ثعلبی، احمد بن محمد
ابواسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبى نيشابورى(متوفاى 427 ق)، از مشاهير قرّاء، فقیه، محدث، شاعر، مفسر شافعی مذهب قرن پنجم هجرى مىباشد. صاحب دو تألیف ماندگار در تفسیر به نام الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبي و در قصص قرآنی به نام قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس
نام | ثعلبی، احمد بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | ثعلبی، ابواسحق احمد بن محمد
امام ثعلبی ثعلبی، نیسابوری، احمد بن محمد ثعلبی نیشابوری، احمد بن محمد بن ابراهیم |
نام پدر | محمد |
متولد | |
محل تولد | نیشابور |
رحلت | 427 ق یا 1035 م |
اساتید | |
برخی آثار | الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبي
قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس أهلالبيت عليهمالسلام في تفسير الثعلبي |
کد مؤلف | AUTHORCODE02823AUTHORCODE |
ولادت
خاستگاه ثعلبی شهر نیشابور بود و عبدالغافر فارسی در السیاق خود از او یاد کرده است.
نسبت یا به قولی لقب او را گاه به خطا به صورت ثعالبی نیز آوردهاند.
اساتید
وى فردى موثق و مورد اطمينان و از محدثان پر مايه بوده و نزد اساتيد بزرگى به فرا گرفتن علم پرداخته است. حاکم نیشابوری و ابن خزیمه از محدثان، ابن مهران نیشابوری و ابوبکر طرازی از مقربان، ابوعبدالرحمان سُلَّمی از بزرگان صوفیه، و ابن حبیب نیشابوری صاحب مکتبی در تفسیر، دانش آموخت.
اما شمار مشایخ او بیش از اینها است و میتوان نام کسانی چون ابن فنجویه، ابومحمد مَخلَدی، ابوالحسین خَفّاف، ابوزکریا حربی و ابوالحسن همدانی وصی را افزود.
ثعلبی در دانشهای زمان خود همچون تفسیر، قرائت، حدیث، ادبیات عرب و لغت توانا بود.
این تواناییها موجب آن شده بود تا دانشاندوزان از نقاط گوناگون جهان اسلام برای آموزش نزد او حضور یابند.
توانایی در تفسیر
ابن خلكان مىنويسد:
«در علم تفسير يگانۀ روزگار بود و كتابى در اين زمينه نوشت كه سرآمد همۀ تفاسير گشت.»
سلطهاش بر تفسير و حديث زبانزد همگان است (گر چه در حديث بعضى افراد بر او خردههايى گرفتهاند.). او در مقدمۀ تفسيرش يادآور مىشود كه از دوران كودكى به نشستن پاى سخن دانشمندان علاقمند بوده و همواره سعى كرده است در تفسير قرآن، از منابع اصيل اقتباس كند، بويژه به اين دليل كه قرآن كريم مايه و اساس دين و رأس شريعت است.
وى تاريكى شبها را تا دميدن صبح با جدّ و جهد به سر آورد، تا آنكه خداوند از در مهربانى، شناخت حق از باطل، مفضول از فاضل، بدعت از سنت و حجت از شبهه را به او ارزانى داشت.
ايشان در مقدمۀ تفسير الكشف و البيان، انواع تفاسير نقلى و مورد پسند و ناپسند آنها را بازگو مىكند، سپس مىگويد: «در كتب پيشين، كتابى جامع و كامل و نيز پيراسته و مورد اعتماد كه نياز مردم را برآورد، نيافتم، بنابر اين به درخواست پويندگان راه حقيقت به تحرير اين تفسير پرداختم.»
توانایی در حدیث
در یادکرد دانشها و تواناییهای ابواسحاق ثعلبی در زمینۀ حدیث، ذهبی در تذکرةالحفاظ که به معرفی بزرگان حدیث اختصاص دارد ــ از او یاد کرده، اما در مقام توضیح، با تعابیر علامه و مفسر به برتری جنبۀ تفسیری در شخصیت علمی وی بر جنبۀ حدیث توجه داده است.
در این میدان به نظر میرسد ثعلبی به «مصطلح الحدیث» نیز عنایت کامل داشته است و چگونگی برخورد او با نکات ریز حدیثی از این توانایی خبر میدهد.
در واقع در این زمان مصطلح الحدیث به عنوان یکی از دانشهای دارای هویتی مجزا از علوم حدیث جایگاه یافته بود و در شرق و غرب سرزمینهای اسلامی بدان توجهی ویژه میشد؛ در همین عصر بود که خطیب بغدادی در بغداد و حاکم نیشابوری، استاد ثعلبی در شرق به تألیفاتی در این زمینه دست زدند.
