اخلاق در قرآن (مصباح یزدی)
اخلاق در قرآن، اثر آيتالله محمدتقى مصباح يزدى، با تحقيق و نگارش محمدحسين اسكندرى، بررسى مقوله اخلاق، در آيات قرآن كريم مىباشد كه به زبان فارسی و در دوران معاصر، نوشته شده است.
اخلاق در قرآن (مصباح یزدی) | |
---|---|
پدیدآوران | اسکندری، محمد حسین (محقق) مصباح یزدی، محمدتقی (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مرکز انتشارات |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1383 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | اخلاق اسلامی قرآن - اخلاق |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | BP 103/3 /م6الف3 |
ساختار
کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در چهار بخش، تنظيم شده است.
نویسنده در بين موضوعات مختلف قرآنى، سهمى از تحقيق و تلاش علمى خود را به بررسى موضوع اخلاق در قرآن كريم اختصاص داده و در این بخش، نكتهسنجىها، اظهار نظرها و ابتكارات ارزشمندى ارائه نموده است.[۱]
در بحث «اخلاق در قرآن»، افعال اختيارى انسان كه محور اصلى و موضوع اساسى آن است، از یکسو، علل و عوامل گوناگون در ظهور و بروز آن نقش دارد و داراى منشأهاى مختلفى است؛ يعنى بعضى از افعال انسان منشأ غريزى دارد، بعضى ديگر را تأثيرات روحى به وجود مىآورد، در بعضى موارد، تمايلات عالى و گرايشات فطرى منشأ ظهور اعمال انسان مىشود و در پارهاى موارد نيز رفتار او تحت تأثير عوامل احساسى و عاطفى شكل مىگيرد. از سوى ديگر نيز، رفتارهاى اختيارى انسان از این لحاظ كه به موجودات مختلفى مربوط مىشود، دستهبندى مىگردد.[۲]
در اثر حاضر، نویسنده، دستهبندى دوم را بهعنوان چهارچوب و ترتيب بحث برگزيده و رفتار اختيارى انسان را به تناسب آنكه در چه رابطهاى انجام مىگيرد و به چه تعلق دارد، به سه دسته كلى تقسيم كرده است: كارهایى كه انسان در ارتباط با خدا انجام مىدهد؛ رفتارهایى كه اصالتا به خود انسان مربوط مىشود و كارىهایى كه در ارتباط با ديگران انجام مىدهد و بر اساس این تقسيمبندى، اخلاق در قرآن را در سه قسمت كلى: 1. اخلاق الهى، 2. اخلاق فردى، 3. اخلاق اجتماعى، مطرح و بررسى كرده است.[۳]
گزارش محتوا
در مقدمه، به موضوع و محتواى بخشهاى کتاب، اشاره شده است.[۴]
جلد اول، بخش اول و دوم را در خود جاى داده است. بخش اول، مربوط به مفاهيم و كليات بوده و در آن با موضوعات زير آشنا خواهيم شد: اصل موضوعه در علم اخلاق، ویژگىها و حيثيتها در مفاهيم اخلاقى، مفاهيم عام اخلاقى در قرآن، تفاوت نظام اخلاقى اسلام با ديگر نظامها، اساس ارزش اخلاقى در اسلام، راه تحصيل ارزشهاى اخلاقى، عوامل كلى سقوط اخلاقى و اخلاق در قرآن.[۵]
در بخش دوم، رابطه انسان با خدا بررسى شده است. نویسنده، معتقد است نخستين فعل نفسانى انسان كه در ارتباط با خداوند مطرح مىشود، «ايمان» است كه ريشه ارزش ساير افعال و صفات اخلاقى بشمار مىرود و به نظر وى از آنجا كه حقيقت ايمان، یک نوع فعل اختيارى نفسانى است، در حيطه اخلاق و بحثهاى اخلاقى قرار مىگيرد.[۶]
به اعتقادى وى، برای تحقق ايمان در نفس انسان، شناختن متعلق ايمان، یک شرط لازم است و از آنجا كه علم نيز معمولا از راههاى اختيارى حاصل مىشود، مىتواند در زمره افعال اخلاقى بشمار آيد.[۷]
موانع معرفت از جمله حسگرايى، تقليد و اعتماد به ظن؛ آثار معرفت به خدا و آثار روانى و رفتارى معرفت به افعال الهى، موضوعاتى هستند كه در این بخش، مورد بحث و مطالعه قرار گرفتهاند.
