تاريخ الدولة الفاطمي
تاريخ الدولة الفاطمي تألیف محمد جمالالدین سرور از جمله آثار عربی است که حکومت فاطمی در مصر و گسترش آن به دیگر سرزمینهای اسلامی و زوال آن را مورد بررسی قرار داده است.
تاريخ الدولة الفاطمي | |
---|---|
پدیدآوران | سرور، محمد جمالالدین (نویسنده) |
ناشر | دار الفکر العربي |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | مجلد1 |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
ساختار
کتاب مشتمل بر دو بخش است که هر بخش خود حاوی مقدمهای است. بخش اول مشتمل بر شش و بخش دوم شامل هشت باب است. هر باب خود مشتمل بر موضوعات اصلی و فرعی است.
گزارش محتوا
در بخش اول، دعوت اسماعیلیه و قیام دولت فاطمی در مغرب و گرفتاریهایی که با آن مواجه بوده، انتقال خلافت فاطمیه به مصر، انتخاب قاهره بهعنوان پایتخت دولت و دانشگاه الازهر بهعنوان مرکز انتشار دعوت فاطمی مورد بحث قرار گرفته است. همچنین مؤلف، احوال داخلی مصر، تنظیمات اداری و مالی، حرکات سیاسی و دینی در مصر فاطمی، عملکرد دولة فاطمی با اهل ذمه و عناصر اجنبی و اثر این عناصر بر اوضاع داخلی مصر، عصر نفوذ وزرا در مصر و زوال خلافت فاطمی را مطرح کرده است.[۱].
هنگامیکه عباسیان به خلافت رسیدند، علویان از آنها استقبال نکردند و نزاع بین این دو گروه در طول عصر عباسی اول استمرار داشت تا جاییکه تاریخ خلیفه عباسی را خالی از جنگ و کشمکش بر ضد علویان نمییابیم. البته فرزندان حسن بن علی معروف به حسنیان در اوایل عصر عباسی اول با فرزندان حسین بن علی معروف به حسنیان متفق نبودند، امام جعفر صادق(ع) از حمایت محمد بن عبدالله بن حسن بن علی(ع) معروف به نفس زکیه چشمپوشی کرد... امام جعفر صادق(ع) با حسن سیاست خود توانست بقایای علویان از فرزندان حسن بن علی که اطراف او -پس از متلاشی شدن اتحادشان- گردآمده بودند، قانع کند که تنها وارث حقیقی علی(ع) و فاطمه(س) اوست[۲].
زعامت و رهبری علویان از اواخر عصر اموی و اوایل عصر عباسی در امام جعفر صادق(ع) -ششمین امام نزد مذهب امامیه- منحصر شد. مذهب امامیه معتقد است که امتداد امامت در دودمان علی(ع) از طریق حسین(ع) است؛ و بعد از انتقال از حسن به حسین، از برادر به برادر منتقل نمیشود و تنها در فرزندان خواهد بود. برخی از امامیه پس از رحلت امام جعفر صادق(ع) (148ق) با این تعالیم مخالفت کردند و به دو طایفه تقسیم شدند: 1. امامیه موسویه: که پسازآن امامیه اثناعشریه به آنها گفته میشد؛ 2. امامیه اسماعیلیه: که قائل به امت اسماعیل بن جعفر صادق(ع) شدند که بزرگترین اولاد امام جعفر صادق(ع) بود[۳]. امامیه موسویه، معتقدند که امامت پس از امام موسی کاظم(ع) به فرزندش علی بن موسیالرضا(ع) و سپس به فرزندانش تا امام دوازدهم مهدی منتقل شده که یارانش منتظر بازگشت او هستند و معتقدند که ظهور خواهد کرد و زمین را همانگونه که از جور و ستم پر شده، پر از عدل و داد خواهد نمود و به همین دلیل امام منتظر نامیده شده است.[۴].
پس از اسماعیل، امامت اسماعیلیه به فرزندش محمد منتقل شد. پس از او عبدالله رضی، سپس احمد و حسین بن احمد به امامت رسیدند. حسین بن احمد دعوت اسماعیلیه را در بسیاری از مناطق عالم اسلامی انتشار داد که تفصیل آن توسط او و دیگر ائمه اسماعیلیه در ادامه مباحث کتاب آمده است.[۵].
