دیوان حکیم فرخی سیستانی
دیوان حکیم فرخی سیستانی، مشتمل بر شرح حال و دیوان اشعار ابوالحسن علی بن جولوغ، مشهور به فرخی سیستانی (متوفی 924ق) است. مقدمه، تحقیق و تصحیح اثر به قلم علی عبدالرسولی است.
دیوان حکیم فرخی سیستانی | |
---|---|
پدیدآوران | فرخی سیستانی، علی بن جولوق (نویسنده) عبدالرسولی، علی (مصحح) |
عنوانهای دیگر | ديوان حکيم فرخي سيستاني |
ناشر | مطبعه مجلس |
مکان نشر | ايران - تهران |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه مصحح، قصاید بهترتیب حروف الفبا، ترجیعات، قطعات، غزلیات و رباعیات فرخی سیستانی است.
گزارش محتوا
کتاب با مقدمهای در بیان شرح حال فرخی آغاز شده است. در بخشی از این معرفی تحت عنوان اخلاق و زندگی او چنین میخوانیم: «وی زندگانی دراز یافت. در تمام عمر به لذات جسمانی و مشتهیات نفسانی علاقهمند و راغب بود. همیشه در طلب عیش و طرب و لهو و لعب به سر میبرد. به مادیات مایل و از تزهد و تزویر معرض بود و از آنگاه که به دربار محمود راه یافت تا آخر ایام زندگانی در دولت غزنویان و سایه رحمت و عنایت ایشان به کامرانی و نیل به آمال و امانی گذرانید. در بعضی اسفار هندوستان ملازمت رکاب محمود یافت؛ چنانکه گوید:
سه بار با تو به دریای بیکرانه شدم | نه موج دیدم و نه هیبت و نه شور و نه شر[۱] |
همچنین در ذکر شاعران معاصر او مینویسد: «فردوسی طوسی، عسجدی مروزی، عنصری بلخی، زینتی علوی، منوچهری دامغانی، غضایری رازی و دیگران از شعرای دربار محمود که گویند تعداد آنها به چهارصد نفر بالغ و مقتدای ایشان عنصری بود»[۲].
فرخی مدیحهسرایی است فصیح البیان. در تغزل، ملیح و شیرینزبان. طبعی ساده و سرشار دارد. در سخن راه تعقید و تکلف و تخیلات غریب ناپسند نمیسپارد. کلامش منسجم و منظم و بیانش مطبوع و دلنشین است. رقت و سلاست و فصاحت و جزالت از شعرش پیداست. فکر روشن و قریحه مستحسن و روح نشاط و طرب در بیانش ظاهر و هویدا و معانی فلسفی و دقایق حکمی و نکات اخلاقی در کلماتش کمتر دیده میشود. در حسن تغزل سرآمد همگان است. در حلاوت بیان و اقتدار بر تعبیر معانی لطیف و حسن صیاغت در قوالب الفاظ مأنوس و احتراز از استعمال و ایراد کلمات غریب و وحشی استادی زبردست است. شعرش خالی از حشو و تصنعات نامطبوع است. متانت و پختگی و روانی را جمع کرده و افکار دقیق را در لباس الفاظ رقیق بیرون آورده و چون شعر و موسیقی رضیع یک پستان و کودک یک دبستانند، نغمه خوش و زخمه دلکش او به لطف طبع و استقامت ذوقش یاری کرده و این شیوایی و زیبایی بیان را به ظهور آورده. همه او را استاد دانند و برخی حکیم خوانند. بههرتقدیر در طریقه تغزل، صاحب قدح معلی است و کسی کلامش را قدح نکرده و عیبی برنشمرده است. رشیدالدین وطواط (متوفی 573/578ق) در حدائق السحر سخن سهل و ممتنع در عرب را مخصوص ابوفراس و در عجم خاصه فرخی دانسته است.[۳]. شعرهای او معمولا از زبانی ساده و دلپذیر برخوردار و از کلمات غریب و نامأنوس خالی است.[۴].
غالب قصیدهسرایان بعد از وی سبک او را تقلید و پیروی کردهاند و به نزدیک او نرسیدهاند. بالجمله در مقام شاعری و طریقه تغزل و مدح در طبقه اول اهل این صناعت و در ردیف نخستین از شعرای دوره محمود سبکتگین است.[۵].