در جلد دوم كه به بخش سوم اختصاص يافته است، رابطه انسان با خودش بررسى شده است. به نظر نویسنده در تعبير رابطه انسان با خود، ابهام وجود دارد و معنى واقعى اينكه كسى با خودش رابطه داشته باشد، مشخص نيست؛ چرا كه معمولا رابطه بين دو موجود جداى از هم در نظر گرفته مىشود.[۸]
در پاسخ به این ابهام، نویسنده پس از مطرح كردن چند پاسخ و رد آنها، به این نكته اشاره مىكند كه منظور از رابطه با خود، در واقع رابطه شؤون و ابعاد نفس با یکديگر است؛ يعنى روح انسان گرچه موجودى واحد و بسيط است، بااينحال، داراى ابعاد گوناگونى است كه این ابعاد با هم ارتباطاتى دارند و ارتباطات ابعاد و شؤون گوناگون نفس، منشأ انتزاع یک سلسله مسائلى در اخلاق مىشود و ما در واقع با عنوان رابطه انسان با خودش، به اينگونه مسائل، اشاره مىكنيم.[۹]
به اعتقاد نویسنده، نخستين موضوعى كه در بخش اخلاق فردى مطرح مىشود، موضوع توجه، التفات، هوشيارى و بيدارى، در مقابل حالت غفلت و بىتوجهى است؛ ازاينرو علماى اخلاق، «يقظه» را منزل اول سير و سلوك انسان بهسوى تعالى و تكامل قرار دادهاند.[۱۰]
به باور وى، بحث درباره اينكه چه فكرى خوب است و چه فكرى بد، یک بحث مربوط به علم اخلاق خواهد بود؛ زيرا فكر كردن و انديشيدن، در حوزه افعال اختيارى به مفهوم وسيع آن قرار دارد و بنابراین، جزء افعال ارزشى و اخلاقى شمرده مىشود؛ چنانكه خود اراده كردن نيز مانند انديشيدن، از افعال اختيارى درونى و در نتيجه، ارزشى و اخلاقى خواهد بود و مىتواند مورد مدح و ذم قرار گيرد؛ اعم از اينكه از نظر فقهى منشأ ثواب و عقاب هم باشد يا نباشد.[۱۱]
انگيزههاى اصلى نفس شامل: حب بقاء و شعب آن و كمالخواهى در جلوههاى مختلف؛ بقاء و كماليابى در انسان؛ بيدارى از غفلت و توجه به حقيقت؛ پيدايش حقيقت در انسان؛ قدرتطلبى؛ میل به بقا و جاودانگى؛ لذتطلبى و سعادتخواهى؛ غريزه جنسى و ازدواج؛ گرايش به زينت و جمال؛ گرايش به مال و فرزند و عواطف و احساسات، از جمله مطالبى هستند كه در این جلد، مورد بحث و بررسى قرار گرفتهاند.
در آخرين جلد، كه اختصاص به بخش چهارم دارد، اخلاق اجتماعى مورد بحث و مطالعه قرار گرفته است. از جمله سؤالاتى كه نویسنده در این بخش، به دنبال يافتن پاسخ برای آن مىباشد، این است كه آيا اجتماعى زيستن، از ديد اسلام، بار ارزشى دارد تا در محدوده اخلاق قرار گيرد و آيا مىتوان زندگى كردن بهصورت جمعى را هم جزء اخلاق اجتماعى برشمرد؟ يا اينكه بار ارزشى نداشته و خارج از موضوع و محدوده اخلاق است.[۱۲]
از جمله موضوعات مورد بحث در این بخش، عبارتند از: ملاكهاى كلى در اخلاق اجتماعى، خانواده، جامعه، عدالت و ظلم، اصلاح و افساد، وفاى به عهد و اداى امانت و...
وضعيت کتاب
فهرست مطالب هر جلد، در ابتداى همان جلد آمده و پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.