مجموعة رسائل الإمام الغزالي

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مجموعة رسائل الإمام الغزالي، حاوى مجموعه نوشته‌هاى امام محمد غزالى، در موضوعات گوناگون معرفتى، اعتقادى، اخلاقى(عرفان عملى و نظرى) و به زبان عربى است.

مجموعة رسائل الإمام الغزالي
مجموعة رسائل الإمام الغزالي
پدیدآورانغزالی، محمد بن محمد (نویسنده)
ناشردار الفکر
مکان نشربیروت - لبنان
سال نشر1416 ق یا 1996 م
چاپ1
موضوعاسلام - مجموعه‌ها
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏4‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏غ‎‏4‎‏م‎‏3
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

اين مجموعه، شامل 26 رساله است با عناوين:

  1. «الحكمة فى مخلوقات الله عز و جل»؛
  2. «معراج السالكين»؛
  3. «روضة الطالبين و عمدة السالكين»؛
  4. «قواعد العقائد فى التوحيد»؛
  5. «خلاصة التصانيف فى التصوف»؛
  6. «القسطاس المستقيم»؛
  7. «منهاج العارفين»؛
  8. «الرسالة اللدنية»؛
  9. «فصل التفرقة»؛
  10. «أيها الولد»؛
  11. «مشكاة الأنوار»؛
  12. «رسالة الطير، ذكر العنقاء»؛
  13. «الرسالة الوعظية»؛
  14. «إلجام العوام عن علم الكلام»؛
  15. «المضنون به على غير أهله»؛
  16. «الأجوبة الغزالية فى المسائل الأخروية المضنون الصغير»؛
  17. «بداية الهداية»؛
  18. «الأدب في الدين»؛
  19. «كيمياء السعادة»؛
  20. «القواعد العشر»؛
  21. «الكشف و التبيين في غرور الخلق اجمعين»؛
  22. «سر العالمين و كشف ما في الدارين»؛
  23. «الدرة الفاخرة في كشف علوم الآخرة»؛
  24. «كتاب المنقذ من الضلال»؛
  25. «كتاب حجت‌الاسلام الامام الغزالى المواعظ فى الاحاديث القدسية»؛
  26. «قانون التأويل».

هر يك از نوشته‌هاى مزبور، قالب‌بندى خاصى دارد كه توضيح خواهيم داد.

گزارش محتوا

  1. الحكمة فى مخلوقات الله عز و جل: غزالى، در اين رساله، در ضمن 15 باب، راجع به حكمت خلقت برخى از موجودات، مطالبى را با استفاده از آيات قرآنى بيان مى‌كند.
    او، طريق معرفت خداوند را تفكر در عجايب مخلوقات و فهم حكمت در انواع ابداعات او دانسته و اين را سبب رسوخ يقين در قلب و جان انسان مى‌شمارد.
    وى، اين رساله را با بحث از تفكر در آفرينش آسمان و اين جهان آغاز مى‌كند، آن‌گاه از حكمت آفرينش موجوداتى مثل خورشيد، ماه و ستارگان، زمين، دريا، آب، هوا، آتش، انسان، پرندگان، بهائم، زنبور عسل و مورچه و عنكبوت و كرم ابريشم و پشه و امثال آن، ماهى و گياهان به‌طور جداگانه سخن مى‌گويد و آن را با بيان عظمت خداوند و آنچه باعث بيدارى و دانايى دل‌ها مى‌گردد به پايان مى‌رساند.
  2. معراج السالكين: غزالى، در ضمن يك فاتحه و 7 معراج از مطالب متنوعى همچون فاسد شدن زمانه و كثرت آراء و فاسد شدن اعتقادات و راه اصلاح آنها و آنچه سالكان و طالبان حق را ياور است و آگاهى يافتن بر بيراهه‌ها و طوايف هفت‌گانه مسلمين و بيان معانى الفاظ و اصطلاحات مورد نياز و تمييز بين عالم غيب و شهادت و قواى نفس و علت تحرك بدن به سبب آنها و جوهر بودن نفس و باقى بودن آن و بيان اعتقادات حكماء در مورد قديم بودن افلاك و عقول و بررسى ادله آنها و معناى اين عبارت كه خدا، نور آسمان‌ها و زمين است و نبوت و نبى و بررسى كلى آنچه پيامبر(ص)، به‌عنوان وحى الهى عرضه كرده است و معناى مرگ و اقسام سعادت سخن گفته است.
