تلخيص الأصول (زاهدی)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تلخيص الأصول، اثر حافظ ثناءالله زاهدی، رساله‌ای است مختصر و کوتاه در علم اصول که در آن به توضیح اصول هفت‌گانه (کتاب، سنت، اجماع، قیاس، استحسان، استصحاب و استصلاح) پرداخته شده است.

تلخيص الأصول
پرونده:NUR.....J1.jpg
پدیدآورانزاهدی، حافظ ثناء الله (نویسنده)
ناشرمرکز المخطوطا‌ت‌ و التراث‌ و الوثا‌ئق‌
مکان نشرکويت
سال نشر1414ق. = 1994م.
چاپچاپ اول
موضوعاصول فقه اهل سنت - قرن 14ق.
زبانعربي
تعداد جلد1
کد کنگره
8ت2ز / 156/6 BP ‏

ساختار

کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در یک تمهید و سه باب و هر باب در چندین فصل، تنظیم شده است.

نویسنده در این کتاب، به‌صورت مختصر و موجز، به تحلیل اصطلاحات اصولی و در برخی موارد، ذکر مثال برای آنها به‌منظور توضیح مفاهیم اصطلاحی آنها، پرداخته است.

گزارش محتوا

در مقدمه که در سال 1410ق نوشته شده است، به موضوع و محتوای کلی کتاب، اشاره شده[۱] و در تمیهد، به تعریف اصول فقه، موضوع و فایده آن، پرداخته شده است[۲].

نویسنده در این کتاب به بیان هفت اصل از اصولی که علما آنها را اصول فقه نامیده‌اند، پرداخته و این اصول هفت‌گانه را به دو قسم اصلی و تبعی تقسیم نموده است. در باب اول، از اصول اصلی، یعنی کتاب و سنت سخن به میان آورده است و در چهار فصل زیر، به بحث پیرامون مصادر اصلی احکام، پرداخته است: در فصل اول، طرق استنباط از نص در نزد جمهور، به‌واسطه استدلال به منطوق صریح (شامل نص، ظاهر، مؤول و مجمل) و غیر صریح (دلالت اقتضا، تنبیه و ایما و اشاره) و مفهوم موافق و مخالف (مفهوم صفت، شرط، غایت، لقب و عدد)، مورد بحث قرار گرفته است[۳].

در فصل دوم، طرق استنباط از نص در نزد حنفیه، در پنج مبحث زیر، به‌صورت مختصر، معرفی شده است:

  1. تقسیم لفظ به اعتبار وضع آن برای معنا که به چهار قسم خاص، عام، مشترک و مؤول تقسیم می‌شود.
  2. تقسیم لفظ از حیث ظهور معنای آن، که چهار قسم دارد: ظاهر، نص، مفسر و محکم.
  3. تقسیم کلام از حیث خفای معنا که از این لحاظ، به چهار قسم خفی، مشکل، مجمل و متشابه تقسیم شده است.
  4. تقسیم لفظ به اعتبار استعمال آن در معنی که چهار قسم دارد: حقیقت، مجاز، صریح و کنایه.
  5. تقسیم کلام به اعتبار طریقه وقوف و آگاهی از مراد متکلم از آن، که دارای چهار قسم است: عبارت نص، اشاره نص، دلالت نص و اقتضای نص[۴].

فصل سوم، به حکم شرعی و اقسام آن اختصاص یافته است. نویسنده حکم شرعی را «خطاب خداوند تعالی که به صورت اقتضایی، تخییری یا وضعی، به افعال مکلفین تعلق گرفته است»، معرفی نموده و در سه قسم حکم تکلیفی یا اقتضایی (که بنا بر نظر مشهور علما، چهار قسم و بنا بر مذهب حنفیه، شش قسم فرض، واجب، مندوب، حرام، مکروه تحریمی و مکروه تنزیهی است)، حکم تخییری و حکم وضعی (شامل سیزده قسم: سبب، شرط، مانع، رکن، علت، علامت، عزیمت، رخصت، صحت، بطلان، اداء، اعاده و قضا)، به توضیح آن پرداخته است[۵].

در فصل چهارم، به مبحث بیان در نصوص شرعیه پرداخته شده است. بیان در لغت، به معنای ایضاح و اظهار و در اصطلاح فقهی، عبارت است از آشکار کردن گوینده مراد کلام خویش را برای شنونده. انواع بیان عبارت است از: بیان تقریر، تفسیر، تغییر، تبدیل و ضرورت[۶].

در باب دوم، مصادر و اصول تبعی حکم که عبارتند از اجماع، قیاس، استحسان، استصحاب و استصلاح، در پنج فصل از لحاظ لغوی و اصطلاحی، تعریف و شروط، انواع، حکم و مقدار حجیت هریک، توضیح داده شده است[۷].

آخرین باب به سه مبحث «تعارض»، «اجتهاد» و «تقلید»، اختصاص یافته است[۸].

وضعیت کتاب

کتاب، فاقد پاورقی بوده و فهرست مطالب، در انتهای آن آمده است.

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه، ص7-‌8
  2. ر.ک: تمهید، ص9-‌10
  3. ر.ک: متن کتاب، ص13-‌17
  4. ر.ک: همان، ص18-‌26
  5. ر.ک: همان، ص27-‌30
  6. ر.ک: همان، ص31-‌33
  7. ر.ک: همان، ص35-‌46
  8. ر.ک: همان، ص47-‌51

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها