براقی، حسین
«سيد حسين بن احمد بن اسماعيل بن زينى حسنى نجفى، مشهور به براقى، در سال 1261ق، يا يك سال بعد، در نجف اشرف متولد شد. وى از جملهى مورخانى بود كه بهطور كلى به تاريخ كوفه خدمت كردند و آن را بر اساس رويدادهايى كه خود شاهد بودند و از آن آگاهى يافتند و نيز بر پايه آنچه از ميان كتابها و آثار و يا از لابهلاى كتيبهها و سنگنبشتهها به دست آوردند، نوشتند.
نام | براقی، حسین |
---|---|
نام های دیگر | براقی، حسین بن احمد
حسین البراقی حسنی، حسین بن احمد حسون البراقی، حسین براقی نجفی، حسین بن احمد |
نام پدر | |
متولد | 1845 م |
محل تولد | |
رحلت | 1332 هـ.ق یا 1914 م |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مولف | AUTHORCODE617AUTHORCODE |
وى، از دوران كودكى، برخلاف تمام افراد خانوادهاش، به علم و تحقيق و عالمان تمايل داشت و به تاريخ علاقهى خاصى نشان مىداد؛ چنانكه گويى سرشت او با بررسى و پيگيرى حوادث و رويدادها آميخته بود؛ با دانشمندان مىنشست و به مجالس علما و خبرگان سالخورده رفت و آمد مىكرد و از گفتوگوهاى آنان بهره مىجست و اين، علاوه بر همه مطالبى بود كه با سؤال كردن، بر آنها اطلاع مىيافت. او با آگاهى و هوشيارى، رشد مىكرد و هر حادثهاى كه در اطرافش رخ مىداد، توجه او را به خود جلب مىكرد و با اطلاع كامل، آنها را مىنوشت؛ افزون بر اينها، بيشتر اخبار مختلفى را كه از كشورهاى دور به او مىرسيد، يادداشت مىكرد تا مطلبى را از دست ندهد. از حسن اتفاق، از عمر طولانى برخوردار بود و از دوران جوانى به تأليف اشتغال داشت و مجموعهى بزرگى از وقايع تاريخى را كه در طول زندگى شاهد آن بود، گرد آورد و اين، افزون بر مطالبى است كه از كتابها و آثار برجاىمانده، به دست آورده بود.
براقى، به جمعآورى و بررسى كتابها، بهويژه كتابهاى تاريخى پرداخت، ولى مساعد نبودن حال و تنگدستى، او را از رسيدن به اين مهم بازداشت، لذا به بازنويسى كتابهاى مورد نياز و حتى بعضى از كتابهاى چاپشده روى آورد، چون نمىتوانست آنها را خريدارى كند. به تنهايى كتابخانهى كوچكى تأسيس كرد كه داراى بعضى از آثار مهم و كمياب بود. بازنويسى كتابها، براى او فايدهى دو جانبه داشت، زيرا تمامى كتابهايى را كه بازنويسى كرده بود، به دقت مطالعه مىكرد و بدين ترتيب، بنيهى تاريخى او تقويت مىشد. علاوه بر اين، وى در كتابخانهها كه در عصر او بسيار بود، بر تعدادى كتابهاى ارزشمند چاپى و خطى آگاهى يافت و همه اين كتابها را با جديت مطالعه كرد؛ تا آنجايى كه حقايق تاريخى بسيارى، از كتابهاى فقه و حديث و رجال كه گمان وجود مطالب تاريخ در آنها نمىرود، به دست آورد و اين، بر كوشش بسيار و اراده استوار او دلالت دارد. همچنين مسافرت در منطقه وسيعى از اطراف و اكناف عراق برايش ميسر شد و بسيارى از آثار باقىماندهى عراق قديم را مشاهده كرد و بدين ترتيب، علم را با عمل همراه نمود.
از آنجا كه وى قصد داشت تاريخ عراق پس از فروپاشى حكومت عباسيان را مفصل بنويسد، ناچار شد به زبان فارسى روى آورد؛ بدين جهت، به بررسى كتابهاى فارسى بهمنظور استفاده از مطالبى كه در بارهى تاريخ عراق در اين كتابها نوشته شده بود، پرداخت.
بهطور كلى، وى بيشتر به تاريخ اهميت مىداد و به همين علت، در آن صاحبنظر و متخصص شد و بهجز علم انساب و رجال، آن هم به سبب ارتباط آن دو با تاريخ، به هيچ علم ديگرى توجه نداشت. او اين دو علم را بهدقت مورد بررسى قرار داد، ولى در زبان عربى به سبك نگارش و نامهنگارى مهارت چندانى نداشت؛ ازاينرو، هيچيك از آثارش براى دوستداران فصاحت و بلاغت جاذبهاى ندارد، زيرا معمولا سبك نگارش او، سبكى ميان زبان محلى و فصيح است. در آثار او به عبارتهاى زيادى برمىخوريم كه روشنفكران معاصر، آنها را نمىپسندند و نيز اشتباهاتى در اجتهاد و نتيجهگيرىهاى تاريخى او به چشم مىخورد. گذشته از اين، آثار او همچون بسيارى از كتابهاى قديمى، داراى آشفتگى، بىنظمى، عدم فصلبندى و مانند اينهاست. با وجود اين، از آنجا كه فوايد مهمى در آثار و كتابهاى ارزشمند او وجود دارد، اين كاستىها از منزلت آنها نمىكاهند.
