بهشتی، سید محمد

NUR04605.jpg

نام بهشتی، سید محمد
نام‎های دیگر آيت الله بهشتي

بهشتي، س. م. ح.

بهشتي، محمد حسين

حسيني، محمد

حسيني بهشتي، محم د دکتر شهيد بهشتي

نام پدر سید فضل‌الله بهشتی
متولد 2 آبان ۱۳۰۷ش/ 1347ق / 1928م
محل تولد محله لُنبان اصفهان
رحلت 1360ش / 1401ق / 1981م
اساتید حاج ‌آقا حسین بروجردی

سید محمد محقق داماد

امام خمینی

حاج شیخ مرتضی حائری یزدی

علامه سید محمدحسین طباطبایی

برخی آثار ‏بايدها و نبايدها

دکتر شريعتي: جستجوگري در مسير شدن

شناخت از ديدگاه قرآن

کد مؤلف AUTHORCODE04605AUTHORCODE

سید محمد حسینی بهشتی (1307-1360ش)، روحانی برجسته و مؤثر در انقلاب اسلامی ایران، سیاست‌مدار، فقیه و رئیس دیوان عالی کشور.

ولادت

وی در دوم آبان ۱۳۰۷ش، در محله لُنبان اصفهان متولد شد.

خاندان

پدرش، سید فضل‌الله بهشتی، از روحانیون شهر اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان و مادرش معصومه بیگم خاتون‌آبادی فرزند آیت‌الله میرزا محمدصادق خاتون‌آبادی از علمای برجسته اصفهان بشمار می‌رفت که از شاگردان آخوند خراسانی و سید محمدکاظم یزدی بود.

تحصیلات

دوره تحصیل ابتدایی و دو سال اول دبیرستان را در مدارس دولتی اصفهان طی کرد و در ۱۳۲۱ش، که جامعه ایران پس از سقوط رضا شاه دوره پرتلاطم و پرحادثه‌ای را آغاز کرده بود، در مدرسه صدر اصفهان به تحصیل علوم دینی پرداخت و در آنجا ادبیات عرب، منطق، کلام و دروس سطح فقه و اصول را آموخت و هم‌زمان شروع به آموختن زبان انگلیسی کرد.

در ۱۳۲۵ش، برای ادامه تحصیل علوم دینی به قم رفت و یک سال بعد در درس خارج فقه و اصول استادان مبرّز حوزه علمیه شرکت کرد. بهشتی، هم‌زمان با تحصیل علوم دینی در قم، تحصیلات دبیرستانی ناتمام خود را به‌صورت داوطلب آزاد به پایان رساند و پس از اخذ دیپلم ادبی در ۱۳۲۷ش، دانشجوی دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی کنونی) شد. در ۱۳۲۹ـ۱۳۳۰ش، در تهران سکونت گزید و برای امرار معاش به تدریس پرداخت.

پس از اخذ درجه لیسانس در ۱۳۳۰ش، به قم بازگشت و با تسلطی که به زبان انگلیسی پیدا کرده بود، در دبیرستان حکیم نظامی آن شهر دبیر زبان انگلیسی شد.

در ۱۳۳۱ش، ازدواج کرد و در کنار تدریس در دبیرستان، تحصیل در حوزه علمیه را ادامه داد.

از استادان وی در قم، حاج ‌آقا حسین بروجردی، سید محمد محقق داماد (متوفی ۱۳۴۷ش)، امام خمینی (متوفی ۱۳۶۸ش) و حاج شیخ مرتضی حائری یزدی (متوفی ۱۳۶۴ش) بودند. وی در این سال‌ها با حضور در درس‌های فلسفی علامه سید محمدحسین طباطبایی (متوفی ۱۳۵۹ش) بیشتر به آموزش و درس و بحث فلسفه روی آورد و از اصحاب حلقه درسی بود که مقالات علامه طباطبایی در آن حلقه، در همان سال‌ها، به‌صورت کتاب معروف «اصول فلسفه و روش رئالیسم» انتشار یافت.

