تاريخ العرب في العصر الجاهلية
تاريخ العرب في العصر الجاهلية، تألیف عبدالعزیز سالم، بیانگر یکی از موضوعات مهم تاریخی است که کمتر به آن پرداخته شده است. این اثر از جمله آثار تحقیقی ارزشمند در موضوع خود است که از منابع قدیم و جدید در نگارش آن استفاده شده است.
تاريخ العرب في عصر الجاهلية | |
---|---|
پدیدآوران | سالم، عبدالعزیز (نویسنده) |
ناشر | دار النهضة العربية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
موضوع | اعراب - تاريخ
اعراب - دين اعراب - وضع سياسي و اجتماعي عربستان - آداب و رسوم زندگي اجتماعي عربستان - اوضاع اقتصادي عربستان - تاريخ - پيش از اسلام |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 231 /س2ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه نویسنده، پنج باب، هفت فصل و یک خاتمه است. در باب اول مباحث مقدماتی، در باب چهارم یک فصل و در باقی ابواب هرکدام دو فصل ارائه شده است.
گزارش محتوا
بدون شک تاریخ عرب جاهلی نسبت به تاریخ عمومی عرب و تاریخ اسلامی بهطور خاص، از موضوعات مهم بشمار میرود؛ چراکه اساس این تاریخ است و امکان تفسیر بسیاری از پدیدههای اجتماعی و اقتصادی و حتی هنری در عصر اسلامی، جز با مطالعه ریشههای قدیمی آن در عصر جاهلی وجود ندارد[۱].
البته تاریخ عرب جاهلی کمتر مورد توجه محققین قدیم و جدید قرار گرفته است؛ چراکه اخبار عرب جاهلی که از منابع تاریخی به دست ما رسیده، اخبار پریشانی است که حقایق تاریخی با روایات خرافی مخلوط شده و معمولاً جنبه اسطورهای و عنصر داستانی، آن را تیره کرده است. بر اینگونه اخبار و روایات نمیتوان همانند یک کتاب اصلی برای کتابت تاریخ تکیه و اعتماد نمود؛ جز اینکه بهقدر امکان به مصادر مهم دیگر از مصادر تاریخ عربی قدیم - که عبارت از آثار باستانشناسی و نقوش مکتوب مورد اعتماد است - رجوع شود[۲].
آثار جدیدی که در زمینه تاریخ عرب جاهلی نوشته شده، به تعداد انگشتان دست است؛ از آن جمله است کتاب هشت جزئی دکتر جواد علی که اولین مرجع علمی معتبر در تاریخ عرب جاهلی است که به زبان عربی نوشته شده است. فصول فراوان این اثر و تفصیل موضوعاتش بهحدی است که بر محقق تاریخ جاهلیت احاطه بر اطراف و جوانب آن دشوار است. این نقص بزرگ سبب شد که عبدالعزیز سالم بیش از ده سال به تحقیق در این تاریخ بپردازد و مباحث را با تفصیل کمتر، اما مشتمل بر جوانب موضوع مطرح کند[۳].
لفظ جاهلیت مشتق از جهل یا جهالت، نقیض علم و معرفت، چنانکه به ذهن میآید، نیست، بلکه مشتق از جهل اخلاقی یا سفاهت، غضب، تعصب و... است که همه صفاتی متناقض با صفات حلم هستند[۴].
جاهلیت بر دو گونه است:
- جاهلیت اولی: مقصود دورهای است که حضرت ابراهیم در آن دوره تولد یافت[۵].
- جاهلیت نزدیک به اسلام: مراد دوره تولد حضرت محمد(ص) است[۶].
درباره جاهلیت اولی در آیه وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى (احزاب: 33)، تاکنون دیدگاههای گوناگونی بیان شده است که فـصل مشترک همه این دیدگاهها، وجود جاهلیت اولی پیش از زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) و در دورهای قبل از ظهور اسلام است. بنابراین جدای از اینکه جاهلیت اولی در چـه دورهای از زمان واقع شده، وقوع آن در عصر پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) قـطعی است... برخی معتقدند جاهلیت ثانیه، شامل کسانی میشود که اعمالی شبیه به اعمال مردم در دوره جاهلیت پیش از اسلام انجام میدهند[۷].
نویسنده در ادامه، مصادر تاریخ عرب جاهلی را منحصر در سه نوع دانسته است:
- منابع باستانشناسی: مشتمل بر نقوش مکتوب و آثار معماری؛
- منابع عربی مکتوب: مهمترین آنها قرآن کریم و حدیث و کتب تفسیر و نیز کتب سیره و مغازی و تاریخ و جغرافیا و شعر جاهلی است؛
- منابع غیر عربی: مشتمل بر تورات و تلمود و کتب عبرانی و کتب تاریخ یونان و لاتین و سریانی و مصادر مسیحی[۸].
تقسیم عرب به سه قسم عرب بادیهنشین، عاربه و مستعربه مورد اتفاق راویان و مورخین است[۹]؛ البته کسانی چون ابن خلدون چهار طبقه ذکر کردهاند[۱۰].
