فقیهی رشتی، عبدالحسین

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عبدالحسین فقیهی رشتی فقیه، اصولی، ادیب، از خواص اصحاب و محرم اسرار آیت الله بروجردي

پرونده:NURD00111.jpg
فقیهی رشتی، عبدالحسین
نام
نام‌های دیگر
نام پدر
متولد
محل تولد
رحلت data-type="authorDeathDate"
اساتید


برخی آثار


کد مؤلف AUTHORCODE00863AUTHORCODE

ولادت

عبدالحسين فقيهي رشتي در سال 1321ق در بيت فضيلت و مرجعيت، در نجف اشرف ديده به جهان گشود.اما پدر و نياكان او لنگرودی بودند، پدرش آیت الله شعبان گيلاني ديوشَلي رشتي نجفي، يكي از بزرگان عصر و مراجع تقليد وقت بود. جد بزرگوارش آیت‌الله عبدالوهاب ديوشلي، اهل خراسان بود كه به گيلان مهاجرت كرده و در اين ديار ساكن شده بود.

تحصیلات

تحصيلات ابتدايي و فراگيري قرآن را در شهر نجف پشت سر نهاد و دروس مقدماتي و سطوح عالي حوزه را نزد استادان برجسته آن حوزه به اتمام رسانيد. البته طي اين مراحل توأم بود با تربيت ديني و اخلاقي و تهذيب نفس؛ آن بزرگوار براي نيل به كمالات علمی‌‌ و معنوي، از دروس استادان بزرگي چون حضرات آيات: شيخ محمدحسين اصفهاني، معروف به «كمپاني» (متوفی 1360 ق)، سید ابوالحسن اصفهانی (متوفی 1365 ق)، شيخ محمدعلي ايرواني، آیت‌الله شيخ محمدعلي جمالي خراساني، مؤلف تقريرات الاصول و پدر بزرگوارش بهره‌ها گرفت و نيز تفسير را از علامه محمدجواد بلاغي (م 1352 ق) و اخلاق و عرفان را از شيخ مرتضي طالقاني آموخت و از استادان مذكور، اجازات اجتهاد دريافت داشت.

ايشان علاوه بر تحصيل و فراگيري علم و معرفت، به دليل داشتن حافظه قوي، استعداد سرشار و بياني رسا و شيرين توانست سطوح مختلف را تدريس و در حوزه‌هاي علميه نجف و قم شاگردان برجسته فراواني را تربيت كند كه هر كدام، از مشعلداران هدايت جامعه گرديدند؛ به ويژه او تسلط عجيبي به اصول فقه و كتاب كفايه داشت.


شاگردان ایرانی در نجف

  1. عالم رباني، سيد عبدالكريم كشميري؛ وي علاوه بر كفايه، اسفار را نيز در نزد او آموخت.
  2. محقق نامور، حاج سيد عبدالعزيز طباطبايي يزدي؛
  3. حاج سيد حسين طباطبايي بحرالعلوم؛[۱۳]
  4. شهيد محراب، حاج ميرزا محمدعلي قاضي طباطبايي؛
  5. شيخ ابوالقاسم حجتي رشتي؛
  6. شيخ مهدي مهدوي لاهيجاني؛
  7. شيخ محمد سعيدي لاهيجاني؛
  8. شيخ محمدصادق تهراني قمي؛
  9. ميرزا محمدعلي اديب تهراني.

شاگردان گیلانی

  1. شيخ محمدصادق احسان‌بخش، نماينده امام و رهبري در گيلان و امام جمعه رشت
  2. عليرضا ممجد لنگرودي (درس كفايه و خارج)؛
  3. حاج سيدعلي حسيني نجفي اشكوري؛
  4. حاج شيخ محمد واصف(لاهیجانی)*

هجرت به قم

آیت الله فقيهي رشتي براي زيارت امام رضا علیه‌السلام و نيز ديدن اقوام و صله ارحام به ايران مهاجرت نمود و بعد از چند ماه توقف در شمال (لنگرود) براي عزيمت به نجف اشرف، به سال 1351 ق. واردحوزه علميه قم شد. وي در اين سفر، وقتي تلاش و جديت طلاب اين حوزه تازه تأسيس را مشاهده كرد، از مهاجرت به نجف منصرف و همان جا ماندگار شد و به سبب توانايي علمی ‌‌خويش، تدريس سطوح مختلف را شروع كرد.

و خود او نيز با آن كه فضلاي بي‌شماري از محضرش استاده می‌‌كردند، از درس آیت الله حائري يزدي بهره می‌‌برد. استادان بزرگي همانند حضرات آيات: حجت، خوانساري و صدر با توجه به شناخت قبلي كه از وي داشتند، وجودش را مغتنم دانسته و براي ساماندهي حوزه از او بهره‌مند می‌‌شدند.

مشاورعالی آیت الله بروجردي

آیت الله فقيهي رشتي با فقيه ژرف‌انديش، آیت الله بروجردي سابقه آشنايي و رفاقت داشت و به خوبي واقف بود كه وجود معظم‌له می‌‌تواند توان علمی ‌‌فراواني به حوزه قم ببخشد. بدين جهت، پس از ورود آن آيت حق به قم، ايشان نيز مانند بسياري از بزرگان - همانند امام راحل - براي تجليل از مقام علمی ‌‌زعيم عالي قدر حوزه آیت الله بروجردي، در درس وي حضور می‌‌يافت.

آن بزرگوار هم به ايشان علاقه ويژه‌اي داشت و ايشان را به عنوان يكي از مشاوران و نزديكان در امر ساماندهي حوزه و ساير امور ديني برگزيد، كه نمونه‌هايي از مسئوليت‌هاي او را در ذيل می‌‌آوريم:

نماینده آیت‌الله بروجردی در حج

آیت الله فقيهي از بدو ورود آیت الله بروجردي تا آخر عمر آن بزرگوار - و بعد از ايشان از طرف ساير مراجع - به عنوان نماينده ايشان براي رسيدگي به امور حجاج در موسم حج، خدمات فراواني را انجام داد.

شيعيان عربستان همواره در طول تاريخ، مظلوميت مضاعفي داشته‌اند؛ خصوصاً اِعمال مقررات دشوار از سوي دولت سعودي و علماي وهابي، مشكلات طاقت‌فرسايي براي آنان در پي داشته است. مرحوم فقيهي، از سوي آیت الله بروجردي موظف به رسيدگي به امور سادات و شيعيان آنجا بود. او در امور مادي و معنوي سادات «نُخاوله» سعي بليغي مبذول می‌‌داشت و براي رفع مشكلات آنان، بارها با دولت سعودي به گفتگو و مذاكره پرداخت و از اين راه توانست از فشار دولت سعودي بر آنان بكاهد.

عضو «هيئت حاكمه» حوزه علمیه قم

آیت الله العظمی ‌‌بروجردي به حفظ كيان حوزه علميه قم علاقه زيادي داشتند و مكرر می‌‌فرمود: «حوزه قم همانند شهري است كه دروازه ندارد؛ حوزه بر روي اشخاص مختلف باز است. افراد صالح و ناصالح از هم ممتاز نمی‌‌شوند. اي كاش نظمی‌‌بود و برنامه‌اي!».

او براي تحقق اين آرزو، هيئتي مركب از چند نفر از آيات حوزه را مأمور كرد تا ديدگاه‌هاي اصلاحي خود را بعد از مشورت ارائه دهند. اين هيئت كه اصطلاحاً «هيئت حاكمه» ناميده می‌‌شد. اين هيئت اختيار داشت كه مصالح حوزه را بسنجيد و بر اين اساس عمل كنند. آیت الله فقيهي رشتي يكي از اعضاي اين هيئت بود. اعضاي ديگر آن عبارت بودند از: مرحوم امام خمينی، حاج شيخ مرتضي حائري، حاج سيد احمد زنجاني، حاج سيد ابوطالب مدرسي، مرحوم فاضل لنكراني، حاج سيد زين‌العابدين كاشاني، محقق داماد، شيخ ابوالقاسم اصفهاني، سيد مرتضي مبرقعي، حاج مصطفي صادقي، قاضي تبريزي، ميرزا محمود روحاني، حاج ريحان‌الله گلپايگاني و سلطاني طباطبايي و...

جلسات، هر شب در مدرسه حاج ملا صادق برگزار می‌‌شد. يكي از برنامه‌هاي آنان، امتحانات در حوزه بود؛ مسائلي مانند اين كه درس‌هايي امتحان گرفته شود؛ چگونه تعيين رتبه گردد و... از آن هيئت تعدادي براي گرفتن امتحان انتخاب شدند كه عبارت بودند از حضرات آيات: فقيهي رشتي، فاضل، حائري، قاضي، ابوالقاسم نحوي، صاحب الداري، سلطاني طباطبايي، مبرقعي و ابوالقاسم اصفهاني.

نوع آوری درحوزه

آیت الله فقيهي به خوبي می‌‌دانست كه راه و رمز پيشرفت و ترويج اسلام ارتباط با همگان است؛ خصوصاً با مسلمانان و غيرمسلمانان خارج از كشور است، از اين رو بود كه او آموزش زبان انگليسي راي طلاب ضروري می‌‌دانست و معتقد بود كه با هر قوم و ملتي بايد با زبان خود آنان سخن گفت. او به آن دسته از طلاب فاضل، همانند مرحوم محقق لاهيجي، كه به زبان بيگانگان مسلط بودند و به راحتي تكلم می‌‌كردند، ارزش فوق‌العاده‌اي قائل می‌‌شد.