مصحح همچنین پیشینه انتشار دیوان فرخی و شیوه تحقیق و تصحیح آن را اینگونه توضیح میدهد: «دیوان فرخی در ایران تقریباً مشتمل بر شش هزار بیت ناقص و نادرست، مشحون از اغلاط و مطروس از تصحیف و تحریفات به طبع رسیده که حقیقةً قابل استفاده نیست. آنهم در این اوان نادر و کمیاب است. نگارنده نسخی چند خطی از آن به دست آورد و این نسخه را تحریر و کراراً تطبیق و تصحیح کرد و آن نسخه که بهظاهر قدیمتر مینمود، اصل قرار داد و اختلافات دیگر نسخ را هرچند در بعضی از موارد انسب از اصل بود، در هامش ضبط کرد و اختیار آن را به حسن سلیقه و انتخاب صاحبان اذواق مستقیمه بازگذاشت... جمیع ابیات مفرده را که به نام فرخی در فرهنگها به استشهاد ایراد شده بود، التقاط کرده، بهجای خود نگاشت و اگر بیتی بیرون از قصاید ماند ملاحظه ضبط را علیحده ثبت کرد تا اگر باقی آن وقتی به دست آید شناخته گردد و با این مایه زحمت، مدعی تنزیه کامل این نسخه نیستم و هنوز بسیاری از ابیات است که معنی محصل ندارد و از لباس صحت عاری است و البته در این باب از تصرف بدون دلیلی قاطع و قرینه صریح و واضح که در شریعت تصحیح ممنوع و محظور است، قلم بازداشت و توضیح لغات و تبیین بعضی مطالب را ذیلاً تعرض کرد»[۶].
مصحح همچنین در رابطه با معرفی و شرح الفاظ و لغات نامأنوس در پاورقیهای کتاب، چنین مینویسد: «و چون محصلین مدارس را غالباً ً شائق و مایل به ادبیات و راغب به خواندن دواوین شعرا میدید، در ترجمه لغات حتیالمقدور تسامح نکرد؛ تا هیچ مبتدی و متأدبی در هنگام خواندن آن محتاج به مراجعه به کتب لغت نگردد و از این جهت ملالت نیابد و این تعلیق از آن کردم تا طاعنی خرده نگیرد که در ترجمه لغات، توضیح واضحات کردهام و رنج بیهوده بردهام»[۷].
در انتهای مقدمه مصحح ابیاتی که در فرهنگ اسدی و جهانگیری و انجمن ناصری به نام فرخی ایراد شده و نیز یک غزل و یک دوبیتی ذکر شده است.[۸].
بسیاری از قصاید فرخی در مدح سلطان محمود غزنوی است. در یکی از قصاید معروف فرخی، فتوحات سلطان محمود غزنوی به تصویر کشیده شده است. آنچه معروف و مشهور است آن است که شاعران مدیحهپرداز در مدح ممدوح خود از هیچگونه اغراق و غلو کوتاهی نمیکنند. آنان سعی میکنند ممدوح خود را شخصی ماورایی با قدرتی غیر قابل باور توصیف کنند؛ اما به گفته صاحبنظران مدیحههای فـرخی سیستانی تا حدودی در این زمینه مستثناست. وی سعی کرده آنچه به ممدوح خود نسبت میدهد - البته تا حدودی - با واقعیات منطبق باشد[۹]؛ اگرچه گاه شرابخواری سلطان محمود را نیز وصف کرده و میخوارگی او را سبب شادی مردم دانسته است:
خسرو می خواست هم از بامداد | خلق به میخوردن او گشت شاد | |
خرمی و شادی در میبود | خرمی و شادی را داد داد |
فرخی سیستانی طـبیعتگراست و وصف طبیعت معمولا زینتبخش قصاید اوست. بسیاری از ابیات و مصرعهای فرخی بهعنوان ضربالمثل در کلام فارسیزبانها رواج یافته است.[۱۰].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب پس از مقدمه مصحح در ابتدای کتاب و پس از آن غلطنامهای در دو صفحه ارائه شده است.