  3. روضة الطالبين و عمدة السالكين: امام غزالى، اين رساله را در قالب يك مقدمه، 43 باب و چندين فصل براى استفاده طالبان و سالكان راه حق به نگارش درآورده است و از موضوعات متنوعى، همچون علت انقطاع خلق از حق، اركان دين(معرفت ذات خدا، معرفت صفات خدا، معرفت افعال خدا، سمعيات با محوريت اصولى مانند حشر و نشر، عذاب قبر، سؤال منكر و نكير، ميزان... و احكام امامت)، ادب(تأديب ظاهر و باطن)، معناى سلوك و تصوف(تهذيب اعمال و اخلاق و معارف، نفس را در عبوديت افكندن و دل را به ربوبيت درآويختن)، معناى وصول و وصال(زيبايى حق براى بنده آشكار شدن و بنده غرق تماشاى آن گرديدن، در دنيا با چشم دل و در آخرت با چشم سر ديدن)، معناى توحيد و معرفت و بصيرت و مكاشفه و مشاهده و معاينه و حيات و يقين و الهام و فراست، معناى نفس و روح و قلب و عقل، معناى محبت، معناى انس با خدا، معناى حياء و مراقبت و احسان و رعايت و حرمت و ادب، معناى قرب، شرافت علم و وجوب طلب آن و مقدار واجب از آن، معانى اسماء حسنى، اعتقاد و تمسك به عقيده صحيح، صفات خدا، حقيقت اخلاص و ريا و حكم و تأثير آن دو، نقد سخن كسانى كه انجام گناه كبيره را براى انبياء جايز مى‌دانند، شناخت خواطر و اقسام آن و محاربه با شيطان و تدبير در دفع شر او، آفات زبان، شكم و حفظ آن، شناختن حيله‌ها و نيرنگ‌هاى شيطان، حقوق واجب الهى، حقيقت خوش خلقى و بد خلقى، فكر و مقدمات و لواحق آن، معناى توبه و انابه و اخبات، صبر و رياضت و تهذيب، خوف و حزن و قبض و اشفاق و خشوع و ورع، رجاء و رغبت و بسط، فقر و لواحق آن(تبتل و فناء و تجريد)، زهد و ايثار و فتوت، محاسبه و لواحق آن(اعتصام و استقامت)، شكر و لواحق آن(سرور و حكمت)، توكل و لواحق آن(تفويض و تسليم و ثقه و رضا)، نيت و قصد و عزم و اراده، صدق و انفصال و اتصال و تحقيق و تفريد، رضا، غيبت، فتوت، مكارم اخلاق، قناعت، سائل، شفقت بر خلق خدا، آسيب گناهان و صفت نماز اهل قرب بحث كرده است.
  4. قواعد العقائد فى التوحيد: نویسنده، در اين رساله كوتاه كه فاقد هرگونه باب‌بندى و فصل‌بندى است، در قالب حمد و ستايش الهى، از همه اصولى كه يك مسلمان موحد مى‌بايست به آنها معتقد و پاى‌بند باشد سخن گفته است؛ اصولى همچون صفات ثبوتيه و سلبيه خداوند، رسالت پيامبر(ص) و تصديق به آنچه وى از ناحيه خداوند آورده است، احوال پس از مرگ، فضيلت صحابه و...
  5. خلاصة التصانيف فى التصوّف: اين رساله، رساله‌اى فارسى بوده كه به عربى ترجمه شده است. امام غزالى، اين رساله را در جواب نامه يكى از شاگردانش كه عمرى را در راه تحصيل علوم مختلف گذرانده و از هر فنى، بهره‌اى وافر برده، ولى در تشخيص علم نافع از غير نافع درمانده و در نامه‌اى، از استاد، خواسته كه او را يارى نمايد و نصيحت و دعاى خير بفرمايد، نوشته است. اين رساله را فردى به نام محمدامين، به عربى ترجمه كرده است.
