رستمالحکماء، محمدهاشم
محمدهاشم آصف (متولد ۱۱۷۹/۱۱۸۰ق- احتمالا شیراز)، مشهور به رستمالحکماء، ادیب، شاعر و متفلسف، در اواخر زندیه و اوایل قاجاریه
نام | رستمالحکماء، محمدهاشم |
---|---|
نامهای دیگر | آصف، محمدهاشم
آصف، صمصامالدوله محمدهاشم |
نام پدر | امیرحسن خوش حکایت |
متولد | ۱۱۷۹/۱۱۸۰ق |
محل تولد | احتمالا شیراز |
رحلت | |
اساتید | |
برخی آثار | رستم التواریخ |
کد مؤلف | AUTHORCODE03231AUTHORCODE |
ولادت
او با دو لقب «رستمالحکما» که پدرش به او داده و «صمصامالدوله» که از فتحعلی شاه قاجار دریافت داشته، خود را معرفی کرده است. تاریخ تولد وی ۱۱۷۹/۱۱۸۰ هجری قمری (۱۷۶۶/۱۷۶۷ میلادی) و احتمالا در شیراز متولد شده است.
زندگینامه
او نام خود را با پسوندهای تبارشناسانه «الحسینی الموسوی الصفوی» همراه ساخت و از طریق جد پدریاش انتساب خود به خاندان صفویه را طرح پدربزرگش، امیر شمسالدین محمدکارخانه آقاسی کرد، از ناحیه پدر به شیخ علیخـان اعتمادالدوله زنگنه، وزیر شاه سلیمان صفوی (1077 ـ 1105 ق/1666 ـ 1694م) و از ناحیه مادر، به گنجعلیخان امیرالامرا منسوب بود .(هنگامیکه گرگینخان گرجی به منظور سرکوبی افغانها بیگلربیگی قندهار شد، پدربزرگنویسنده، یعنی «امیر شمسالدین محمدکارخانه آقاسی را به اتفاق او روانه کردند به جهت ضبط و ربط نمودن حقوق دیوانی و مالیات سـلطانی.» پـدر نویسنده، امیرحسـن خوش حکایت نام و اطلاعاتی که از او به فرزندش میرسید سبک و سیاق داستانسرایی و قصهگویی داشت.
تحصیلات
به نظر میرسد، خانواده محمدهاشم ، در دوران حکمرانی وکیل الرعایا، در شیراز به سر میبردند، نویسنده از مشاهدات خود درباره شیراز عصر وکیل در زمانی که هفت سال داشت(1186ق) سخن رانده است. از فحوای گزارش او درباره وقایع بعد از مرگ کریم خان برمی آید که آن زمان در اصفهان بود و در همین اوان «پای در دایره شاعری و انشاگری نهاد» در دوران حکومت چهار ساله علی مردان خان زند در اصفهان، محمدهاشم « هفده ساله ...در دبستان مشغول به درس خواندن» بود. او مینویسد که در مکتب خانه با قریب هفتاد نفر از امیرزادگان و وزیر زادگان و عالمزادگان و کدخدازادگان و حاجی زادگان همدرس بود و چون معلم، محمدهاشم را نایب و خلیفه در مدرس و مکتب قرار داده بود، همه متعلمان در تحت امر و نهی محمدهاشم بودند.
رسول جعفریان درباره او مینویسد: بنده به نوبه خود نمیتوانم باور کنم، نویسندهای دهها کتاب داشته باشد، از میان دوره قاجار باشد، و حتی یک نفر از معاصران، شرح حال وی را ننوشته باشد. آنچه از رستمالحکماء میدانیم از میان آثار خود اوست و کسی نه او را دیده و نه خبری به ما داده است. اگر این نکته را کنار مطالب مشکوکی از او بدانیم که در باره وعده ظهور در حوالی سال ۱۲۶۰ ق گفته، باید حدس بزنیم که او مدتی پس از این تاریخ و از عوامل بابیه است که در عین حال، در تاریخ نگاری هم آثاری داشته و اساسا اسم و مشخصات او هیچ ارتباطی به این نامی که از وی میشناسیم ندارد.
محمد هاشم آصف معروف به رستمالحکماء را به کتاب رستم التواریخ میشناسند که تاریخ طنز گونه ایران از دوره شاه سلطان حسین تا دوره فتحلی شاه است، تاریخی که سعی کرده ذهنیات خود را با تاریخ درهم آمیزد و با ارائه ترکیبی از داستان ـ تاریخ در غالب طنز، مسائل تلخ جامعه ایرانی را واگویه نماید. بنابرین هر چند به تاریخ او نمیتوان اعتماد کرد، اما میتوان بین شوخی و جدی، برخی از واقعیات (نه لزوما حقایق) را که مورخان رسمی به آن نمیپردازند از قلم او خواند. شاید این کتاب گفتمانی ویژه از این دوره نسبت به رویدادهای یک صد ساله ایران باشد.
وى داراى تألیفاتى است که محتواى آنها، مطالبى غیر جدى است. از جمله آثار او کتاب «رستم التواریخ» مىباشد.
او نویسندهاى بود، داراى عرق ملى که از عقبماندگى ایرانیان رنج مىبرد و جنبه انتقادى، کمابیش در بیشتر آثارش به چشم مىخورد.
وفات
از مندرجات رستم التواریخ بر میآید، که او حداقل تا زمان پادشاهی آقا محمد خان قاجار (1209-1212ق) زنده بود.
آثار
- داستان سؤال و جواب حکیمانه
- رستم التواریخ
آثار او، به اقتضاى رسم معهود آن زمان، از نظم فکرى خاص بهرهمند نیست. نویسندگانى چون او درد را بهخوبى مىشناختند، اما براى درمان معضلات اجتماعى نمىتوانستند راه مناسبى ارائه دهند.