خلدی، جعفر بن محمد
جعفر بن محمد بن خلدی (253-348ق)، معروف به خلدی، صوفی و محدث بغدادی است که ابوالقاسم جنید بغدادی و ابوبکر شبلی از مهمترین اساتید او و ابونصر سراج طوسی از مهمترین شاگردان او در تصوف میباشند. کتاب «الفوائد و الزهد و الرقائق و المراثي» از جمله آثار وی میباشد.
نام | جعفر بن محمد بن خلدی |
---|---|
نامهای دیگر | أبو محمد جعفر بن محمد بن نصير بن قاسم البغدادي المعروف بـ الخلدي |
نام پدر | محمد |
متولد | 253ق |
محل تولد | بغداد |
رحلت | 348ق |
اساتید | ابومحمد حارث بن ابیاسامه تمیمی
ابوجعفر احمد بن علی خراز علی بن عبدالعزیز بغوی |
برخی آثار | الفوائد و الزهد و الرقائق و المراثي |
کد مؤلف | AUTHORCODE46392AUTHORCODE |
نام و نسب
ابومحمد جعفر بن محمد بن نصیر بن قاسم خواص صوفی زاهد محدث بغدادی، معروف به «جعفر خلدی» که گاه او را در منابع «جعفر خواص» و «ابومحمد خواص» و «جعفر بغدادی» و نیز به نسبت جد، «جعفر بن نصیر بن قاسم» یا چنانکه در ترجمه رساله قشیریه آمده، «جعفر نصیر» میگویند، از صوفیان برجسته و محدثان موثق دو قرن سوم و چهارم هجری است. او را در برخی منابع به تصحیف لقب، «جعفر خالدی» و به تصحیف جد، «جعفر بن نصر» نیز خواندهاند[۱].
ولادت
وی در سال 253ق، در بغداد به دنیا آمد و پس از رسیدن به سن رشد و پیوستن به مشایخ صوفیه، به سفرهای بسیار پرداخت و از آن پس به زادگاه خویش بازگشت و تا پایان عمر در آنجا مسکن گزید؛. ازاینرو، اینکه ابوطالب مکی، جعفر خلدی را «جعفر بن نصیر الخواص الخراسانی» دانسته و او را از اهالی خراسان پنداشته است، نباید توجیهی داشته باشد؛ زیرا در منابع، حتی از سفر خلدی به عراق عجم و خراسان نیز گزارشی در دست نیست، گرچه او چنانکه خود تصریح کرده، همچون بسیاری از مشایخ متقدم عراق، پارسی میدانسته است[۲].
سفرها
به نظر میرسد وی بسیار سفر کرده است. او از بغداد به دیگر شهرهای عراق همچون کوفه و کربلا و نیز مصر، مکه، مدینه، بیتالمقدس و حمص سفر کرد و هرجا از شیخی، نام و آوازهای برمیخاست، خود را به مجلس او میرساند و بهره میبرد و سرانجام در زادگاهش بغداد رحل اقامت افکند[۳].
از سفرهای او حکایتهایی نقل کردهاند. یک بار که به حمص رفته بود، مردم آنجا از او خواستند مدتی در شهرشان رحل اقامت اندازد. او این مسئله را به گردآوری مقادیر زیادی دینار مشروط کرد. مردمان نیز پذیرفتند و وقتی آن مال فراوان جمع شد، خلدی به ایشان گفت که ندا دردهند تا فقیران شهر در مسجد جامع گرد آیند. سپس تمام دینارها را میان ایشان تقسیم کرد و خود چیزی از آنها برنداشت و علت کارش را چنین توضیح داد: لم أكن أحتاجُ إلى الدَّنانيرِ و لكن أرَدتُ أن أُجرِّبَ رَغبَتَكم في وُقُوفي عِندَكم؛ مرا به دینارهای شما نیازی نیست، میخواستم رغبتتان را بر حضورم در اینجا بیازمایم[۴].
