دفاع عن التشيع
دفاع عن التشيع اثر سید نذیر حسنی به زبان عربی در دفاع از مذهب تشیع و پاسخ به شبهات احمد الکاتب در کتاب «تطور الفكر السیاسی» تألیف شده است. سید کمال حیدری بر کتاب مقدمه نوشته است.
دفاع عن التشيع | |
---|---|
پدیدآوران | حسني، نذير يحيي (نویسنده) حیدری، کمال (مقدمهنويس) |
عنوانهای دیگر | تبني الرد الشبهات التي اثارها احمد الکاتب و کشف الترويز و التحريف و الکذبي المعتمد علي التشيع و علمائه |
ناشر | لسان الصدق |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 2006م , 1427ق , |
چاپ | 1 |
شابک | 964-8166-95-1 |
موضوع | اسلام و سياست
شيعه و سياست کاتب، احمد. تطور الفکر السیاسی الشيعي من الشوري الي ولايه الفقيه - نقد و تفسير کلام شيعه اماميه - دفاعيهها و رديهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 212 /ک2 ت6083 |
ساختار
کتاب با مقدمه مفصلی از سید کمال حیدری و مقدمه نویسنده آغاز شده است. متن اثر در یازده فصل تدوین شده که در ذیل هر فصل مباحث مرتبط با آن مطرح شده است.
گزارش محتوا
سید کمال حیدری در مقدمهاش بر کتاب عقاید شیعه را در سه محور استمرار امامت، عدد ائمه(ع)، تعیین مصادیق ائمه(ع) مطرح کرده است. وی به نقل از منتخب الأثر آیتالله صافی گلپایگانی تعداد روایات در رابطه با امام زمان(عج) را از جهات مختلف ولادت و غیبت و طول عمر آن حضرت در 22 زمینه ارائه کرده است.[۱].
در ابتدای اثر به موضوع «شوری» در انتخاب خلفا پرداخته شده است. نویسنده در رد این موضوع به سخن عبدالله بن عباس که علی(ع) را «وصی» یا محمد بن ابوبکر که آن حضرت را وارث رسولالله(ص) و وصی آن حضرت دانستهاند اشاره کرده است. همچنین است جایگاه علی(ع) نزد زبیر، عمار بن یاسر، ابوذر، مقداد، سلمان و دهها صحابی دیگر که به مسئله نص و وصیت ایمان داشتند؛ لذا مسئله نص از اصول فکر سیاسی اسلامی در صدر اسلام بوده است و این ادعای الکاتب اگرچه اذهان را مشوش میکند اما واقعیت اسلامی و تاریخ مکتوب را از بین نمیبرد[۲]. نویسنده سپس متن سخن الکاتب را نقل کرده و بهنقد آن میپردازد: «با وجود آنچه امامیون ذکر میکنند از نصوص پیرامون تعیین امام علی بن ابیطالب توسط نبی(ص) مانند خلیفه بعد از او، اما منابع شیعه پر از نصوص دیگری است که تأکید بر التزام رسول اعظم و اهلبیت(ع) بر مسئله شورا و حق امت در انتخاب ائمه خود میکنند»؛ نویسنده در پاسخ به این شبهه چنین مینویسد که الکاتب در مباحث خود قواعد علمی را رعایت نکرده است و با اینکه به نصوص امامت که کتب شیعه را پرکرده اعتراف میکند، اما حتی یک نص هم در کتابش ذکر نمیکند. انسان منصف در این زمینه ادله طرفین را ذکر کرده و در آنها مناقشه میکند و صحت آنچه را که به آن معتقد است اثبات میکند که این رویه را الکاتب مطلقاً رعایت نکرده است. همچنین او تلاش کرده که خواننده را به این غفلت و وهم گرفتار کند که نصوص تعیین امام تنها از طریق شیعه وارد شده است.[۳]. نویسنده در ادامه روایات و نصوص تعیین امام توسط نبی اکرم(ص) را ذکر میکند که حدیث غدیر، حدیث دار و حدیث منزلت از آن جمله است.[۴].
الکاتب به علمای امامیه و موثقین آنها احادیثی را نسبت داده که نهتنها نگفته بلکه عکس آن را در کتب خود نوشتهاند. این اتهام نتیجه شیوه الکاتب در بیان حدیث امام یا کلام امامی به شیوه خاص است. او این سخنان را به کسانی چون شیخ مفید و نوبختی نسبت میدهد که نگفتهاند و حتی به آن اشاره نکردهاند بلکه شیخ مفید همه را بر خلاف آن نقل میکند. نویسنده سخنان الکاتب و علمای شیعه را نقل و بررسی کرده است.[۵].