    غزالى، در اين رساله، مى‌فرمايد: «تمام نصايح اولين و آخرين، در كلمات سيد المرسلين جمع شده است و...»، آن‌گاه احاديثى ارزش‌مند را از پيامبر(ص) نقل مى‌كند و با كمك گرفتن از آنها و در پرتو آيات قرآنى به نصيحت و ارشاد مى‌پردازد.
  6. القسطاس المستقيم: نویسنده، در اين رساله، در ضمن يك مقدمه و نه قول، به بررسى ميزان‌هاى سنجش حقيقت معرفت، مى‌پردازد. وى، ميزان بودن رأى و قياس را مردود مى‌داند و بحثى زيبا در مورد حكمت و موعظه حسنه و جدال احسن و جايگاه استعمال هر يك، مطرح مى‌كند و سپس به شرح قسطاس مستقيم كه تنها وسيله سنجش حقيقت و تشخيص آن از باطل است و همان موازين پنج‌گانه قرآن مى‌باشد، همت مى‌نهد.
  7. منهاج العارفين: نویسنده، اين رساله را كه داراى يك خطبه و 27 باب است، با بحث از خوف و رجاء و حب و بيان ريشه و دليل هر كدام و ذكر تمثيلى براى آنها آغاز كرده و با بحثى در مورد تفكر به پايان رسانده است. موضوعات ديگرى كه در اين رساله، مطرح شده عبارت است از: احكام، رعايت و مفتاح آن، نيت، شكر، ذكر، لباس، قيام، سواك، تبرز، طهارت، خروج، دخول در مسجد، افتتاح نمازها، قرائت، ركوع، سجود، تشهد، سلام، دعاء، صوم، زكات، حج، سلامت، عزلت، عبادت و تفكر.
  8. الرسالة اللدنية: اين رساله كه داراى يك خطبه و 7 فصل است، در مورد علم غيبى لدنى است و علت تأليف آن را خود مؤلّف، پاسخ به درخواست يكى از دوستانش در اين مورد(كه به قول آن دوست، برخى از علماء منكر آن هستند)، دانسته است.
    ابوحامد، علت انكار را عدم آشنايى به اصناف علوم و طريقه تحصيلشان مى‌شمارد و مبادرت به بيان حقايق باارزشى در مورد شرافت علم و عالم با بهره‌گيرى از آيات قرآن، شرح نفس و روح انسانى، اصناف و اقسام علم(همچون تقسيم علم، به شرعى و عقلى و تقسيم علم شرعى، به علم اصول و علم فروع و...)، علم صوفيه، راه‌هاى تحصيل علوم(تعليم انسانى و تعليم ربانى)، مراتب نفوس در تحصيل علوم و حقيقت علم لدنى و اسباب حصول آن، مى‌كند.
  9. فصل التفرقة: غزالى، در خطبه اين رساله، نخست، يكى از دوستان و برادران مهربان و دل‌سوز خويش را كه از گفتار طايفه حسودانى كه به پاره‌اى از كتاب‌هاى غزالى ايراد مى‌گيرند و مى‌پندارند عدول از مذهب اشعرى كفر و ضلالت است، نصيحت مى‌كند و دل‌دارى مى‌دهد و آن‌گاه در ضمن 13 فصل، از حقيقت كفر و ايمان، كفر و حد آن، حد تكذيب و تصديق و حقيقت آن دو، امثله‌اى براى مراتب پنج‌گانه وجود(ذاتى، حسى، خيالى، عقلى و شبهى)، مصدقين، قانون تأويل، تأويل به كمك ظن و گمان غالب، وصيت و قانونى در باب تكفير و... سخن مى‌گويد.
  10. ايها الولد: مطالب اين رساله، همان مطالب رساله «خلاصة التصانيف فى التصوف» است كه شرحش گذشت. در واقع رساله «ايها الولد»، ترجمه ديگرى از همان نامه‌اى است كه غزالى به زبان فارسى، در پاسخ به نامه شخصى كه از وى درخواست نصيحت و دعاى خير كرده، مرقوم داشته است و توسط شخصى كه خود را معرفى نكرده و اشاره‌اى به فارسى بودن اصل رساله ننموده، به عربى برگردانده شده است.