اگرچه قیام فاطمیان از مغرب (سرزمین وسیعی است که از حدود برقه تا طنجه در شمال آفریقا را شامل میشود. در اصطلاح جغرافیدانان مسلمان از مغرب با واژه غرب اسلامی یاد شده است.[۶]) آغاز شد اما فاطمیان معتقد بودند که بلاد مغرب برای مرکزیت دولتشان مناسب نیست و به همین خاطر چشم به مصر داشتند، پس در ابتدای قرن چهارم هجری حملاتی را به آنجا انجام دادند که هیچکدام به نتیجه نرسید؛ فاطمیان سپس ناچار به برقراری روابط دوستانه با اخشیدیان شدند. پس حملهای را به رهبری جوهر صقلی تدارک دیدند که مصر را به حوزه فاطمیان افزود. سپس قاهره را بهعنوان مقر خلافت فاطمی انتخاب کردند. سپس بهجای حکومت عباسی، حکومت فاطمی و رسوم آن را جایگزین کردند[۷].
وقتی جوهر به مصر وارد شد، بر اساس سیاست امام خویش، مصریان را در انجام اعمال مذهبی و اعتقادی خود آزاد گذاشت و در این زمینه به آنان اماننامه داد... این بیانیه و اماننامه برعکس عملکرد عبیدالله مهدی در هنگام ورود فاتحانه به قیروان است. لحن بیانیه جوهر و کلمات وی نشان دهنده این است که وی بر اساس یک وظیفه دینی و از جانب امام و خلیفه واجبالاتباع و منادی رهایی از قید و بند طاغوتها و حاکمیت جائران آمده است. فاطمیان از آغاز ورود به مصر سیاستهای مذهبی خویش را بر مبنای اشاعه مذهب اسماعیلی به شیوه جدید قراردادند. اجرای شعائر و مناسک شیعی اسماعیلی بود. اجرای این سیاستها در مصر با سیاستهای مغرب در این زمینه دو تفاوت داشت:
- آزاد گذاشتن افراد غیر اسماعیلی در انجام اعمال و مناسک و شعائرشان وعدم تحمیل شعائر و اعتقادات اسماعیلی بر جامعه تسنن؛
- اجرای شعائر و مناسک اسماعیلی بهصورت تدریجی و بدون توهین به خلفا و صحابه مورداحترام اهل سنت و سب و لعن آنها.
در واقع، آنها بر روی جنبه ایجابی شعائر اسماعیلی تأکید داشتند بدون اینکه این مسئله منجر به نفی و توهین به اهل سنت شود (چلونگر، محمدعلی، ص25).
از جمله مباحث باب دوم، بررسی روابط سیاسی بین مصر و خلافت در عهد طولونیین و اخشیدیون است. وقتی باکباک ترک از جانب معتز خلیفه بغداد والی مصر شد، احمد بن طولون را در سال 254ق نایب خویش کرد[۸]. طولونیون و اخشیدیون اعتماد زیادی به اداره شئون دولتشان بر پیک نامهبر داشتند. احمد بن طولون یکی از مقربین را کارگزار پیک در سامرا قرار داد[۹]. محمد بن طغج اخشید نیز نمایندهای در بغداد داشت که اخبار خلیفه و دیوانهای حکومتی را به او میرساند. از دیگر خصوصیات طولونیان و اخشیدیان این بود که امراء این فرقه به شُرطه (نیروهای انتظامی) اهمیت ویژهای قائل بودند بهگونهای که رئیس شُرطه جایگاهی همچون والی شهر را داشت[۱۰].
