تاریخ مدینة دمشق

تاريخ مدينة دمشق و ذكر فضلها و تسمية من حلّها من الأماثل أو اجتاز بنواحيها من وارديها و أهلها، مشهور به «تاریخ ابن عساکر»، اثر ابوالقاسم علی بن حسن بن هبةالله بن عبدالله شافعی، معروف به ابن عساکر (499-571ق)، با تحقیق علی شیری، کتابی است متضمن شرح احوال مشاهیر، راویان، محدثان، حافظان و دیگر سیاستمداران و عالمانی که از صدر اسلام تا روزگار خود ابن عساکر، ساکن دمشق شده یا در آن منزل کرده‌اند.[۱]

تاریخ مدینة دمشق
تاریخ مدینة دمشق
پدیدآورانشیری، علی (محقق) ابن عساکر، علی بن حسن (نویسنده)
عنوان‌های دیگرتاريخ مدينة دمشق و ذکر فضلها و تسمية من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحيها من وارديها و أهلها
ناشردار الفکر
مکان نشربیروت - لبنان
سال نشر1415 ق
موضوعاسلام - تاریخ

اسلام - سرگذشت‌نامه

دمشق - تاریخ

دمشق - سرگذشت‌نامه
زبانعربی
تعداد جلد80
کد کنگره
DS‎‏ ‎‏99‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏8‎‏ ‎‏الف‎‏243
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

در حقیقت مى‌توان گفت این کتاب، تراجم و شرح حال است و افزون بر رجال شهر دمشق، صحابه بزرگ اسلامى و نیز خلفاى راشدین را در بر مى‌گیرد.[۲]

تاریخ نگارش کتاب

تألیف کتاب در خلال اقامت در دمشق و پیش از سفر به خراسان آغاز شد و تا 549ق‌، که نورالدین بر دمشق دست یافت‌، حدود 57 مجلد 10 جزئى از آن آماده شده بود. از آن پس با تشویق نورالدین باقى‌مانده کار، با سرعت دنبال شد و در 559-560ق‌؛ یعنى در 60 سالگى مؤلف قسمت اعظم کتاب به پایان رسید و عمادالدین کاتب در سفر اول خود به دمشق (562 ق‌) 700 جزء از این کتاب را دید و بخش‌هایى از آن را نزد مؤلف خواند. به گفته پسرش قاسم که پاک‌نویس و ویرایش آن به کوشش او صورت گرفت‌، تألیف این کتاب در 565ق، به پایان رسیده است‌.[۳]

ساختار

کتاب با سه مقدمه از ناشر، محقق و نویسنده آغاز شده است. اثر حاضر، تاریخ بزرگی است که بر حسب تقسیم مؤلف، هشتصد جزء دارد و در هشتاد جلد جمع شده است.[۴]

این کتاب، به سبک و سیاق «تاریخ بغداد» اثر ابو‌بکر خطیب بغدادی، تألیف و به شیوه کتاب‌های حدیثی که متکی‌اند به اسناد، تنظیم شده است.[۵]

ابن عساکر در شیوه تألیفى خویش راه مستندسازى را انتخاب کرده و براى هر رویدادى به‌دقت اسنا آن را ارائه مى‌کند و هر خبر را به یک یا چند منبع مستند مى‌سازد‌. بسیارى از تراجمى که وى ارائه کرده، برگرفته از تاریخ خطیب بغدادى است و اگر آن افراد را از تألیف ابن عساکر خارج نماییم، حجم آن به نصف کاهش خواهد یافت. چنان‌که مى‌دانیم بین ابن عساکر و خطیب بغدادى فاصله کوتاهى به اندازه یک نسل یا طبقه فاصله است؛ لذا راویان اسناد آنان یکى هستند‌. شمار راویان خطیب بغدادى 24 نفر مى‌باشد که سیزده نفر دمشقى و ده نفر بغدادى هستند و راویان ابن عساکر از تاریخ بغداد هشتاد نفر مى‌باشند که پنجاه نفر دمشقى و سى نفر بغدادى هستند. پس در حقیقت بسیارى از راویان براى هر دو گزارش کرده، ولذا تراجم آنان نیز مشترک هستند که در هر دو منبع آمده‌اند.[۶]

مؤلف از نوشته‌های پیشینیان چون احمد بن معلى (د 286ق‌) و ابن حمید بن ابى‌العجائز بهره برده است‌. زندگى‌نامه رجال را به شیوه ابونعیم در ذکر اخبار اصبهان با نام احمد و از پیامبر اسلام(ص) آغاز کرده و زنان محدثه و شاعره دمشق و زنان ناموری را که از دیار شام دیدار کرده‌اند، به دنبال آورده است‌.[۷]

گزارش محتوا

در مقدمه ناشر، به بیان اهمیت تاریخ پرداخته شده.[۸]و در مقدمه محقق، ضمن ارائه زندگی‌نامه مفصلی از نویسنده، به اقدامات تحقیقی صورت‌گرفته در کتاب، اشاره شده است.[۹]در مقدمه نویسنده نیز به بیان موضوع کتاب پرداخته شده است.[۱۰]