  11. مشكاة الانوار: اين رساله غزالى را مى‌شود تفسيرى بر آيه نور به حساب آورد كه وى آن را در پاسخ به سؤال يكى از دوستانش در مورد اسرار انوار الهى و معناى تشبيه نور الهى به مشكاة و زجاجة و... به رشته تحرير درآورده است و با بيانى مختصر، در ضمن 3 فصل، از اينكه نور حق حقيقى، تنها خداى تعالى است و اسم نور براى غير او مجازى محض مى‌باشد و شرح مثال مشكاة و مصباح و زجاجة و شجرة و زيت و نار كه در آيه نور ذكر شده است و فلسفه هر كدام و ارزش و جايگاه تمثيل و معناى اين فرمايش پيامبر(ص): «ان للّه سبعين حجابا من نور و ظلمة لو كشفها لأحرقت سبحات وجهه كل من ادركه بصره» سخن گفته است.
  12. رسالة الطير: غزالى، در اين رساله، داستان عرفانى - تمثيلى پرندگانى را كه گرد هم جمع آمدند و از لزوم وجود پادشاهى در ميان خويش سخن گفتند و جز عنقاء(سيمرغ) را شايسته اين كار ندانستند و در طلب او سفرى دور و دراز و جان‌فرسا را آغاز كردند و سرزمين‌هاى پهناور و سرد و گرم و... را پشت سر گذاردند و تعداد زيادى از آنها در ميان راه تلف شدند و تنها شمار اندكى به قلعه سيمرغ رسيدند و در آغاز با بى‌اعتنايى سيمرغ و بى‌نيازى وى به آنان روبه‌رو شدند و وقتى ناتوانى خود را دريافتند به درگاه وى پذيرفته شدند و در پناه كرم وى جاى گرفتند، ذكر كرده است و سپس در ضمن دو فصل به نتيجه‌گيرى و نصايحى ارزنده پرداخته است.
  13. الرسالة الوعظية: اين رساله را غزالى در پاسخ به دوستى كه از وى تقاضاى وعظ كرده نوشته است. ابوحامد، از اينكه شايستگى براى وعظ كردن ندارد، چرا كه وعظ، زكاتى است كه نصاب آن، اتعاظ مى‌باشد و كسى كه فاقد نصاب است، چگونه زكات دهد و كسى كه بى‌نور است، چگونه نورافشانى كند، سخن مى‌گويد و در ضمن اين سخنان، مطالبى ارزش‌مند و اندرزهايى گران‌قدر را بيان مى‌فرمايد؛ مثل اينكه: «خدا به عيسى بن مريم وحى كرد كه اول نفس خود را وعظ كن؛ اگر پذيرفت، ديگران را نيز وعظ بنما وگرنه، از من حيا كن»، «پيغمبر اكرم(ص) فرمود: من در ميان شما دو واعظ ناطق و صامت باقى مى‌گذارم؛ واعظ ناطق، قرآن است و واعظ صامت، مرگ» و...
  14. إلجام العوام عن علم الكلام: اين رساله، در پاسخ به شخصى نوشته شده است كه درباره اخبارى كه در نظر جماعت حشويه موهم تشبيه است و آنان را به اين گمان افكنده كه خدا داراى صورت، دست، پا و... است و معتقد شده‌اند كه اعتقاد سلف(صحابه و تابعين) نيز همين‌گونه بوده، پرسش نموده است.
    غزالى، در ضمن 3 باب و 5 فصل، به بيان اعتقاد سلف درباره اخبار مزبور، برهان بر حقانيت مذهب سلف، وجه به كار رفتن الفاظ موهمه با وجود بى‌نيازى از آنها و... پرداخته است.