در این میدان، ثعلبی با رعایت آموختهها در این زمینه از شیخ خود، با رعایت کامل امانت در روایات و دقت عمل، با تفکیک شیوههای مختلف آموزشی در سماع و استماع و نیز جداسازی آموزههای روایی و تفسیری، اصطلاحات را چنانکه باید به کار برده است.
برای نمونه در تفسیر الکشف وی با به کارگیری تعبیرات «أخبرنی (نا)»، «أنبأنی (نا)» و نیز «حدثنی (ثنا)» و عملاً قرار دادن آنها در کنار «سمعت»، گونههای «تحمل حدیث» خود را مشخص و متمایز کرده است.
او در کاربری این تعبیرات محتاط است و به عنوان نمونه در عموم موارد نقل خود از ابن فنجویه که به نظر میرسد متکی بر اجازه بوده باشد، از تعبیر «اخبرنا/ نی» تجاوز نکرده است؛ در حالی که وی در بیشترین روایات خود از ابوالقاسم ابن حبیب، سند را با تعبیر «سمعت» آغاز کرده است.
بدین ترتیب او آشکارا مرویات از استادان خود را از شنیدههای تفسیری مشخص و منفک ساخته، و در نقل از منابع مکتوب تفسیری، نیازی به ارائۀ سلسله سند نمیدیده است.
از دیگر نکات ظریف در به کارگیری این دست تعابیر محدثان استفاده از «واو حیلوله» است که دقت نظر او در اسناد را میرساند.
دربارۀ جایگاه ثعلبی در علم قرائت باید گفت که وی قرائات مشهور را نزد کسانی چون ابن مهران فرا گرفت،
اما جای داشتن نام او در اسانید الکامل هذلی از آنجاست که وی به قرائات شاذ نیز توجه داشته است.
در غایة النهایة بر اساس اسانید هذلی به سلسلهای قرائی اشاره شده است که نام ثعلبی در آن جای دارد و بر پایۀ آن وی قرائتی خاص را از طریق استادش علی بن محمد طرازی فرا گرفته بوده است.
واقعیت این است که ثعلبی از طریق طرازی و او از ابوطاهر محمد بن محمد بن ابراهیم مقری، اختیار یحیی بن صبیح را روایت میکرده است که اتفاقاً این اختیار در نیشابور رواج داشته است.
اساساً میتوان ادعا کرد که ثعلبی در انتشار اختیار یحیی بن صبیح در نیشابور آن هم در کنار ابوطاهر مقری و طرازی سهم بسزایی داشته است.
وجود نام ثعلبی در برخی از آثار مربوط به شرح حال ادیبان، چون اِنباه الرواة قفطی و طبقات النحاة سیوطی،
از مهارت او در این علوم نشان دارد و سُبکی نیز ابیاتی از سرودههای خود ثعلبی را یاد کرده است
که بیانگر دانش او در ادب عرب، نحو و لغت تواند بود.
ثعلبی به علم فقه نیز آشنا بود و برخی چون ابن صلاح و نَوَوی نام او را در شمار فقیهان شافعی آوردهاند و سبکی برخی فتاوی خاص او را یاد کرده است.
از میان دانشهای ثعلبی، علم تفسیر بهویژه با تألیف تفسیر الکشف و البیان در واقع اصلیترین اسباب اشتهار او را فراهم آورده است.
بر همین مبنا برخی او را «شیخ التفسیر» دانسته، و از اشتهار تفسیرش نزد همگان سخن راندهاند.
فارغ از شیوۀ برخورد سنتی ثعلبی در امر تفسیر، تلاش برای گونهشناسی روایات و آراء تفاسیری از سوی او قابل تقدیر است.
شاگردان
اگرچه در منابع به انبوهی از شاگردان و راویان ثعلبی اشاره شده، اما درواقع تنها از واحدی، مفسر مشهور، نام برده شده است.
عبدالغافر فارسی به عنوان مؤلف یکی از کهنترین منابع شرح حال ثعلبی هم تعالیم او را با واسطۀ واحدی فرا گرفته است.
در اسانید، نام برخی از کسان همچون ابوسعید محمد بن سعد فرخزادی، ابوسعید احمد بن ابراهیم شریحی و ابومعشر طبری (د ۴۷۸ق) به عنوان راوی و شاگرد ثعلبی یاد شده است.[۱]
وفات
تاریخ وفات او را نیز برخی ۴۳۷ق یاد کردهاند.
آثار
- الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبي
- قصص الأنبياء
- أهلالبيت عليهم السلام في تفسير الثعلبي