با چنين نگرشي بود كه به عنوان مشاوري امين، اهميت و ضرورت اين موضوع را به آیت الله بروجردي يادآور شد كه البته با موافقت معظم‌له مواجه شد. معظم‌له ايشان و دو نفر ديگر از آقايان را تعيين كردند تا با مقررات و شرايطي، زمينه اين كار را فراهم سازند. طرح و برنامه كار با جديت تمام آماده شد و حتي استادان زبان انگليسي را معين كردند، اما متأسفانه اين طرح، با مخالفت اطرافيان آیت الله بروجردي به اجرا درنيامد.

گويا فردي به آقا گفته بود: «اگر مردم بفهمند كه با پول آنان زبان خارجي تدريس می‌‌شود، عقيده‌شان به اسلام و شما سست می‌‌شود»؛ از اين رو، زعيم عالي قدر آیت الله بروجردي به رغم ميلي باطني، مانع از اجراي برنامه شدند. آیت الله فقيهي از اين كه برخي افراد متحجر و مقدس مآب ديدگاه‌هاي غلط خود را به آقا القا می‌‌نمودند، به شدت اظهار ناراحتي می‌‌كرد.

آیت الله فقيهي رشتي، اهل محاسبه و مراقبه بود و همواره اذكاري را بر لب داشت. او مرتب دوستان خود را به اقامه نماز اول وقت توصيه می‌‌فرمود و خود، به نماز اول وقت اهميت فوق‌العاده‌اي می‌‌داد.

ضمناً ايشان در هنر خوش‌نويسي هم دستي داشت. او تمام اوراق و تقريرات و مكاتبات خود را با خط نستعليق بسيار زيبا می‌‌نگاشته كه مايه اعجاب است. از اوراق به جاي مانده برمی‌‌آيد كه در آن جمع «هيئت حاكمه»، مطالب را وي تقرير می‌‌كرده و پس از امضاي اعضا به رؤيت آیت الله بروجردي می‌‌رسيده است.

وی از مقام افتا دوري می‌‌جست و به هيچ عنوان راضي نمی‌‌شد كه ارادتمندانش او را در ميان جامعه مطرح سازند.

مجالست باامام خمینی

آیت الله فقيهي رشتي در جلسات درس آیت الله حائري يزدي با حضرت امام راحل آشنا شد و بعدها اين آشنايي تبديل به ارتباط عميق دوستانه گرديد. اين علاقه زايدالوصف دوسويه كه تا آخر عمر شريف آن دو ادامه داشت، به گونه‌اي بود كه حضرت امام در قم به منزل آیت الله فقيهي می‌‌رفت و از نزديك به تفقد می‌‌پرداخت. در اوراقي كه از مرحوم آیت الله فقيهي باقي مانده، عكس‌ها و نامه‌هايي با دستخط آن دو بزرگوار به مناسبت‌هاي مختلف و نيز كتب اهدايي از طرف حضرت امام به ايشان ديده می‌‌شود كه حضرت امام در صفحات اول كتاب مطالبي را به يادگار نوشته است.

فرزندنش متخصص قلب

آیت الله فقيهي رشتي داراي سه فرزند (يك پسر و دو دختر) بود. تنها پسرش دكتر احمد فقيهي، متخصص قلب از آلمان بود كه متأسفانه در عنفوان جواني تصادف كرد و با نماز حضرت آیت الله بروجردي، در يكي از حجره‌هاي صحن بزرگ دفن شد.

رحلت

آیت‌الله حاج شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي بعد از عمري تلاش و خدمت، سرانجام در 91 سالگي، (27 آبان سال 1368 ش) دار فاني را وداع گفت و در جوار رحمت ايزدي آرامش يافت. پيكر پاك اين عالم رباني با شركت مراجع، بزرگان، شخصيت‌هاي كشوري و اصناف مختلف با عظمت و شكوه خاصي تشييع و با نماز آیت الله حاج سيد محمد وحيدي در يكي از حجره‌هاي صحن بزرگ به خاك سپرده شد. پس از رحلت او، مجالس بزرگداشت فراواني در قم و گيلان منعقد گرديد.

آثار

ايشان تأليفات و تقريرات فراواني به جاي گذاشته كه ظاهراًهنوزبچاپ نرسيده است؛ از آن ميان می‌‌توان اشاره داشت به: حاشيه بر كفايةالاصول، حاشيه بر رسائل، حاشيه بر مكاسب.

وابسته‌ها