بهشتی که مصمم بود به‌موازات تحصیل و حضور و فعالیت در حوزه علمیّه قم، تحصیلات دانشگاهی را نیز دنبال کند، در ۱۳۳۵ش، دوره دکتری فلسفه را در دانشکده معقول و منقول آغاز کرد و بعد از وقفه‌ای که به سبب مسافرت او به آلمان پیش آمد، در ۱۳۵۳ به اخذ درجه دکتری نائل شد.

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

بهشتی از آغاز جوانی به فعالیت‌های اجتماعی و برنامه‌ریزی‌های گسترده آموزشی و تبلیغی علاقه داشت؛ چنان‌که در ۱۳۲۶ش، در یک جمع هجده‌نفری که شهید مرتضی مطهری نیز از آن جمله بود، شیوه جدیدی از مسافرت تبلیغی و مطالعات مذهبی برنامه‌ریزی‌شده را با اشراف آیت‌الله بروجردی و پایمردی امام خمینی تجربه کرد. در ۱۳۳۱ش، تحت تأثیر مبارزات سید ابوالقاسم کاشانی و محمد مصدق در نهضت ملی شدن نفت، در اعتصابات منتهی به واقعه ۳۰ تیر و سقوط دولت قوام‌السلطنه در اصفهان شرکت نمود و در جمع متحصنان در تلگراف‌خانه اصفهان سخنرانی کرد. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، بهشتی را که در مسائل اجتماعی ذهنی پویا و حساس داشت، متوجه ضعف نیروهای مذهبی کرد. نخستین اقدام او برای تربیت نیروهای مذهبیِ کارآمد، تأسیس دبیرستان دین و دانش در ۱۳۳۳ش، در قم بود که مدیریت آن را تا ۱۳۴۲ش، خود وی برعهده داشت.

شهید بهشتی در فعالیت‌هایی از قبیل انتشار مجله مکتب اسلام و سالنامه و فصلنامه مکتب تشیع حضوری مفید و مؤثر داشت و مقاله مفصلی تحت عنوان «حکومت در اسلام» در نشریه اخیر (۱۳۳۸-۱۳۳۹ش) منتشر ساخت و در جلسات سخنرانی موسوم به «گفتار ماه» نیز که در تهران برای جوانان و دانشجویان تشکیل می‌شد، همراه با روحانیونی چون شهید مطهری و سید محمود طالقانی سخنرانی می‌کرد.

در همین سال‌ها بهشتی، با طرح اندیشه‌های نو و افکار اصلاحی و انتقادی خود، درصدد ایجاد تحول و بهبود در حوزه علمیّه قم برآمد و علاوه بر تأسیس «کانون اسلامی دانش‌آموزان و فرهنگیان قم» که زیر نظر روحانی شهید محمد مفتح اداره می‌شد، با همکاری روحانیونی دیگر توانست روش و برنامه درسی جدیدی برای طلاب علوم دینی طراحی کند و با تأسیس مدرسه منتظریه یا مدرسه حقانی آن را به اجرا درآورد.

پس از درگذشت آیت‌الله بروجردی (دهم فروردین ۱۳۴۰) و مرجعیت یافتن امام خمینی(ره)، فصل جدیدی از تحولات و مبارزات سیاسی در حوزه علمیه قم و در محافل مذهبی آغاز شد. بهشتی نیز به این مبارزات پیوست. فعالیت‌های وی در واقعه دوم فروردین ۱۳۴۲ و پانزدهم خرداد همان سال و دستگیری امام خمینی به‌تفصیل در اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) آمده است. هنگامی‌که تشکلی از چند هیئت مذهبی به نام هیئت‌های مؤتلفه اسلامی برای پشتیبانی از نهضت امام خمینی به وجود آمد، بهشتی از روحانیونی بود که از سوی امام خمینی برای نظارت بر کار این تشکل و کمک به آن‌ها معین شده بودند. با گسترش فعالیت‌های سیاسی و فکری بهشتی در قم، ساواک او را مجبور به ترک این شهر کرد و وزارت آموزش‌وپرورش وی را موقتاً منتظر خدمت نمود. با عزیمت به تهران، میدان گسترده‌تری برای فعالیت در اختیار بهشتی قرار گرفت، اما توقف وی در این شهر چندان طولانی نشد؛ در ۱۳۴۳ش، آیت‌الله سید محمدهادی میلانی که از مراجع تقلید و مقیم مشهد بود، از بهشتی خواست که در اجابت درخواست مسلمانان و ایرانیان مقیم هامبورگ، به آلمان عزیمت کند و اداره مرکز اسلامی هامبورگ را برعهده گیرد.

