مؤید فیالدین، هبةالله بن موسی
هبةالله بن موسی بن داود شیرازی (390-470ق)، معروف به «المؤید فیالدین»، داعیالدعات اسماعیلی، شاعر و دانشمند برجسته ایرانی و ممتاز در علوم عربی.
نام | مؤید فیالدین، هبةالله بن موسی |
---|---|
نامهای دیگر | المويد فيالدين هبةالله بن ابيعمران موسي بن داود الشيرازي السلماني
ابونصر هبةالله بن موسي الشيرازي داعي الدعاه شيرازي السلماني، هبةالله بن موسي هبةالله بن موسي |
نام پدر | موسی |
متولد | 390ق |
محل تولد | شیراز |
رحلت | 470ق |
اساتید | پدرش: موسی بن داود |
برخی آثار | المجالس المؤيدية |
کد مؤلف | AUTHORCODE00577AUTHORCODE |
ولادت
آنطور که از کتابهای مؤید برمیآید او در حدود سال 390ق، در شیراز به دنیا آمده است[۱].
تحصیلات
به نظر میرسد که مؤید از پدرش، موسی بن داود علوم دعوت را فراگرفته و پس از پدرش این منصب به او رسیده باشد، ولی علوم دیگر مربوط به مذهب را نزد احمد حمیدالدین بن عبدالله کرمانی (متوفی412ق)، معروف به «حجة العراقین»، که از بزرگان فلسفه و علمای مذهب اسماعیلی بود، فراگرفته است[۲].
تبعید به مصر
وی پس از دریافت لقب و عنوان «حجت»، به تبلیغ مذهب میپردازد، تا آنجا که ابوکالیجار (هفتمین پادشاه دیلمی فارس) در سال 429ق، تحت فشار علمای اهل تسنن، درصدد تبعید وی برمیآید.
مؤید هرچند تلاش کرد تا به ابوکالیجار نزدیک شده و او را به مذهب اسماعیلی دعوت کند، اما تحت فشار خلافت عباسی که از سلاجقه استمداد جسته بود، بهناچار مجبور شد به سمت مصر فرار کند. او که در سال 438ق، در آنجا ساکن شد، از علاقه خود به برخی از وزرا و دولتمردان مصری سخن میگوید. او همچنین متذکر میگردد که امام فاطمی، المستنصربالله بازیچه دست رجال دولت است و مادر امام و نمایندگانش در امور کشوری دستی تمام دارند. این نوع نگاه از بیطرفی و صداقت مؤید بهرغم علاقه وی به خلافت فاطمی ناشی میشود.
مؤید در سیرهاش با امانتداری کامل سیمای واقعی مصر در نیمه اول سده پنجم هجری را به تصویر میکشد.
کمک به همکیشان خود
وی پس از آنکه چند سالی را در مصر به سر برد و تحولات آنجا را از نظر گذرانید و توانست گزارشهایی دقیق، بدون غرض و شفاف از آنجا ارائه کند، برای کار مهمی مصر را ترک کرد؛ آنهم چیزی نبود جز رسانیدن کمکهای خلافت فاطمی مصر به ارسلان بساسیری که دعوت اسماعیلی را پذیرفته و علیه خلافت عباسی علم عصیان برافراشته بود و میخواست با حضور سلجوقیها مقابله کند. در هنگام مأموریت مؤید فی الدین، امارتهای مختلفی که میان دولت فاطمی و عباسی گیر افتاده بودند، در کشاکش و اختلافات خود آنقدر ضعیف شدند که در ابتدا بویهیها و سپس سلجوقیها توانستند بر آنها و خلافت عباسی غلبه کنند. بزرگترین این امارتها عبارت بودند از: بنومزید در حله (303-545ق)، بنومروان در دیار بکر (380-489ق)، بنوعقیل در موصل (386-489ق) و بنومرداس در حلب (414-472ق). مؤید فی الدین در اوج درگیریها و زدوخوردهای این امارتها وارد منازعات آنان شد؛ بهطوریکه در ابتدا توانست آنها را به هم نزدیک کرده و اتحادی را میان آنها برقرار نماید، اما ناموفق ماند.
این حوادث پیدرپی رخ داد تا آنکه بساسیری در سال 450 وارد بغداد شد و در آنجا به نام المستنصربالله، خلیفه فاطمی، خطبه خواند. بعد از یک سال طغرلبیگ برگشت و توانست بغداد را با کمک امرای منطقه از دست بساسیری خارج کند و قائم بامرالله موفق شد به مقرش در بغداد بازگردد. مؤید فی الدین اندکی قبل از ورود بساسیری به بغداد، به مصر بازگشت.
مؤید ازآنپس خاموش میماند و چیزی نمیگوید. اما ما از منابع دیگر چنین میدانیم که مؤید تا سال 450ق، در مقام داعیالدعات بود، تا آنکه عبدالله بن یحیی بن مدبر در یکی از نوبتهایی که به وزارت رسیده بود، او را از مصر تبعید کرد و او نیز به بیتالمقدس مسافرت نمود، اما بار دیگر به مصر بازگشت و به مدت پنج سال در منزل ملک بن مالک، قاضی صلیحین در یمن به سر برد. در این مدت ملک دانشهای دعوت را از مؤید فراگرفت و با آن علوم در یمن شروع به دعوت کرد؛ دعوتی که بعد از آن به «دعوت طیبه» مشهور شد و هماکنون آن را با عنوان «بهره» میشناسند.
وفات
مؤید فیالدین در سال 470ق، درگذشت و در دارالعلم پس از آنکه المستنصربالله بر او نماز خواند، به خاک سپرده شد[۳].
آثار
- المجالس المؤيدية؛
- ديوان المؤيد في الدين؛
- السيرة المؤيدية؛
- كتاب شرح المعاد؛
- كتاب الإيضاح والتبصير؛
- رسالة في تحريم اللحوم؛
- القصيدة الإسكندرانية؛
- تأويل الأرواح؛
- نهج العباد؛
- المسألة والجواب؛
- ترجمة أساس التأويل إلی الفارسية؛
- المجالس المستنصرية[۴].
پانویس
منابع مقاله
- غالب، مصطفی (محقق)، مقدمه کتاب «المجالس المؤيدية»، تألیف المؤید فی الدین، دارالأندلس، بیروت، لبنان، چاپ اول.
- جعفری، کریم، «معرفی و بررسی یک کتاب: سفرنامهای به نام «سيرة المؤيد في الدين»»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، دی و بهمن 1384، شماره 99 و 100، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور.