ابوسهل مسیحی، عیسی بن یحیی
ابوسهل عیسی بن یحیی مسیحی جرجانی (وفات: پس از 400ق/1010م)، پزشک، فیلسوف، ستارهشناس و ریاضیدان ایرانی.
نام | ابوسهل مسیحی، عیسی بن یحیی |
---|---|
نامهای دیگر | ابو سهل مسيحي عيسي بن يحيي جرجاني
مسيحي، ابوسهل |
نام پدر | |
متولد | 360ق |
محل تولد | |
رحلت | 452ق |
اساتید | |
برخی آثار | الطب الکلي |
کد مؤلف | AUTHORCODE03062AUTHORCODE |
زادروز، زادگاه و مذهب
از زندگی وی آگاهی اندکی در دست است. عمدهترین مأخذ درباره ابوسهل روایتی است که نظامی عروضی آورده است. این داستان باآنکه توسط مورخان بعدی تکرار شده و نیز بسیاری از معاصران به آن استناد کردهاند، با دیگر رویدادهای تاریخی آن دوره چندان سازگار نیست. بیهقی، ابوسهل را در زمره مسیحیان آورده و گفته است که او به پرستشگاههای مسیحیان نمیرفت و در خانه خویش عبادت میکرد. ابوسهل در جرجان زاده شد.
تحصیل
وی سالهای نخست زندگی خود را در بغداد گذراند و هم در آنجا به فراگیری دانشهای زمان خود پرداخت.
در جوار حاکمان
ازآنجاکه ابوسهل کتابی برای اسپهبد مرزبان بن رستم بن شروین - از امیران آل باوند - نوشته، میتوان گفت که وی زمانی (پیش از 389ق) نزد مرزبان که مدتی بر فریم و شهریارکوه فرمان میراند، به سر برده است. ابوسهل سپس به گرگانج رفت و به دربار ابوعلی مأمون بن محمد خوارزمشاه راه یافت و بهزودی به مقامی بلند رسید. ازآنجاکه ابوسهل کتابهایی برای این فرمانروا، ابوالحسن سهیلی (سهلی) - وزیر مأمونیان تا حدود 404ق - و ابوالعباس مأمون بن مأمون (حکومت 399-407ق) نوشته است، میتوان پنداشت که وی پس از رفتن به گرگانج دستکم تا 400ق در آن شهر و در دربار مأمونیان بوده است.
وفات
اطلاعی از سال و مکان درگذشت وی در دست نیست. ووستنفلد، درگذشت ابوسهل را 390ق/1000م دانسته است و بسیاری از معاصران از آن پیروی کردهاند که نادرست است؛ چه، ابوسهل پس از 399ق، کتابهایی را برای ابوالعباس مأمون نوشته است. دیگر معاصرانی که درگذشت وی را 400-401ق آوردهاند، تنها بر پایه نوشته نظامی عروضی سخن راندهاند.
جایگاه نظریات و روابط علمی ابوسهل
الف)- در پزشکی و فلسفه: برخی از تاریخنگاران که پزشکانی بنام نیز بودهاند و نیز بسیاری از معاصران، ابوسهل را استاد ابن سینا در پزشکی دانسته یا به شهرت این انتساب اشاره کردهاند، اما ابن سینا درباره فراگیری پزشکی از کسی نام نبرده و تنها گفته است: «ازآنجاکه این دانش چندان دشوار نیست، من در اندک مدتی بر همه آن آگاه شدم». بسیاری بر چیرهدستی او در پزشکی تأکید داشته و حتی برخی او را برتر از ابن سینا دانستهاند. قطبالدین شیرازی در جایجای کتاب بزرگ خود «التحفة السعدية» که شرحی مفصل بر قانون ابن سینا، همراه با تحلیل و مقایسه آن با آرای پزشکان و فیلسوفان دیگر است، از نظریات ابوسهل بیش از آرای دیگر دانشمندان سود جسته و در برخی جاها نظر وی را بر آرای ابن سینا و دیگران ترجیح داده است. البته گاه نیز نظر ابوسهل را بهکلی رد کرده است و از سخنان وی برمیآید که ابوسهل در برخی موارد نظریاتی داشته که منحصر به خود وی بوده است. پزشکان بنام دیگری نیز از آرای وی بهره گرفتهاند که از آن میان میتوان به نفیس بن عوض کرمانی اشاره کرد. ابوسهل، در فلسفه نیز جایگاهی ویژه داشت. فخر رازی وی را در زمره بزرگترین فیلسوفان دنیای اسلام آورده است.
ب)- در نجوم و ریاضیات: از ابوسهل کتابی در ریاضیات و ستارهشناسی به دست ما نرسیده است، اما با توجه به سخنان ابن سینا و نامههایی که ابوسهل برای بیرونی نوشته، میتوان دریافت که ابوسهل بر این دانشها نیز آگاهی گستردهای داشته است. ابن سینا در پیشگفتار «رسالة في الزاوية»، نوشته است: میان من و شیخ (ابوسهل) پژوهش مبادی هندسه (یا کتاب مبادی هندسه ابوسهل)، درباره زاویه سخنی رفت. اکنون آن سخنم را در رسالهای گرد آورده و از او خواهانم که آن را نقد و ارزیابی کند. با توجه به این سخنان میتوان پنداشت که ابوسهل در ریاضیات برتر از ابن سینا و احتمالاً استاد وی بوده است. افزون بر این، ابوسهل 12 کتاب در ریاضیات، ستارهشناسی و... برای بیرونی نوشته است. بر همین پایه برخی از معاصران، ابوسهل را استاد بیرونی شمردهاند، اما بیرونی باآنکه چند بار در آثار خود از ابوسهل نام برده و به مکاتبات خود با او اشاره کرده، اما از او بهعنوان استاد خود یاد نکرده است.
آثار
- أصناف العلوم الحكمية؛
- رسالة الأدوية؛
- أركان العالم؛
- أصول علم النبض؛
- إظهار حكمة الله تعالی في خلق الإنسان؛
- تحقيق أمر الوباء والاحتراز عنه وإصلاحه إذا وقع (یا بهاختصار في الوباء)؛
- تحقيق سوء المزاج ما هو وكم أصنافه؛
- تلخيص السماء والعالم؛
- الطب الكلّي؛
- فوائد في الشعر يا فوائد من قول عيسي بن يحيی المسيحي في الشعر؛
- المائة في صناعة الطب؛
- رسالة في ماهية الجدري وتدبيره؛
- مبادئ الموجودات الطبيعية؛
- نوادر الحكماء.
افزون بر اینها، ابوسهل بر کتابی با عنوان «الخطب» که مؤلف آن ناشناخته است، تلخیصی نوشته بوده است که بخشی از آن توسط ابواسحاق بن عسال، معروف به مؤتمن در بخش سوم «مجموع أصول الدين ومسموع محصول اليقين» نقل و شرح شده است[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: کرامتی، یونس، ج5، ص574-578
منابع مقاله
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378.