  15. المضنون به على غير اهله: اين رساله كه امام محمد غزالى براى برادر خود، احمد غزالى نوشته است، مشتمل بر مطالب ارزنده اعتقادى است. غزالى، در آغاز به برادر خود توصيه مى‌كند كه از بيان اين مطالب نزد نااهل خوددارى كند كه قدر و قيمت آن‌ها را ندانسته و آن‌ها را ضايع مى‌نمايد. نام رساله، برگرفته از همين نكته مورد توصيه است.
    ابوحامد غزالى، كتاب را بر چهار ركن «علم ربوبيت»، «شناخت فرشتگان»، «معجزات و احوال انبياء» و «احوال پس از مرگ» نهاده و در ضمن فصولى چند از رزق، رؤيا، فرق بين واحد و احد و معناى صمد، شفاعت، عذاب قبر، بازگشت نفس به بدن، حساب، صراط و... بحث كرده است.
  16. الاجوبة الغزالية فى المسائل الاخروية: اين رساله، داراى پنج فصل است و حاوى پاسخ‌هاى غزالى به پرسش‌هايى پيرامون معناى آيه شريفه «فاذا سويته و نفخت فيه من روحى»(ص 72)، مبنى بر اينكه تسويه چيست؟ نفخ چيست؟ روح چيست؟ تعلق روح به بدن چگونه است؟ معناى اين قول پيغمبر اكرم(ص) كه مى‌فرمايد: «إن الله تعالى خلق آدم على صورته» چيست؟ اين فرمايش وى كه: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» به چه معناست؟ و...
    غزالى، تسويه را نوعى فعل و عمل‌كرد در محلى كه قابليت پذيرش روح را دارد، مى‌داند كه اين محل، در حق حضرت آدم(ع)، طين است و در حق اولاد وى، نطفه مى‌باشد و عمل‌كرد مزبور، به سبب تصفيه و تعديل مزاج صورت مى‌گيرد. وى، نفخ را چيزى مى‌داند كه نور روح را در فتيله نطفه شعله‌ور مى‌گرداند و...
  17. بداية الهداية: اين رساله اخلاقى و سرشار از مواعظ سودمند را امام محمد غزالى، براى طلاب علوم دينى نوشته است تا در آداب و طاعات با عمل به مفاد آن سعادتمند گردند.
    در آغاز، غزالى، طالبان علم را به دو بخش تقسيم مى‌كند كه آيا دنبال علم براى مباهات و دنياطلبى هستيد كه واى به حالتان، زيرا نفس خود را هلاك كرده و آخرت خويش را به دنيا فروخته‌ايد، اما اگر براى هدايت، دنبال علم هستيد، بال‌هاى ملائكه زير پايتان پهن است و ماهيان دريا برایتان استغفار مى‌كنند.
    وى، سپس رساله را به سه قسم تقسيم مى‌كند:
    قسم اول، طاعات: در اين قسم، از آداب بيدار شدن از خواب، آداب دخول در خلاء، آداب وضوء، آداب غسل، آداب تيمم و... بحث شده است.
    قسم دوم، اجتناب از معاصى: غزالى، در اين قسم، استفاده از اعضاى خدادادى را در راه معصيت، بزرگ‌ترين كفران نعمت شمرده و به بيان گناهان جوارحى و جوانحى مى‌پردازد.
    قسم سوم، آداب مصاحبت: در اين قسم، راجع به آداب معاشرت، مباحث ارزش‌مندى مطرح شده است.
  18. الأدب فى‌الدين: غزالى، در اين رساله، راجع به ادب هر چيزى به‌طور مختصر و مفيد مطالبى را عرضه مى‌نمايد. نخست، در مورد ادب مى‌فرمايد: «كامل‌ترين و والاترين اخلاق و نيكوترين و باارزش‌ترين افعال، ادب در دين مى‌باشد...»
    بعد شروع مى‌كند به بيان عده‌اى از آداب كه از ادب در مقابل خداوند متعال شروع كرده و در ادامه، از آداب عالم، آداب متعلم، آداب مقرى، آداب قارى، آداب معلم كودكان، آداب محدث و... سخن مى‌گويد.
