ارکون، محمد
{{جعبه اطلاعات زندگینامه | عنوان = ارکون، محمد | تصویر = NUR18072.jpg | اندازه تصویر = 250px | توضیح تصویر = |سرشناسی = |نام کامل = ارکون، محمد نامهای دیگر =ارقون، محمد، Arkoun, Mohammed |لقب = |نسب = |تخلص = |ولادت = 1 فوریه ۱۹۲۸م |شهر تولد = شمال الجزایر |کشور تولد =الجزایر |رحلت = ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۰م در پاریس |شهادت = |مدفن = |نام همسر = |فرزندان = |خویشاوند سرشناس = |دین = |مذهب = |پیشه =فیلسوف، مورخ، استاد دانشگاه |مناصب = |پس از = |پیش از = |اساتید = |شاگردان = |آثار = القرآن من التفسير الموروث إلی تحليل الخطاب الديني الاسلام، اوروبا، الغرب: رهانات المعني و ارادات الهيمنه
الفکر الاسلامي قراءه علميه
|سبک نوشتاری = |وبگاه رسمی = |امضا =
محمد ارکون (1928-2010م)، محقق، مورخ، اندیشمند اسلامی و نویسنده الجزایری.
ولادت
محمد ارکون در یکم فوریه ۱۹۲۸ در تاوریرت میمون روستایی واقع در شمال الجزایر، به دنیا آمد.
تحصیلات
او بعد از سپری کردن مقطع متوسطه در وهران (اوران)، تحصیلات دانشگاهی را در دانشکده ادبیات الجزایر و سپس در سوربن پی گرفت. در ۱۹۵۶ عهدهدار زبان و ادبیات عرب گردید. در ۱۹۲۸ موفق به دریافت دکترای فلسفه شد.
مشاغل و مناصب
در آغاز در کسوتِ استادِ ادبیات و علوم انسانی در استراسبورگ و نیز در مدرسه ولتر در پاریس مشغول به تدریس شد؛ سپس بهعنوان استاد مدعو در سوربن و لیون و سرانجام در کسوت استاد پاریسِ ۸ و ۳ – سوربن جدید – به حیات علمی خود ادامه داد[۱].
او استاد مدعو در چندین دانشگاه بود؛ دانشگاه کالیفرنیا ۱۹۶۹، دانشگاه کاتولیک لویان در بلژیک از ۱۹۷۷-۱۹۷۹، پرینستون در ۱۹۸۵. وی سردبیر علمی ژورنال آرابیکا (ARABICA) بود. دیگر مشاغل وی عضویت در انجمن عالی خانواده و جامعه (پاریس، ۱۹۹۵-۱۹۹۸) و عضویت در کمیته بینالمللی اخلاق برای زندگی علمی و سلامت (۱۹۹۰-۱۹۹۸) بود.
جوایز و افتخارات
در جولای ۱۹۹۶، او یکی از کسانی بود که موفق به دریافت «لژیونِ افتخار» و جایزه دانشگاهی «نخل» شد. در ۲۰۰۲، او هفدهمین جایزه جورجیو لویی دلا ویدا را از طرف مرکز مطالعات خاور نزدیک، به پاس همه تلاشهایش در عرصه مطالعات اسلامی، از آنِ خود کرد. در ۲۰۰۳، جایزه «ابن رشد» را دریافت کرد[۲].
وفات
محمد ارکون در شب ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۰م در پاریس درگذشت[۳].
فعالیتها، نظرات و عقاید
شاید هیچکس بهاندازه محمد ارکون، در جهت بازاندیشی معارف عربی اسلامی در سایه الزامات فکر مدرن و ضرورت تغییرات اجتماعی سیاسی در جوامع عربی مسلمان، تلاش نکرده باشد. او مطالعات خود را روی میراث حجیمِ دوران کلاسیک که البته بسیار چشمگیر و پرمحتوا هم بود، متمرکز نمود. او خواهان بازخوانی فکر اسلامی بود؛ وی در پی مبانیای بهمثابه یک رویکرد بود تا با بهرهگیری از آنها، شاکله عقلانیت اسلامی را بگسلاند و از نو و اساس، آن را بهگونهای بازسازی نماید تا بلکه ابعاد مدرن به خود بگیرد. اگر نظریات وی همیشه پژواکِ مقبولیت به خود نمیدیدند، شاید بدان دلیل بود که ارکون از زمانه خود جلوتر بود! با این وصف، بدون شک، او یکی از مهمترین متفکران معاصر مسلمان بشمار میآید[۴].
