کسنزانی، محمد
شمسالدین محمد نهرو محمد عبدالکریم الکسانزن حسینی (1317-1399ش)، مشهور به لقب «شاه کسنزان»، شیخ طریق قادری
نام | کسنزانی، محمد |
---|---|
نامهای دیگر | حسینی کسنزائی، محمد
کسنزانی حسینی، محمد |
نام پدر | سيد عبدالکريم |
متولد | 1317ش یا 1938 م |
محل تولد | روستای کربجنە از نواحی شهر سنگاو در کردستان عراق |
رحلت | شنبە 14 تیرماه 1399ش |
اساتید | عبدالکريم کسنزانى |
برخی آثار | موسوعة الکسنزان فیما اصطلح علیه أهل التصوف و العرفان |
کد مؤلف | AUTHORCODE06805AUTHORCODE |
ولادت
او فرزند سيد عبدالکريم، فرزند سيد عبدالقادر، فرزند سيد عبدالکريم، مشهور به لقب «شاه کسنزان» است. نسب او به امام حسين(ع) مىرسد.
لقب کسنزان که بر خانواده شيخ اطلاق می شود لقب جدشان سيد عبد الکريم اول است . کسنزان کلمه ای است کردی، و به معنی شخصی است که حقيقت او را هيچکس نمیداند و علت اطلاق اين نام بر ایشان آن بود که ايشان چهار سال از مردم کناره گرفت و در يکی از کوههای قره داغ (يعنی کوه سياه – در اطراف سليمانيه) با پروردگارش خلوت کرد و از قرب او لذت برد و با عبادتش مأنوس گشت و وقتی کسی از شيخ در اين مورد سوال کرد ايشان پاسخ داد: کسنزان يعنی هيچکس نمیداند. اين چنين شد که اين کلمه لقبی شد برای اين آقای شريف که پس از او نيز به فرزندان و نوادگانش رسيد .
خاندان او ساکن روستای ''کربجنە'' از نواحی شهر ''سنگاو'' در کردستان عراق بودند. شيخ محمد کسنزانى در تاريخ 15 دسامبر سال 1938م، برابر با 1317ش به دنيا آمده است.
تحصیلات
شيخ محمد به دست پدرش شيخ عبدالکريم کسنزانى آموزش ديد و از معاصرينش نقل شده است که بسيار از پدرش حرفشنوى و فرمانبرى داشته و با ايشان کاملا به شکل رفتار يک مريد با شيخ رفتار مىکرد.
شيخ محمد علاوه بر علوم تصوف و آداب طريقت، علوم فقه و قرآن کريم و عقايد و اديان تطبيقى را نيز خواند. او بسيار به تنهايى و مطالعه و جمع کردن و تحقيق در کتابهاى علمى عمومى و بهويژه عرفانى علاقه داشت و به اين ترتيب بود که کتابخانه بزرگ و باارزشى از کتابها و دستنوشتهها را جمعآورى کرده است.
در سال 1978 و بعد از وفات پدرش شيخ عبدالکريم کسنزانى، او به رياست طريقت قادريه کسنزانيه رسيد. ديگر منتسبين به طريقت، يا خليفه او هستند و يا مريدش. خلفا کسانى هستند که از لحاظ روحى از شيخ اجازه دارند که ارشاد و يا دعوت به طريقت کنند.
او در سال 1982 بناى تکيهاى بزرگ و مسجدى را در بغداد به پايان برد و خود نيز به خانهاى در مجاورت آن نقل مکان کرد و از آنجا به ارشاد و تأليف پرداخت.
وفات
سرانجام او در صبح روز شنبە 14 تیرماه 1399ش دار فانی را وداع گفت.[۱]
آثار
شيخ محمد کتابهاى زيادى نوشته است که بعضى از آنها منتشر شده و بعضى ديگر تا به حال، خطى باقى مانده است. برخى از کتابهاى ايشان بدين قرار است:
- جلاء الخاطر من کلام شيخ عبدالقادر الگيلانى؛
- الأنوار الرحمانية في الطريقة العلية القادرية الکسنزانية؛
- الطريقة العلية القادرية الکسنزانية؛
- دايرةالمعارف کسنزان در مورد اصطلاحات اهل تصوف و عرفان (اين دايرةالمعارف بزرگ، شامل 24 جلد است که در آن تعداد زيادى از تعريفات و افکار صوفيه از ابتداى تدوين آن تا امروز گنجانده شده است)؛
- حيات روحى رسول اعظم محمد(ص)؛
- اعجاز علمى در قرآن کريم؛
- مفهوم طريقت در شريعت اسلامى؛
- رؤيا و احلام از نظر صوفى؛
- کارهاى خارقالعاده در شفاى بيماران توسط صوفى و طب جديد؛
- کرامات در اشکال نوين؛
- کسنزان و انسان؛
- تصوف، قانون اول آسمانى؛
- دعا، مغز عبادت؛
- بلند کردن گيس در اسلام؛
- تسبيح در اسلام؛
- خلوت در اسلام؛
- تکيهها خانه خدا؛
- ميلاد پيامبر(ص) و اهميت آن در عصر جديد؛
- بيعت و معاهده نزد صوفيه.