از دیگر اشتباهات فاحش الکاتب عدم تمییز بین حسن مثنی و حسن مثلث است. حسن بن حسن بن علی یا حسن مثنی به گفته شیخ مفید فردی جلیل و فاضل و باتقوا بوده است؛ اما حسن بن حسن بن حسن بن علی برخوردهای بدی با ائمه(ع) داشته است.[۶].
افترائات و دروغهای الکاتب نسبت به مصادیق امامت الهی مطلب دیگر کتاب است. نویسنده در فصل چهارم در ضمن دوازده مبحث یکایک اتهاماتی که الکاتب به ائمه دوازدهگانه نسبت داده را با دلایل متقن پاسخ گفته است. از جمله اشکالات الکاتب که با استناد به آن در وجود امام زمان(عج) خدشه کرده این است که اختلاف در اسم مادر امام یا اختلاف در سال ولادت ایشان است. نویسنده در پاسخ به این مدعا چنین مینویسد که بر فرض پذیرش این مدعا لازم است به نبود رسولالله(ص) نیز ملتزم شویم چراکه در تاریخ ولادت آن حضرت نیز اختلاف است. همچنین باید در وجود صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) نیز که در زمان ولادتش اختلاف است تردید کنیم[۷].
احمد الکاتب به دنبال اثبات این مطلب است که امام عسکری(ع) هرگز فرزندی نداشته است و شیعیان به دلیل بحران فکری که پس از شهادت امام عسکری(ع) دچار آن شدند، ناچار به اثبات فرزندی خیالی برای امام عسکری(ع) شدند. وی معتقد است که امام زمان هرگز متولد نشده است؛ امام عسکری(ع) بر اساس شواهد تاریخی اصلاً فرزندی نداشته است؛ جعفر، برادر امام عسکری(ع)، امام پس از وی بوده است و این بدان دلیل است که حدیث عدم جواز امامت اخوین بعد از امام حسن و امام حسین(ع)، خبر واحد است و شیعیان آن زمان از آن خبر نداشتند و بعد از دویست سال، اولین بار، شیخ طوسی آن را مطرح و بر آن پافشاری کرده است. این در حالی است که با بررسیهای صورت گرفته معلوم میشود این حدیث، خبر واحد نیست و خیلی پیشتر یعنی در زمان خود ائمه(ع) نیز مطرح بوده است. در بیان ضرورت موضوع شاید بتوان به شرح همین نکته بسنده کرد که پایه و اساس تشیع و افتراق آن با اهل تسنن، اعتقاد به وجود امام(ع) است. امامت از اصول مذهب امامیه به شمار میرود و در حال حاضر، امام دوازدهم، حضرت حجت بن الحسن(ع)، مصداق آن است. نظام مرجعیت و ولایت فقهای شیعه یعنی نظام اجتماعی و سیاسی شیعه نیز بر پایۀ وجود امامی زنده (حیّ) پایهگذاری شده است و آنان، نایبان امامی غایب، اما موجود هستند؛ بنابراین، اثبات وجود امام دوازدهم از اساسیترین مباحث اعتقادی شیعه است و در این موضوع نیز عدم جواز امامت دو برادر پس از امام حسن و امام حسین(ع) که از زمان حضرت علی(ع) نقل شده است، اهمیت فراوان و جایگاهی خاص دارد[۸].
الکاتب در بخش دیگری از مطالبش سعی کرده از زاویه «عصمت» در نظریه امامت رسوخ کند. نویسنده ابتدا دیدگاه قرآن کریم را در رابطه با این موضوع بیان کرده است. سپس به معرفی دیدگاه اهلبیت(ع) در رابطه با این رکن اساسی نظریه امامت پرداخته است. آیه 33 سوره احزاب «خداوند اراده فرموده است که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهلبیت برطرف کند و شما را پاک و مطهر گرداند». نسبت به دیدگاه اهلبیت(ع) هم در کتب حدیث روایات فراوانی هست که تصریح به لفظ عصمت کردهاند و آن را به خود نسبت دادهاند[۹].
امامیه بر حدیث «خلفای دوازدهگانه همگی از قریشاند» تأکید میکنند. این حدیث در کتب اسلامی نقل شده و همه بر آن متفقاند و سعی میکنند مصداق حقیقی به آن بدهند. الکاتب سعی نکرده که به این حدیث مصداقی بدهد، بلکه این نظریه را از اساس نفی کرده است. نویسنده با استناد به صحيح مسلم، سنن ترمذی، مسند احمد و دیگر منابع اهل سنت، سخن احمد الکاتب را مورد مناقشه قرار داده است.[۱۰].
وضعیت کتاب
مستندات احادیث و مطالب و ارجاعات متعددی در پاورقیهای کتاب ذکر شده است. منابع و فهرست مطالب نیز در انتهای آن آمده است.
پانویس
منابع مقاله
وابستهها
[[]]