در ششمین باب، در رابطه با نظام حکومت فاطمیان چنین میخوانیم که خلیفه فاطمی ولی عهدش را پیش از وفاتش معین میکرد و حق نداشت که امام پس از خود را بیش از یک نفر تعیین کند؛ این موضوع ولایتعهدی فاطمیان را از ولایتعهدی اموی و عباسی متمایز میکند. امویان و عباسیان پس از خود بیش از یک نفر را بهعنوان ولی عهد تعیین میکردند و عباسیان در تعیین ولایتعهد زیادهروی میکردند و خلافت پس از خود را به سه نفر از امراء واگذار میکردند[۱۱]. در عبارات دیگری چنین میخوانیم که مصر در عصر فاطمی به چهار ولایت قوص، شرقی، غربی و ولایت اسکندریه تقسیم شد. حکومت فاطمی به هر یک از والیان این اقالیم در تعیین کارگزاران شهرها و نواحی و روستاها اختیار داده بود؛ همچنان که توجه به سرپرستی اقلیمشان را بدون مراجعه به آنها تجویز کرده بود[۱۲]. قاهره خود دارای یک والی بود چنانکه فسطاط والی دیگری داشت. هر یک از آنها از مرتبت ممتازی نزد خلیفه برخوردار بودند، مگر اینکه جایگاه والی قاهره از ولی فسطاط بالاتر بود[۱۳].
در بخش دوم کتاب، از سیاست خارجی و ارتباط فاطمیان با ولایات جزیرةالعرب، یمامه، بحرین، عمان، یمن، حجاز و سرزمینهای شام و عراق و اندلس و مراکش نوشته است. همچنین از تأثیرات ضعف فاطمیان مصر در تضعیف مذهب اسماعیلی در مصر و خارج آن سخن گفته است.[۱۴]. نویسنده این بخش را با مطالعه روشهای فاطمیان برای انتشار حکومتشان در سرزمینهای مقدس حجاز آغاز کرده و تبیین کرده که چگونه در برابر نفوذ عباسیان در مکه و مدینه مقاومت کردند. پسازآن از عوامل ضعف نفوذ فاطمیان در حجاز نیز سخن گفته است.[۱۵].
وی یمن را موطن دعوت فاطمی در جزیرةالعرب دانسته است چراکه داعیان اسماعیلی از اواخر قرن سوم هجری آن را مقری برای نشر دعوتشان برگزیدند[۱۶].
نویسنده در مباحث پایانی کتاب، احوال مذهب اسماعیلی را در مصر از اوضاع آن در بلاد مشرق بهتر نمیداند. وی در این رابطه چنین مینویسد: در پایان عصر فاطمی، ضعف دولت اسماعیلی آشکار شد و برخی از وزرا از تأیید این مذهب دست برداشتند، بلکه برخی مانند علی بن سلار، وزیر خلیفه عباسی ظافر بامرالله گرایش به مذهب اهل سنت پیدا کردند. پس در سال 564ق در اسکندریه مدرسهای برای شافعیه تأسیس کرد و اداره آن را به حافظ سلفی فقیه شافعی سپرد و بدین ترتیب راه بازگشت مذهب سنی به مصر را فراهم کرد[۱۷].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب جلد اول در ابتدا و فهرست مطالب جلد دوم هم در نیمه کتاب (ص175) ذکر شده است.
منابع بخش دوم، فهرست اعلام، امتها و قبایل و عشایر و طوایف، بلاد و شهرها و مکانها و کوهها و نهرها در انتهای کتاب ذکر شده است.
در پاورقیهای کتاب، آدرس مطالب، ارجاعات و توضیحات نویسنده ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص5
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص19
- ↑ ر.ک: همان، 20-19
- ↑ ر.ک: همان، ص20
- ↑ ر.ک: همان، ص21
- ↑ چلونگر، محمدعلی، ص31، پینوشت 1
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص13
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص43
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص39
- ↑ ر.ک: همان، ص40
- ↑ ر.ک: همان، ص125
- ↑ ر.ک: همان، ص129
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص5
- ↑ ر.ک: مقدمه بخش دوم، ص185
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص182
- ↑ ر.ک: همان، ص352
منابع مقاله
وابستهها
تاریخ و اندیشههای اسماعیلی در سدههای میانه
تاريخ الخلفاء الفاطميين بالغرب القسم الخاص من كتاب عيون الأخبار
اتعاظ الحنفا بأخبار الأئمة الفاطميين الخلفا
اسماعیلیون و مغول و خواجه نصیرالدین طوسی
پژوهشی در یکی از امپراتوریهای اسلامی : تاریخ فاطمیان و منابع آن
تاریخ اسماعیلیان در ایران در سدههای 5 - 7 هجری
زمینههای پیدایش خلافت فاطمیان
التشيع المصري الفاطمي: اشعاع حي و حضاري: مئتان و عشر سنوات من الإبداع الانساني