آیت‌الله سید احمد خوانساری نیز بر ضرورت این سفر تأکید داشت. با سفر بهشتی به اروپا، که به علت مخالفت‌های ساواک خالی از دشواری نیز نبود، افق تازه‌ای در برابر ذهن پویا و نوگرای بهشتی گشوده شد. اقامت وی در آلمان پنج سال طول کشید. در این مدت، وی علاوه بر تصدی امور دینی ایرانیان و سایر مسلمانان مقیم هامبورگ و آلمان و بعضی کشورهای دیگر اروپایی، توانست با کمک عده‌ای از دانشجویان متدین ایرانی، «اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان گروه فارسی‌زبان» را ایجاد کند و دانشجویان مبارزی را که به علت اعتقادات مذهبی با تشکیلاتی مانند کنفدراسیون دانشجویان ایرانی و سازمان‌های مشابه آن رابطه‌ای نداشتند، در این اتحادیه گرد آورد. بهشتی در معرفی اسلام به اروپاییان نیز قدم‌های مؤثری برداشت و با تسلط یافتن بر زبان آلمانی در کنار زبان انگلیسی، با افکار متفکران و فیلسوفان غربی آشنا شد. در همین سال‌ها به حج رفت (۱۳۴۵ش) و با امام خمینی نیز در عراق ملاقات کرد (۱۳۴۸ش). گزارش‌های ساواک نشان می‌دهد که این سازمان به‌شدت مراقب و نگران فعالیت‌های وی در این دوره بوده است. بهشتی در ۱۳۴۹ش، از آلمان به ایران آمد و ساواک مانع بازگشت وی به آلمان شد. در فاصله سال‌های ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۶ش، بهشتی در تهران و قم به فعالیت‌های علمی و آموزشی و اداره جلسات آموزشی و تبلیغی برای طلاب و جوانان دانشگاهی پرداخت و افکار خود را از این طریق در جامعه ترویج کرد. از جمله فعالیت‌های مهم وی در این دوره، حضور مؤثر در بخش برنامه‌ریزی درس تعلیمات دینی وزارت آموزش‌ و پرورش و مشارکت با روحانیون دیگر مانند شهید دکتر محمدجواد باهنر، علی گلزاده غفوری و سید رضا برقعی در تألیف کتاب‌های درس دینی و قرآن مدارس سراسر کشور بود. این کتاب‌ها در آشنایی وسیع جوانان آن دوره با اسلام و ایجاد زمینه‌های اعتقادی برای انقلاب اسلامی در ذهن آنان مؤثر بود. در ۱۳۵۴ش، ساواک او را دستگیر و مدت کوتاهی زندانی کرد. با اوج‌گیری مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی در ۱۳۵۶ش، فعالیت‌های بهشتی رنگ سیاسی بیشتری گرفت و توان و تجربه وی در سازمان‌دهی، مدیریت و جذب نیروهای متعهد به ظهور رسید. از جمله نخستین اقدامات وی همکاری در ایجاد تشکلی به نام «جامعه روحانیت مبارز» در پاییز ۱۳۵۷ش، بود که خود نیز در هسته مرکزی آن عضویت داشت. اندکی بعد «شورای انقلاب» به دستور امام خمینی تشکیل شد و بهشتی در شمار نخستین کسانی بود که از سوی امام خمینی به عضویت این شورا انتخاب شدند. در پاییز و زمستان ۱۳۵۷ش، بهشتی نقش بسیار مؤثری در هدایت و سازمان‌دهی مبارزات اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی داشت و فعالیت‌ها و روابط او با دیگران در این ایام به‌شدت تحت مراقبت ساواک بود. وی در برگزاری راهپیمایی معروف تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ش، در تهران و شهرستان‌ها قویاً فعال بود.

