الحدود
الحدود توسط ابن سينا، به زبان عربى و در باره تعريف پارهاى از امور و در پاسخ به درخواست عدهاى از شاگردان تأليف شده است. تأليف آن قبل از شفاء و ديگر آثار وى مىباشد.
رسائل ابن سینا | |
---|---|
پدیدآوران | ابنسینا، حسین بن عبدالله (نویسنده) |
ناشر | بيدار |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1400 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 362 1359 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
این کتاب به همراه بیست و دو رساله دیگر در مجموعهای به نام رسائل ابن سينا، به چاپ رسیده است.
ساختار
اين رساله بعد از مقدمهاى كوتاه، بىآنكه داراى باببندى و فصلبندى مرسوم باشد، به تعريف هفتاد و دو چيز پرداخته است.
گزارش محتوا
مؤلف، پس از مقدمه، اقدام به بيان تقسيمات حدود كرده است. وى حدود حقيقى را دال بر ماهيت شىء كه كمال ذاتى وجود شىء است مىداند كه يا بالفعل است يا بالقوه؛ مثلاً لفظ حساس در تعريف حيوان اشاره دارد به اينكه حيوان موجودى است داراى نفس و متغذى، در حالى كه اگر اين لفظ در كنار حيوان قرار نمىگرفت، فقط بر شىء داراى حس دلالت مىكرد.
او، كلامى را از حكما نقل مىكند كه تحديد را متشكل از جنس عالى و فصل سافل مىدانند، مانند الانسان جوهر ناطق مائت. به عقيده مؤلف، در واقع طلب تحديد، طلب معرفت چيزى با چيز ديگر است. وى در ادامه توضيحاتى راجع به حد تام و حد ناقص بيان نموده و حدّ الحدّ را طبق بيان حكيم در كتاب طوبيقا، به قولى كه دلالت بر ماهيت شىء دارد و از جنس قريب شىء و فصل آن تشكيل يافته است، تعريف مىنمايد.
مؤلف، سپس رسم تام و رسم مطلق را به اين صورت تعريف مىكند: رسم تام، قولى است مركب از جنس و اعراض لازمه شىء و رسم مطلق، قولى است كه معرفى مىكند شىء را معرفى غير ذاتى لكن خاص مىباشد.
مؤلف، در ذيل عنوان«فصل» كه تنها فصل رساله هم هست، در مورد بارى تعالى مىگويد: «اللّه البارى عزّ و جل لا حد له و لا رسم» و علت آن را جنس، فصل، تركيب و عوارض نداشتن او مىداند و...
در ادامه به تعريف عقل مىپردازد و آن را اسم مشترك بين چند معنا مىداند و مىگويد: يكى از معانى عقل، قوهاى است كه با آن تمييز بين امور قبيحه و حسنه حاصل مىشود و... سپس عقل را از نظر حكما دالّ بر هشت معنا مىداند كه عبارتند از: عقل نظرى، عقل عملى، عقل حيوانى، عقل بالملكه، عقل بالفعل، عقل مستفاد، عقل فعال و عقلى كه در كتاب برهان بيان شده و بين آن عقل و بين علم فرق نهاده مىشود.
بعد از بيان حد عقل، وارد بيان حد نفس گرديده و آن را به يك لحاظ مشترك بين انسان و حيوان و گياه و به يك لحاظ مشترك بين انسان و ملائكه مىداند. نفس، به معناى اول عبارت است از: «كمال جسم طبيعى آلى ذى حياة بالقوة» و به معنى دوم عبارت است از: «انه جوهر غير جسم هو كمال الجسم محرك له بالاختيار عن مبدأ نطقى...».
خلاصه امورى كه در اين رساله مورد تعريف و توضيح واقع شدهاند، عبارتند از: حد، رسم، عقل، نفس، صورت، هيولى، موضوع، ماده، عنصر، اسطقس، ركن، طبيعت، طبع، جسم، جوهر، عرض، مَلَك، فلك، كوكب، شمس، قمر، جن، نار، هوا، آب، زمين، عالم، حركت، دهر، زمان، آن، نهایت، آنچه نهایت ندارد، نقطه، خط، سطح، بعد، مكان، خلأ، ملأ، عدم، سكون، سرعت، بطء، اعتماد و ميل، خفت، ثقل، حرارت، برودت، رطوبت، يبوست خشن، املس، صلب، لين، رخو، هشّ، مشفّ، تخلخل، اجتماع، متماسان، متداخل، متصل، اتحاد، تتالى، توالى، علت، معلول، ابداع، خلق، احداث و قدم.