کتاب را پیشگفتاری است مفصل از پیشینه تاریخى دمشق‌: پیدایش و بنا و وجه تسمیه آن‌، اخبار وارده در فضایل دمشق و شام در احادیث نبوی و فتح آن به دست سپاه اسلام‌، نقشه شهر دمشق‌، مساجد، کلیساها، دیرها، دروازه‌ها و تاریخ بنای هرکدام‌، ذکر رودها و کاریزها و زندگى‌نامه پیامبران‌، خلفا، والیان‌، فقیهان‌، محدثان‌، قاضیان‌، قاریان‌، ادیبان‌، شاعران و راویانى که از دمشق و دیگر شهرهای دیار شام چون بیروت‌، رمله‌، حلب و بعلبک دیدار کرده‌اند.[۱۱]

حجم مطالب کتاب که فاصله زمانى دوره پیش از اسلام تا سده 6ق را در بر گرفته‌، به 80 مجلد (هر مجلد در 10 جزء) رسیده است‌. این حجم عظیم‌، از آوردن اسانید بسیار و تکرار یک موضوع از طرق مختلف ناشى شده است‌.[۱۲]

تاریخ دمشق در همان زمان مؤلف شهرت و اعتبار فراوان یافت و ابن عساکر خود در دارالحدیث نوریه و جامع دمشق به تدریس آن پرداخت و چون درگذشت‌، قاسم‌، کار پدر را دنبال کرد.[۱۳]

به‌منظور پی بردن به اهمیت کتاب، توجه به این نکته ضروری است که پس از درگذشت ابن عساکر، تاریخ دمشق همچنان محل مراجعه مورخان و جغرافى‌نویسان و منبع تدریس حافظان حدیث و دانشمندان شافعى بود. هنوز نیم قرن از تاریخ تألیف آن نگذشته بود که یاقوت در تدوین بزرگ‌ترین معجم جغرافیایى خود، به‌ویژه در مطالب مربوط به خطه شام از آن بهره بسیار برد. عبدالقادر رهاوی (د 612 ق‌) نیز مدت‌ها در مدرسه ابن حنبلى دمشق ماند و کتاب را از آغاز تا انجام به خط خویش نوشت‌. ابن شداد در کتاب «الأعلاق الخطیرة في ذكر أمراء الشام و الجزيرة» در بخش مربوط به تاریخ دمشق از این کتاب بهره جست‌. قاسم بن عساکر (د 600 ق‌)، ابوعمرو بن حاجب‌، قاسم بن محمد برزالى هرکدام ذیلى بر تاریخ دمشق نوشتند و نیز قاسم بن عساکر، کرم بن عبدالواحد صفار، ابوشامه مقدسى‌، احمد بن عبدالدائم مقدسى‌، ابن منظور، شمس‌الدین ذهبى‌، ابن قاضى شهبه‌، عبدالرحمان سیوطى ‌، ابوالفتح خطیب و چند تن دیگر آن را خلاصه کردند.[۱۴]

از جمله ویژگی‌های کتاب آن است که ابن عساکر در حاشیه تراجم‌نویسى خویش، از شهرهاى شام و موقعیت سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى آنها در پیش و پس از اسلام سخن گفته و همین امر بر امتیاز تألیف او مى‌افزاید. تصویرى که وى از شهرهاى شام و سرزمین‌هاى اسلامى به دست مى‌دهد، از آغاز تا قرن ششم هجرى است و به همین گونه شرح رجال را نیز تا سال 571 هجرى مى‌رساند.[۱۵]

وضعیت کتاب

فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد آمده و فهارس فنی مجموعه، در جلد 75 تا 80 جای گرفته است.

در پاورقی‌ها علاوه بر ذکر منابع.[۱۶]و اشاره به اختلاف نسخ.[۱۷]به توضیح و تشریح برخی از کلمات و عبارات متن پرداخته شده است.[۱۸]

پانویس

  1. ر.ک: عواد، کورکیس، ص60
  2. قایدان، اصغر، ص25
  3. کسائی، نورالله، ج4، ص293
  4. ر.ک: عواد، کورکیس، ص60
  5. قایدان، اصغر، ص25
  6. همان
  7. کسائی، نورالله، ج4، ص293
  8. مقدمه ناشر، ج1، ص5-10
  9. مقدمه محقق، همان، ص11-51
  10. مقدمه نویسنده، همان، ص3-6
  11. کسائی، نورالله، ج4، ص292-293
  12. همان، ص293
  13. همان
  14. همان
  15. قایدان، اصغر، ص25
  16. ر.ک: متن کتاب، ج1، پاورقی ص140
  17. ر.ک: همان، ص143
  18. ر.ک: همان، ص144

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. کسائی، نورالله، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی و همکاران (چاپ دوم)، تهران، 1377.
  3. عواد، کورکیس، «کتاب‌شناسی ابن عساکر»، ترجمه اسماعیل باغستانی، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه دین، شماره 89-90، اسفند 1383 و فروردین 1384 (18 صفحه، از 56 تا 73).
  4. قایدان، اصغر، مکتب تاریخ‌نگاری شام، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کیهان فرهنگی، شماره 124، آذر و دی 1374 (4 صفحه، از 24 تا 27).

وابسته‌ها