تأسیس حزب جمهوری

تقریباً هم‌زمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، بهشتی همراه با آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی و شهید باهنر تأسیس «حزبِ جمهوری اسلامی» را اعلام داشت که اندیشه آن از مدتی پیش در ذهن او و یارانش جوانه زده بود. این حزب مورد استقبال عموم مردم انقلابی و متدین واقع شد و بهشتی که دبیرکل حزب بود، آن را کانون فعالیت‌های سیاسی و انقلابی خود قرار داد و به گفته آیت‌الله خامنه‌ای «در لحظه‌لحظه عمر پرماجرای این حزب از همه اخلاص و حلم و حکمت و درایت و هوش خدادادی برای رسیدن به آرمان‌های حزب که همان هدف‌های انقلاب اسلامی است، بهره می‌گرفت».

مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی

بهشتی در برگزاری انتخابات مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی نقشی مؤثر داشت. او که خود در آن مجلس به نمایندگی از مردم تهران عضویت داشت، از سوی نمایندگان به‌عنوان نایب‌رئیس آن مجلس انتخاب گردید و عملاً اداره آن را برعهده گرفت و در تنظیم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تصویب آن تلاش و تأثیر بسیار داشت.

ریاست دیوان عالی کشور

وی در ۱۳۵۸ش، از سوی امام خمینی به ریاست دیوان عالی کشور انتخاب شد و وظیفه «ایجاد تشکیلات نوین قضایی بر اساس تعالیم مقدس اسلام... و تدوین لوایح قضایی جدید جمهوری اسلامی ایران» را برعهده گرفت.

وفات

بهشتی در دوران نسبتاً کوتاه میان پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان شهادت، با اندیشه و تلاش بی‌وقفه درصدد تنظیم و تدوین پشتوانه‌های نظری و قانونی برای نظام جمهوری اسلامی ایران و نیز تشکیل و تأسیس ارکان اصلی حکومت اسلامی بود. در این مدت می‌باید او را از معروف‌ترین چهره‌های معتقد و مدافع اندیشه‌های امام خمینی دانست که عملکرد او به مذاق بسیاری از بدخواهان انقلاب نیک نمی‌آمد؛ لذا وی را آماج دشمنی‌ها و تهمت‌های همه اشخاص و گروه‌هایی ساخت که او را مانعی بر سر راه خود می‌دیدند. دشمنان انقلاب اسلامی که از شایعه‌پراکنی و دروغ‌پردازی درباره او از هیچ کوششی فروگذار نکرده بودند، سرانجام در هفتم تیر ۱۳۶۰، او را در محل حزب جمهوری اسلامی همراه با عده‌ای از یاران و هم‌فکرانش به شهادت رساندند. در اعلامیه امام خمینی به‌مناسبت شهادت بهشتی و یاران او آمده است: «بهشتی... مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود».

آثار

وی نویسنده‌ای کثیرالتألیف نبود و از کتب او می‌توان «خدا از دیدگاه قرآن» (رساله پایان‌نامه دکتری)، «شناخت اسلام» (با همکاری محمدجواد باهنر و علی گلزاده غفوری)، «نماز چیست؟»، «ربا در اسلام»، «محیط پیدایش اسلام»، «اقتصاد اسلامی»، «شریعتی، جستجوگری در مسیر «شدن»» و «حج در قرآن» را نام برد. همچنین برخی از مقالات و گفتارهای وی در مبانی نظری قانون اساسی گردآوری شده است[۱].

پانویس

  1. ر.ک: حدادعادل، غلامعلی، ج4، ص826-828

منابع مقاله

ر.ک. حداد عادل، غلامعلی، «دانشنامه جهان اسلام»، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، 1377ش.

وابسته‌ها