کریستنسن، آرتور امانویل
آرتور کریستین سَن (1875-1945م)، ایران شناس، مستشرق دانمارکى، نویسنده کتاب معروف ایران در زمان ساسانیان
نام | کریستن سن، آرتور امانویل |
---|---|
نامهای دیگر | کریستن سن، آرتور امانوئل
کریستن سن، آرتور ایمنیوئل کریستین سن، آرتور |
نام پدر | |
متولد | 31 دسامبر 1875م |
محل تولد | کپنهاک، پایتخت دانمارک |
رحلت | 30 مارس 1945م |
اساتید | |
برخی آثار | ایران در زمان ساسانیان: تاریخ ایران ساسانی تا حمله عرب و وضع دولت و ملت در زمان ساسانیان
نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایرانیان |
کد مؤلف | AUTHORCODE07256AUTHORCODE |
ولادت
در 31 دسامبر 1875م در کپنهاک، پایتخت دانمارک به دنیا آمد. پدر وی مدیر یک پستخانه و او تنها فرزند خانواده بود.
تحصیلات
وى در دوران تحصیل در دوره متوسطه به زبان شناسى و امور مشرق علاقهمند شد و پس از فراگیرى زبان فرانسه و لاتین و تاریخ، به آموختن زبانهاى فارسى، عربى، سانسکریت و ترکى پرداخت. کریستین سن پس از پایان تحصیلات دانشگاهىاش، براى گرد آورى موادى براى رساله دکترى خود درباره عمر خیام نیشابورى، به کتابخانههاى لندن، پاریس و اسپانیا و دیگر جاها سفر کرد و براى نخستین بار با ساختمانها و آثار تمدن شرق و اسلامى در اسپانیا روبهرو شد. وى در 1914 به ایران آمد و درباره فرهنگ، دین و زبان این کشور، به پژوهش و نگارش پرداخت. دستآورد این سفر و دیگر سفرهاى وى به ایران، کتابها و آثار فراوانى درباره لهجهها و فرهنگ مردم ایران است.
کریستین سن در مطالعات لهجه شناسى خود، فقط از نظر زبان شناسى به لهجهها نمىنگریست، بلکه در پژوهشهاى خود، مسائل و دگرگونىهاى تاریخى و قومى را نیز در نظر مىآورد و هدفش این بود که صورت کنونى لهجههاى مختلف را با بررسى دقیق، تصویر کند و درک روشنى از وضع تحول و تطور زبانهاى مادى، پارتى، فارسى باستان، فارسى میانه و زبان ساسانیان به دست آورد. بیش از سىصد کتاب، رساله و مقاله از پروفسور کریستین سن بر جاى مانده است که تتبّعات انتقادى بر رباعیات خیام، شعرا و فلاسفه اسلامى، داستان بهرام چوبینه و ایران در زمان ساسانیان از آنهایند.
وفات
وى سرانجام در سىام مارس 1945م، پس از نزدیک به نیم قرن تحقیق درباره تاریخ و فرهنگ ایران، در هفتاد سالگى درگذشت.
آثار
منابع مقاله
مقدمه مترجم و دیباچه نویسنده کتاب.
یغمایى، حبیب (آبان 1352)، «از یادداشتهاى یک استاد درباره رشید یاسمى»، یغما، شماره 302.