ارکون، بهموازات بازنشستگی و خارج شدن از دایره محافل آکادمیک فرانسه، عزمش را در جلب مخاطبان عرب و مسلمان جزم کرد و بهتدریج کتابهای او و یا مجموعه مقالات و سخنرانیهایش به زبان عربی ترجمه شد. ترجمه آثار او به عربی و برخی دیگر از زبانهای کشورهای اسلامی، ارکون را به یکی از متفکران و اندیشمندان و روشنفکران نوگرای جهان عرب تبدیل کرد و بهتدریج موجی از هواداران و خوانندگان آثارش، تحت تأثیر اندیشه انتقادی او قرار گرفتند. ارکون با وجود اینکه در اصل متخصص حوزه اسلامشناسی به سبک مدارس آکادمیک شرقشناسی مغرب زمین بود، اما از همان آغاز و شاید به دلیل فضای فلسفی و روشنفکری دهه شصت میلادی در فرانسه، علاوه بر حوزه تخصصی خود، به فلسفه و علوم انسانی و خاصه علوم اجتماعی دلبستگی یافت و از کتابها و مقالات و گفتارهای او پیداست که بهوپژه نوشتههای فلسفی قارهای را بهخوبی دنبال میکرده و به فلسفههای مضاف دلبسته بوده است. اما بیشترین توجه او در این میان، علوم اجتماعی و جامعهشناسی تاریخی و جامعهشناسی دین بود. او از این خاستگاه یعنی آشنایی با علوم اجتماعی نوین در طول چند دهه اخیر، نسبت به شرقشناسی تاریخی و کلاسیک انتقاداتی داشت و در پی آشتی دادن حوزه شرقشناسی با شیوههای پذیرفتهشده در علوم اجتماعی بود. بخشی از مطالعات او را مسئله انسانگرایی و بنمایههای تجدد در تفکر کلاسیک اسلامی تشکیل میداد؛ چنانکه رساله دکتری او درباره دو تن از مهمترین نمایندگان این تفکر در اسلام کلاسیک بود؛ یعنی توحیدی و مسکویه. او در سالهای اخیر نیز دوباره به این مباحث بازگشت. یکی از دلایل توجه او به تشیع و اسلام ایرانی نیز در همین امر نهفته بود. او معتقد بود اسلام کلاسیک، عصر اجتهاد و نوآوری و توجه به مقوله عقل بوده است. اوج این دوران را عصر آلبویه میدانست که آن را دوران انسانگرایی و نوزایش اسلامی میشناخت. پس از او، کرمر هم در کتاب دوگانه خود در اینباره همان اندیشه ارکون را البته با شیوهای دیگر پی گرفت. او ظهور سلاجقه در بغداد و پایان یافتن دولت آلبویه را آغاز ظهور جزمیتگرایی و اندیشه تقلیدی و افول اجتهاد و خردباوری در تمدن اسلامی میدانست و تحلیل تاریخی دقیقی از این موضوع به دست میداد. ارکون بخشی دیگر از مطالعات خود را به قرآن و قرائتی انتقادی درباره تاریخ قرآن و تفسیر اختصاص داده بود. دیگر کتابهای او که بهویژه در دنیای عرب، پژواک گستردهای یافت، به نقد اندیشه اسلامی و باستانشناسی و تبارشناسی انتقادی تفکر اسلامی اختصاص یافته بود. او در این راستا مسئله نااندیشیدهها را در تفکر اسلامی مورد توجه قرار داد و از این زاویه به نقد عقلانیت اسلامی پرداخت. کار او از برخی جهات با کتاب چهارگانه محمد عابد الجابری در نقد عقل عربی بیشباهت نبود، با این تفاوت که شیوه جابری بیشتر متکی بر بحثهای تاریخی و فلسفی بود؛ درحالیکه ارکون از نقطهنظر علوم اجتماعی و توأم با شیوه نقد تاریخی این موضوع را برمیرسید[۵].
آثار
- الفكر العربي؛
- الإسلام: أصالة وممارسة؛
- تاريخية الفكر العربي الإسلامي أو «نقد العقل الإسلامي»؛
- الفكر الإسلامي: قراءة علمية؛
- الإسلام: الأخلاق والسياسة؛
- الفكر الإسلامي: نقد واجتهاد؛
- العلمنة والدين: الإسلام، المسيحية، الغرب؛
- من الاجتهاد إلى نقد العقل الإسلامي؛
- من فيصل التفرقة إلى فصل المقال: أين هو الفكر الإسلامي المعاصر؟؛
- الإسلام أوروبا الغرب، رهانات المعنى وإرادات الهيمنة؛
- نزعة الأنسنة في الفكر العربي؛
- قضايا في نقد العقل الديني؛
- الفكر الأصولي واستحالة التأصيل نحو تاريخ آخر للفكر الإسلامي؛
- معارك من أجل الأنسنة في السياقات الإسلامية؛
- من التفسير الموروث إلى تحليل الخطاب الديني؛
- أين هو الفكر الإسلامي المعاصر؟؛
- القرآن من التفسير الموروث إلى تحليل الخطاب الديني؛
- تاريخ الجماعات السرية[۶].