إثبات نبوة محمد(ص)
إثبات نبوة محمد(ص)، تألیف احمد بن عمر انصاری قرطبی اندلسی، معروف به ابن مزین (متوفی 656ق)، جزء سوم از کتاب «الإعلام» نویسنده است. احمد آیت این اثر را تحقیق و تصحیح کرده و بر آن مقدمه نوشته است.
إثبات نبوة محمد صلیاللهعلیهوسلم | |
---|---|
پدیدآوران | قرطبی، احمد بن عمر (نویسنده) بلعيد، احمد آيت (محقق) |
عنوانهای دیگر | إثبات نبوة محمد صلیاللهعلیهوسلم |
ناشر | دار الکتب العلمیة |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | مجلد1: 2004م , 1424ق, |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه تحقیقی آیت و فصل اول از بخش دوم در اثبات نبوت حضرت محمد(ص) است. این فصل خود در چهار بخش با عنوان «نوع» تنظیم شده است که نوع چهارم مشتمل بر سیزده فصل است.
گزارش محتوا
این کتاب بخشی است از کتاب «الإعلام بما في دين النصاری من الفساد و الأوهام و إظهار محاسن دين الإسلام و إثبات نبوة نبينا محمد عليه الصلاة و السلام» که کتابی در رد بر عقاید مسیحیان بوده است.[۱]. این اثر در ابتدا به غیر مؤلف حقیقیاش نسبت داده شد؛ چراکه کاتب اولین نسخه یافتهشده، نه در ابتدا و نه در انتها به نام نویسنده اشاره نکرده بود؛ لذا محققین در شناخت نویسنده آن تلاش کرده و بروکلمان آن را به ابن فرح قرطبی و بعدها محمد بن شریفه، الإعلام را به احمد بن عمر قرطبی نسبت داد؛ چراکه قرطبی، الإعلام را بارها در کتاب المفهم به خودش نسبت داده است. بعدها سمیر قدوری با استفاده از یافتههای دیگری مانند خاتمه نسخه خطی کتابخانه قصر الملکی رباط بر اینکه نویسنده این اثر احمد بن عمر قرطبی است تأکید کرد[۲].
محقق اثر پس از تحقیق پیرامون احمد بن عمر قرطبی، به معرفی این شخصیت، آثار علمی و اساتید او پرداخته است. سپس در معرفی اثر حاضر، آن را موسوعه کاملی در رابطه با کتب ردود بر نصاری دانسته است؛ اما درعینحال ابراز تأسف کرده که از سوی محققین اهتمام جدی به آن نشده است؛ بهگونهای که مباحثی که به بررسی آن پرداخته یا به متن یا فحوای آن اشاره کردهاند بسیار اندک است.[۳].
نویسنده کتابش را با این عبارت آغاز کرده است: «محمد بن عبدالله عربی قریشی هاشمی اسماعیلی، رسول خدا(ص)، در هر آنچه از خداوند متعال خبر میدهد صادق است و هیچ دروغی بر او جایز نیست. در این رابطه با ادله محکم و براهین قطعی که اصول آن چهار نوع است بر این موضوع استدلال کردهایم: اخبار پیامبران پیشین و وصف آنها از پیامبر(ص)؛ نگاه به قرائن احوالش؛ قرآن کریم و آنچه از خوارق عادات به دست آن حضرت آشکار شده است»[۴].
در اولین بخش (نوع) کتاب به اخبار انبیای پیشین به نبوت پیامبر اکرم(ص) پرداخته شده است. نویسنده این نکته را متذکر میشود که این نوع در ابتدای مباحث آمد، اگرچه انواع دیگر در تقدیم اولویت داشتند. دلیل تقدیم این نوع آن بوده که پیامبرانی که خبر از علائم نبوت آن حضرت دادهاند، بهلحاظ زمانی مقدم بودهاند. همچنین این بشارتها پیش از ظهور آن حضرت معروف بودهاند و درخواستکنندهای که این کتاب در جواب او نوشته شده تنها استدلال به اخبار ذکرشده در کتب انبیا را طلب کرده است و نیز به جهت آنکه انس با این باب، سببی باشد که به مباحث بعدی نیز توجه کند[۵].