مشایخ
خلدی جز مشایخ بغداد، به دلیل سفرهای پرشمارش به سرزمینهای اسلامی، با مشایخ بسیاری صحبت داشته و از مجالس ایشان بهره برده است. این مشایخ را میتوان به دو دسته زیر تقسیم کرد:
- مشایخ حدیثی:
- ابومحمد حارث بن ابیاسامه تمیمی (186-282ق)؛
- ابوجعفر احمد بن علی خراز (ف 286ق)؛
- علی بن عبدالعزیز بغوی (ف 286ق)؛
- ابوجعفر محمد بن فضل بن جابر سقطی (ف 288ق)؛
- ابوبکر عمر بن حفص سدوسی (ف 293ق)؛
- ابوشعیب حرانی (ف 295ق)؛
- ابوعلی حسن بن علی بن شبیب معمری (ف 295ق)؛
- ابوجعفر محمد بن یوسف معروف به ابن ترکی (ف 295ق)؛
- ابومحمد خلف بن عمرو بن عبدالرحمان بن عیسى عکبری (ف 296ق)؛
- ابوجعفر محمد بن عبدالله بن سلیمان حضرمی کوفی (ف 297ق)؛
- ابوجعفر محمد بن عثمان بن ابیشیبه ابراهیم بن عثمان (ف 297ق)؛
- ابومسلم ابراهیم بن عبدالله بصری معروف به کجی (ف 298ق)؛
- ابوالعباس احمد بن محمد بن مسروق طوسی (214-299ق)؛
- ابوعمر محمد بن جعفر بن حبیب قتات کوفی (ف 300ق)؛
- حسن بن علویه قطان؛
- جعفر بن محمد بن حرب عبادانی؛
- ابوعلی بشر بن موسی الاسدی.
- مشایخ عرفانی:
- ابوالقاسم جنید بغدادی؛
- ابوالحسین نوری (ف 295ق)؛
- ابراهیم خواص (ف 296ق)؛
- سمنون محب (ف 298ق)؛
- رویم بن احمد بغدادی (ف 303ق)؛
- ابومحمد جریری (ف 311ق)؛
- ابوبکر شبلی (ف ۳۳۴ق)[۵].
شاگردان
وی چند شاگرد برجسته و بسیاری شاگرد کمتر معروف دارد. ابونصر سراج طوسی (ف 378ق) صاحب «اللمع في التصوف» از مهمترین شاگردان او در تصوف است که در این کتاب بارها از وی یاد و سخنان بسیاری از او نقل کرده است. ابوالحسن علی بن عمر دارقطنی (ف 385ق)، محدث و رجالی معروف، ابوحفص بن شاهین (ف 385ق)، ابوالحسن حمزه علوی (ف 396ق)، ابوحیان توحیدی (ف 4۱۴ق)، حاکم نیشابوری (ف 40۵ق) و ابوالعباس نهاوندی (ف 441ق)، از دیگر شاگردان برجسته او بشمار میآیند[۶].
مرگ
وی سرانجام در 95 سالگی، در روز یکشنبه هفتم رمضان 348ق، در بغداد دیده از جهان فروبست و در قبرستان شونیزیه این شهر، کنار قبر جنید بغدادی و سری سَقَطی، به خاک سپرده شد، ولی امروزه قبر وی در بغداد شناختهشده نیست[۷].
آثار
آثاری که تاکنون از سوی مهمترین فرهنگهای اعلام و نگارشهای عربی به خلدی نسبت دادهاند، کمشمار است، در حدّ دو تا چهار کتاب؛ حال آنکه نوشتههای موجود و مفقود وی بیش از این تعداد است. در اینجا فهرست آثاری را که به دست ما رسیده است، میآوریم:
- الفوائد و الزهد و الرقائق و المراثي؛
- چهار مجلس در مجموع فيه عشرة أجزاء حديثية؛
- جزء فيه من فوائد أبيمحمد جعفر بن محمّد بن نُصير بن القاسم الخوّاص الخُلْدي الزاهد؛
- جزء فيه من فوائد أبيمحمد جعفر بن محمّد بن نُصير بن القاسم الخُلْدي الزاهد الخواص عن شيوخه؛
- محنة الشافعي أبيعبدالله محمد بن إدريس؛
- رسالة في التصوف؛
- حكایات المشايخ یا حكایات الأولياء؛
- جزء فيه حكايات إبراهیم بن أدهم الزاهد[۸].
پانویس
منابع مقاله