براقى، از قدرت حافظه، خوشفكرى، حضور ذهن، دقت، تحقيق و بررسى و بهطور كلى تمام ويژگىهايى كه يك مورخ خوب بايد داشته باشد، برخوردار بود.
او مهربان، جوانمرد و نسبت به خانواده بزرگش سخاوتمند بود. وى از رفتار دانشمندان معاصرش، بهخصوص از گروهى كه در زمرهى آنان قرار داشت، ناراحت و رنجيدهخاطر بود. همچنين در كتابهاى خود از آنچه در محيط زندگىاش مىگذشته، بسيار شكايت كرده است، زيرا با رفتارهاى ناخوشايند و نامأنوسى مواجه بود كه با سرشت پاك عربى و اخلاق پسنديدهى وى سازگار نبود؛ تا اينكه در حدود سال 1320ق، مجبور شد به يكى از روستاهاى «حيره» به نام «لهيا» مهاجرت كند. وى با سختى و تنگدستى در آنجا اقامت كرد. او و فرزندانش از محصولات مزرعهى كوچكى استفاده مىكردند تا مجبور نشوند از افراد فرومايه درخواست كمك كنند.
سيد براقى، سرانجام در شعبان سال 1332ق در همان مزرعه درگذشت.
براقى، در مدت عمر خويش، بالغ بر هشتاد جلد كتاب تأليف نمودهاند كه بيشتر آنها دستخط خود اوست و تا آنجا كه مىدانيم، تاكنون هيچيك از آثارش به چاپ نرسيده است. اين آثار، نتيجهى تحقيقات و بررسىهايى است كه وى در دوران زندگى خود انجام داده و بهطور كلى مطالب تاريخى فراوانى را همان طور كه بوده، در آثارش نقل كرده است. او در بعضى از تأليفاتش، انديشههاى اصلاحطلبانهى مفيدى دارد و حقيقت بسيارى از قبور و زيارتگاههايى را كه در روستاهاى اطراف عراق پراكندهاند و به فرزندان ائمه اطهار نسبت داده شدهاند، روشن كرده و افزوده است كه علت اصلى ايجاد بيشتر اين زيارتگاهها، به عملكرد مزدورانى كه از نادانى عوام سوء استفاده مىكردهاند، بازمىگردد.
وى گفته است: مانند اين زيارتگاهها، در شام و حجاز نيز وجود دارد كه بيشتر آنها ساختگىاند و اسامى اين زيارتگاهها را در يكى از كتابهاى خود به نام «مجموعه حكايات» آورده است.
پارهاى از آثار براقى:
1. بهجة المؤمنين فى احوال الأولين و الآخرين: در چهار مجلد بزرگ، در زمينه تاريخ عمومى، تدوين شده و نگارش آن، تا پايان عمر مؤلف ادامه داشته است.
2. قلائد الدرر و المرجان فى ما جرى فى السنين من طوارق الحدثان: كتابى تاريخى، در يك مجلد و مستند به منابع كمياب است.
3. براقية السيرة فى تحديد الحيرة: داراى فصلهاى تاريخى ارزشمندى در بارهى حيره است.
4. كتاب الحنانة و الثوية: مقالهاى زيبا و تحقيقى پيرامون دو مكان حنانه و ثويه است.
5. الجوهرة الزاهرة فى فضل كربلا و من حل فيها من العترة الطاهرة: در يك مجلد و حاوى مطالبى تاريخى در باره كربلاست.
6. السيرة البراقية فى رد صاحب التحفة العنبرية فى الانساب.
7. عقد اللؤلؤ و المرجان فى تحديد ارض كوفان و من سكن فيها من القبائل و العربان: در يك مجلد، از بهترين آثار او و از دقيقترين كتابهايى است كه در بارهى كوفه نوشته شده است. او در اين كتاب، تاريخ قديم و جديد كوفه را تا آخرين روزهاى زندگى خود، بهطور كامل بيان كرده است.
8. اليتيمة الغروية فى الأرض المباركة الزكية: در زمينه تاريخ نجف است.
9. النخبة الجلية فى احوال الوهابية: در تاريخ پيدايش وهابيت و حوادثى كه در عراق و كشورهاى ديگر به وجود آوردهاند، است.
10. كتاب قريش و احوالهم.
11. كتاب بنى امية و احوالهم.
12. اكسير المقال فى مشاهير الرجال.
13. منبع الشرف: رسالهاى است در بارهى علماى مشهور نجف.
14. تغيير الأحكام فى من عبد الأصنام.
15. كشف النقاب فى فضل السادة الأنجاب.
16. الهاوية فى تاريخ يزيد بن معاوية.
17. معدن الأنوار فى النبى و آله الأطهار(ع).
18. البقعة البهية: مختصرى از تاريخ كوفه را در بر دارد.
19. السر المكنون فى الغائب المصون: در پاسخ به افرادى است كه زمان ظهور امام مهدى(عج) را معين كردهاند.
20. ارشاد الأمة فى جواز نقل الأموات إلى مشاهد الأئمة(ع).
21. كشف الأستار فى اولاد خديجة من النبى المختار(ص).
22. رسالة فى تاريخ الشيخ المفيد(ره).
23. رسالة فى السهو و النسيان و هل ثبتا للنبى(ص).
منابع مقاله
برگرفته از شرح حال مؤلف از علامه شيخ محمدرضا شبيبى در مقدمهى «تاريخ الكوفة».
وابستهها
تاريخ النجف المعروف باليتيمة الغروية و التحفة النجفية في الأرض المبارکة الزکية / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
تاریخ الکوفة / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
تاریخ کوفه (ترجمه) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده