، عباراتی مانند: «فلان متهم بالغلو»، «قيل فيه ارتفاع»، «فلان طعن عليه»، «ضعفه القميون» و امثال چنین طعنهایی، زیاد وارد شده، ولی به کسی منسوب نگردیده و قائل آن، مشخص نیست؛ لذا برخی از متأخرین، به این طعنها به این دلیل که صاحب آنها، معلوم نیست، اعتنایی نکردهاند، ولی نویسنده معتقد است که این امر، بیشک اشتباه است؛ زیرا حتما چنین طعنهایی دارای اصل معتبر و مصدر موثق هستند، وگرنه مشایخ، آنها را در کتب خویش، حکایت نمیکردند[۹].
در دهمین فایده، به بیان این امر پرداخته شده است که کشی، درباره جماعتی از بزرگان و اجله اصحاب ائمه(ع)، مانند زرارة بن اعین، محمد بن مسلم طائفی، ابوبصیر، محمد بن نعمان احول معروف به مؤمن طاق، برید بن معاویه، هشام بن حکم، یونس بن عبدالرحمن، فضل بن شاذان و...، نکوهشها و ذمومی را روایت کرده است؛ درحالیکه هرکس در جرح و تعدیل کتابی نوشته است، این ذموم را به دلایل زیر رد نموده است:
- مدایحی که در حق این افراد، آمده، مستفیض بوده، ولذا به ذموم شاذی که درباره آنها وارده شده، اعتنایی نمیشود؛
- ذموم یادشده بر فرض صحت، امکان دارد از باب تقیه و برای حفظ جان آنان گفته شده است[۱۰].
در فایده یازدهم، به ذکر تاریخ وفات گروهی از راویان، پرداخته شده است[۱۱].
وضعیت کتاب
کتاب، فاقد پاورقی بوده و فهرست مطالب، در انتهای آن آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.