در دومین باب کتاب، اعراب جنوب با بررسی اوضاع یمن، از قیام دولت معینیه تا سقوط دولت حمیریه مورد مطالعه قرار گرفته است. در بخشی از این باب، از ثروت اقتصادی یمن در عصر جاهلی بحث شده است. بسیاری از کتب یونان و روم به ثروت یمن اشاره کرده اند. تیوفراست شاگرد ارسطو در کتابش «تاریخ نبات» از چیزهای خوشبوی بلاد عرب، مانند گیاهان صبر و بخور (گیاهی که به هنگام سوختن بوی خوشی میدهد) و راههای مشهور کشت آنها یاد کرده است. همچنین از سبئیین یمن یاد کرده و آنها را به جنگجو، کشاورز و تاجر بودن وصف کرده که بر کشتیها یا قایقهایی از پوست برای تجارت بر روی دریا مسافرت میکردند[۱۱]. عنبر و دم الاخوین (خون سیاوشان) نیز از منابع ثروت یمن در عصر جاهلی بوده که در سواحل عدن و اطراف آن فراوان وجود داشته است[۱۲].
مؤلف در بررسی حیات اجتماعی عرب جاهلی، جامعه قبیلهای در جاهلیت را به سه طبقه تقیسم کرده است: طبقه قبیل یا جمهور فرزندان قبیله که صرحاء بودند (کسانی که از جانب پدر و مادر هر دو، عربتبار به حساب میآمدند)، طبقه موالی که در قبیله از طریق حلف (پیمان) یا جوار ادغام شده بودند و طبقه عبید یا بندگان[۱۳].
«صعالیک» عرب، گروهی بودند که دچار فقر شدند، پس برای رسیدن به غنا و ثروت، به جنگ و راهزنی پرداختند، با این اعتقاد که مال، مال خداست و نادار حق دارد که از دارا به زور مال او را بگیرد. چون صعالیک، رنجبرانی دلیر و متعصب بودند، لذا «صعلکه» نزد عرب مایه افتخار و برتری بود[۱۴].
نویسنده در بخش دیگری از مباحث کتاب، در برشمردن صفات عرب، از کرم، شجاعت، عفت و وفا نام برده است[۱۵]. سپس نقش زنان در حیات اجتماعی در عصر جاهلی را در صلح و جنگ مهم خوانده و آنان را دارای جایگاه بزرگی در جامعه عربی دانسته است؛ بهگونهای که برخی از ملوک، اشکالی در انتساب به مادرانشان نمیدیدند[۱۶].
آخرین فصل کتاب به بیان تطور اندیشه دینی در عصر جاهلیت اختصاص یافته است. از اسامی قبایل عرب میتوان استدلال نمود که بهلحاظ زمانی نزدیک به مذهب طوطمیه بودهاند. طواطم، پدیدههایی بودند که برخی از قبایل وحشی آنها را محترم میشمردند و هر فردی از افراد قبیله، معتقد به رابطه نسبی بین خود و یکی از آنها بود و آن را طوطم خویش میخواند. طوطم گاه حیوان یا گیاه بود...
طوطمیه از حیث وجهه دینی در بسیاری از مظاهر حیات عرب در جاهلیت تمثل یافته بود. عرب بر اساس اسامی حیوانات مانند بنواسد و بنوفهد و بنوکلب یا اسامی حیوانات آبی مانند قریش یا اسامی گیاهان مانند خنظله نامگذاری میکرد. عرب همچنین حیوان را مانند طوطمیه مقدس دانسته و عبادت میکرد؛ البته هدف طوطمیه از عبادت، اجلال پدران بود، اما عرب حیوانات را تنها برای تحصیل برکت مقدس میشمرد. عرب معتقد بود که طوطم اهل و پیرو خود را در هنگام وقوع خطر حمایت میکند؛ لذا آن را در جنگها با خود حمل میکردند؛ چنانکه ابوسفیان لات و عزا را در غزوه احد با خود حمل میکرد[۱۷].
وضعیت کتاب
در پاورقیهای کتاب آدرس دقیق مطالب و توضیحات مفیدی ذکر شده است. در انتهای کتاب نیز فهرست منابع، فهرست مطالب و برخی نقشهها و تصاویر ارائه شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص7
- ↑ ر.ک: همان، ص7-8
- ↑ ر.ک: همان، ص9-8
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص13
- ↑ ر.ک: همان، ص13
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص13
- ↑ ر.ک: شعبانپور، محمد؛ بشارتی، زهرا، ص15
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص14
- ↑ ر.ک: همان، ص66
- ↑ ر.ک: همان، پاورقی 1
- ↑ ر.ک: همان، ص107-106
- ↑ ر.ک: همان، 109
- ↑ ر.ک: همان، ص435
- ↑ ر.ک: همان، ص440
- ↑ ر.ک: همان، ص445-441
- ↑ ر.ک: همان، ص452
- ↑ ر.ک: همان، ص458-457
منابع مقاله