  19. كيمياء السعادة: اين رساله، از وزين‌ترين و پرمغزترين نوشته‌هاى امام محمد غزالى است كه شهرت جهانى دارد. غزالى، در آغاز، تنها جايگاه كيمياى سعادت را خزائن الهى مى‌داند و طلب آن را جز از طريق انبياء، خطا مى‌خواند؛ آرى آنهايند كه نسخه كيميا را به مردم ياد مى‌دهند و مى‌آموزند كه چگونه آدمى جان خود را از رذايل بپيرايد و به فضايل بيارايد.
    وى، سپس، در ضمن فصولى چند، از معرفت نفس سخن مى‌گويد و آن را مفتاح معرفت الله مى‌داند و در اين‌باره، آيات و رواياتى را ذكر مى‌كند و از قلب و روح و نسبت اعضاى ظاهرى با قلب بحث مى‌كند و از جنود و لشكريان قلب و شگفتى‌هاى آن و اينكه لذت و سعادت آدمى‌زاد در گرو شناخت خداست و... سخن به ميان مى‌آورد.
  20. القواعد العشر: امام محمد غزالى در اين رساله، بعد از ايراد خطبه‌اى زيبا و نسبتا مفصل، به بيان ده قاعده كه خوابيدگان را بيدار و نشستگان را پايدار مى‌گرداند، مى‌پردازد. عناوين اين ده قاعده، عبارت است از:
    1. نيت صادق؛
    2. خالصانه براى خدا كار كردن؛
    3. موافقت با حق؛
    4. عمل با اتباع از شارع و به دور از بدعت؛
    5. همت بلند(و تصميم قاطع به دور از امروز و فردا كردن)؛
    6. عجز و خاک‌سارى؛
    7. بيم و اميد؛
    8. دوام ورد در حق خدا و بندگان خدا؛
    9. مداومت بر مراقبت؛
    10. علم به آنچه ظاهرا و باطنا بايد به آن اشتغال داشت.
    11. الكشف و التبيين فى غرور الخلق اجمعين: غزالى، در اين رساله، در صدد بيان اين مطلب است كه هر صنفى از اصناف مردم، چگونه و با چه چيزى دچار فريب شيطان مى‌شوند و مغرور داشته‌هاى خود مى‌گردند. وى، نخست، مخلوقات الهى را به حيوان و غير حيوان و حيوان را به مكلف و غير مكلف و مكلف را به مؤمن و كافر و مؤمن را به طائع و عاصى و هر كدام از اين دو را به عالم و جاهل تقسيم مى‌كند، سپس مى‌گويد: غرور(فريفته شدن و مغرور گرديدن)، لازمه همه مكلفين است، مگر كسانى كه خداوند مصونشان بدارد.
    در ادامه، چهار گروه از مغرورين(عالمان، عابدان، ثروت‌مندان و صوفيان) را با اقسام هر يك ذكر مى‌كند و چگونگى فريفته شدن هر كدام را توضيح مى‌دهد.
  21. سرّ العالمين و كشف ما فى الدارين: اين كتاب را غزالى، در جواب درخواست عده‌اى از ملوك نوشته است كه البته خود، ارزش فراوانى براى آن قائل است و حفظ و حراست آن را لازم شمرده است.
    غزالى، سى مقاله(البته وعده سى مقاله را در مقدمه مى‌دهد، ولى در متن، تنها بيست و پنج مقاله را با دو فصل پس از آن، ذكر مى‌كند) را در اين كتاب طرح‌ريزى كرده كه هر كدام، داراى جايگاه ويژه‌اى است. وى، در مقاله نخستين ملك و پادشاهى را عظيم و عقيم و مورد مناقشه بين صالح و طالح مى‌داند و بلندهمتى را اصلى‌ترين و مهم‌ترين ابزار براى تحصيل آن مى‌خواند و سخنى را از معاويه راجع به خلافت نقل مى‌كند كه گفته: «من اهليت خلافت نداشتم، اما همّت كردم و بدان رسيدم...»
    در آخرين مقاله، درباره علم و عمل سخن مى‌گويد. وى، خواص از خلق الله را به سه دسته عالم و عارف و ناسك تقسيم مى‌كند و عالم را كسى مى‌داند كه به علوم ظاهرى آگاهى يافته و در نتيجه عمل به آنها، خداوند، علومى باطنى را به وى عطا كرده است و...