در نوع دوم به قرائن حالیهای که بر نبوت آن حضرت دلالت دارد اشاره شده است. در بین کتبی که در رابطه با نبوت آن حضرت نوشته شده، السيرة النبوية ابن هشام از مشهورترین آثاری است که سیره نبوی در آن ذکر شده است. این قرائن در این کتب بر زبان راویان ثقه عادل جاری شده است.[۶].
در بخشی از این نوع چنین میخوانیم: چون رسولالله(ص) به شش سالگی رسید، مادرش آمنه وفایت یافت. پس رسولالله(ص) نزد جدش عبدالمطلب بود. براى عبدالمطلب، تشکى در سایه کعبه گذاشته میشد و پسرانش در پیرامون آن مىنشستند و حتى در مواقعى که او از آنجا برمىخاست، هیچیک از فرزندانش به احترام او روی آن نمىنشستند. رسول خدا(ص) که هنوز تازهپسرى چست و چابک بود، به قصد نشستن در کنار عبدالمطلب و بر همان جایگاه ویژه او پیش میآمد و عموهایش او را مىگرفتند تا از عبدالمطلب دور سازند؛ اما عبدالمطلب هنگامى که این رفتار را مشاهده مىکرد، مىگفت: «فرزندم را واگذارید که به خدا سوگند او داراى عظمتى است». وى سپس او را بر روى تشک خویش مىنشاند و دستى بر پثست او مىکشید و از تماشاى کارهایى که وى انجام مىداد، لذت مىبرد و خوشحال میشد[۷].
در نوع سوم کتاب به آیاتی که بر نبوت پیامبر اکرم(ص) دلالت دارند، اشاره شده است. نویسنده در ابتدا اشاره میکند که این نوع باید به جهت عظمت قرآن بهعنوان بزرگترین و روشنترین و مشهورترین معجزه مقدم میشد؛ اما تقدیم نوع اول برای جلب توجه نصاری و یهود به مباحث و تقدیم نوع دوم به جهت این بوده که مبنا و اساس بر این بوده که این نوع مقدم شود[۸].
نویسنده در بخشی از این نوع، این سؤال و شبهه را مطرح میکند که با فرض اینکه بپذیریم قرآن را محمد(ص) آورده، به چه دلیل معجزه است؟ پاسخ این است که همه فصحا و بلغا در این مدتی که قرآن در میان آنها بوده مورد تحدی واقع شدهاند، اما نتوانستهاند با آیهای از آن معارضه کنند؛ لذا قرآن معجزه است.[۹].
در نوع چهاردم در سیزده فصل، تعدادی از خوارق عادات و معجزات پیامبر(ص) مطرح شده است. نویسنده در ابتدای این بخش بر این نکته تأکید میکند که حضرت محمد(ص) معجزاتی را آورد که به هیچیک از انبیای پیشین عطا نشده بود؛ لذا این معجزات بهلحاظ دلالت بر رسالت آن حضرت روشنتر هستند. همچنین نویسنده معتقد است که به هیچ پیامبری معجزهای داده نشده، مگر آنکه مانند یا روشنتر از آن به پیامبر اسلام(ص) عطا شده است. او سپس ذکر تمامی معجزات را سبب طولانی شدن کتاب دانسته، ولذا تصریح کرده که در این اثر به تعدادی از معجزات صحیح و مشهور اشاره میشود. شق القمر (دو نیمه شدن ماه)، رد الشمس (برگرداندن خورشید) و جوشیدن آب از میان انگشتان آن حضرت، از جمله این معجزات است.[۱۰].
وضعیت کتاب
محقق اثر یک نسخه را اصل قرار داده و در پاورقی کتاب به اختلاف نسخهها اشاره کرده است. همچنین معانی الفاظ و واژههایی که فهم آن نیاز به توضیح داشته، آدرس آیات و احادیث شریف نبوی و معرفی اعلام بهویژه غیر معروفین و اماکن در پاورقی ذکر شده است.
فهرست مصادر عربی و غیر عربی بهتفکیک و فهارس اعلام، امم و قبائل، اماکن و دولتها، غزوات، کتب آسمانی، اهل ملل و نحل، استشهادات از تورات، انجیل و قرآن کریم و فهرست محتوای کتاب در انتهای آن ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.