    در مقالات ديگر، از طريقه نشستن و خوابيدن و خورد و خوراك حاكم، آنچه شايسته و آنچه بايسته است حاكم انجام دهد، ترتيب خلافت و مملكت و بيان نظريات مختلف در اين باره، ترتيب واليان، ترتيب حاشيه دولت، آرايش سپاه و انتخاب سپاهيان به هنگام اراده جنگ، آداب سفر حاكم و... سخن مى‌گويد.
  22. الدرّة الفاخرة فى كشف علوم الآخرة: غزالى، در اين رساله، در ضمن يك خطبه و ده فصل، راجع به مرگ و اقسام آن(اعم از دنيوى، ملكوتى و جبروتى) نسبت به جميع مخلوقات عالم هستى، اشاره‌اى به عالم ذر و نوع عمل ناريان و نوريان، نزدیک شدن مرگ دنيوى و نزول چهار فرشته بر انسان، سكرات موت و کیفیت قبض روح فاجران و نيكوكاران، احوال قبر و نحوه محشور شدن انسان‌ها و... مبسوطا با استفاده از آيات و روايات سخن گفته است.
  23. كتاب المنقذ من الضّلال: غزالى، اين رساله را در ظاهر، در پاسخ به درخواست شخصى كه از وى تقاضاى بيان غايت واسرار علوم و بيان غائله مذاهب نموده بود، نوشته است، ولى در واقع، وى، به شرح هجرت شگفت‌انگيز و دشوار و پرسود خويش از آرامگاه راكد و ساكت تقليد و گذشتن از گذرگاه پرهياهو و خطرناك شك و عقبه نفس‌گير ترديد و رسيدن به دژ استوار يقين و اطمينان، پرداخته است. وى، تمام طالبين را در چهار گروه، منحصر دانسته:
    1. متكلمين كه ادعا دارند اهل رأى و نظرند؛
    2. باطنيه كه مدعى‌اند اصحاب تعليمند و از امام معصوم اقتباس مى‌كنند؛
    3. فلاسفه كه مى‌پندارند اهل منطق و برهانند؛
    4. صوفيه كه ادعا دارند اهل كشف و شهودند.
    سپس به بررسى علوم اين چهار گروه پرداخته و گروه چهارم را برتر دانسته و سيره آنها را بهترين سيره و راهشان را درست‌ترين راه و... خوانده است.
    1. غزالى، در ادامه، از حقيقت نبوت و احتياج همگان به آن سخن گفته و در پايان، در مورد اينكه چرا بعد از اعراضى كه به مدت ده سال از علم و دانش نموده، دوباره مبادرت به نشر آن كرده، شرح مى‌دهد.
  24. المواعظ فى الاحاديث القدسية: در اين رساله، امام محمد غزالى، سى و هشت حديث قدسى را كه در آنها مواعظ بسيار نغز و درربارى نهفته است، بدون هيچ توضيحى و فقط با شماره‌گذارى خودش بيان مى‌كند.
  25. قانون التأويل: اين رساله، حاوى پاسخ غزالى به پرسش‌هاى مكررى است درباره رواياتى كه در آنها مطالب مغلق مطرح شده است و فهمش براى هر كس به‌راحتى ميسور نمى‌باشد.
    غزالى، با وجود اكراهى كه به گفته خود، از بيان اين‌گونه مسائل دارد، به جهت پرسش‌هاى مكرر، قانون كلى تأويل اين‌گونه روايات را بيان مى‌كند. وى، نخست، پنج طايفه را نام مى‌برد كه هر كدام چه برخوردهايى با موارد اين‌چنينى دارند، بعد سه وصيت خودش را در اين باره، به شرح زير بيان مى‌كند:
    1. طمع نداشتن در اطلاع يافتن بر همه اين امور؛
    2. مورد تكذيب قرار ندادن برهان عقل؛
    3. خوددارى كردن از تعيين تأويل در صورت متعارض بودن احتمالات.


وابسته‌ها