رسائل عبدالعزيز بن يوسف
رسائل عبدالعزیز بن یوسف، مجموعه نامههای عبدالعزيز بن یوسف (از مشهورترین نویسندگان و کاتبان دربار عضدالدوله) است، در یک جلد، به زبان عربی با موضوع تاریخ، سیاست و شخصیتها که با تحقیق محمد یونس عبدالعال به چاپ رسیده و همو مقدمه مفصلی بر آن نگاشته است.
رسائل عبدالعزیز بن یوسف | |
---|---|
پدیدآوران | عبدالعزیز بن یوسف (نويسنده) عبدالعال، محمد يونس (محقق) |
ناشر | الهيئة المصرية العامة للکتاب = الهيئة المصرية العامة للکتاب |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 2009م |
چاپ | 1 |
شابک | 978-977-421-152-7 |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب، حاوی مقدمه محقق و متن نامههای عبدالعزیز است. مقدمه کتاب، در سه بخش اصلی شامل: سخنی درباره شخصیت عبدالعزیز (در 12 عنوان)، موضوعات و مقاصد رسائل وی (در سه فصل که اولی 13 عنوان دارد و سومی 4 عنوان) و ویژگیهای هنری رسائل او (در 11 شماره و یک خاتمه) بیان شده است. حواشی هر فصل از مقدمه در انتهای مطالب همان فصل ذکر شده است.
گزارش محتوا
محقق، در خاتمه مقدمه خویش، درباره رسائل گردآوریشده در این کتاب و کاریهایی که در مورد آنها انجام داده، بهصورت مختصر توضیح داده است. وی در این اثر سعی کرده آنچه را که در منابع مختلف از اخبار عبالعزیز بن یوسف و آثار ادبی او هست، بجوید و در اینجا ذکر کند. وی بر رسایل خطی او مقدمهای نوشته که از موضوعات مطرحشده در آنها و ویژگیهای کلی آنها پرده برمیدارد. عبدالعزیز از کاتبان عضدالدوله، بوده است. عضدالدوله از مشهورترین حاکمان آلبویه بوده است. وی بلندپروازترین و مشتاقترین فرد به ستوده شدن بود و دوست میداشت فتوحاتی که انجام داده، پخش شود و همه درباره آن بشنوند و کتابهای تاریخ و رسایل ادیبان به یادمان این فتوحات و توصیف آن بپردازند؛ ازاینرو ما میتوانیم بگوییم این رسائل از جنبههای بسیاری، جزئی از تاریخ آلبویه بهصورت عام و کلی و از زندگی عضدالدوله بهصورت خاص، به حساب میآید؛ چراکه این رسایل، وصف دقیقی از حواشی خبرهای آنان و جنگها و خصومتهای میان عضدالدوله و مخالفانش - از خانوادهاش یا حاکمان دیگر شهرها - ارائه میکند. چنانکه متعرض اخبار بزرگان از شخصیتهای معروف در عصر وی، مانند خلفا و امرای بویهی و وزرا و کاتبان و نویسندگانشان و فرماندهان لشگرشان میشود و به برخی از نژادها یا طوایف مؤثر در مردم و سیاست، مانند فارسها و ترکها و کردها و قرامطه و زنجیها اشاره دارد. همچنین رابطه واقعی میان عضدالدوله و برادرانش، مؤیدالدوله و فخرالدوله، بهویژه پس از مرگ پدرشان رکنالدوله را روشن میکند و استیلای عضدالدوله بر بغداد و کشته شدن پسرعمویش عزالدوله را توضیح میدهد[۱].
این رسایل همچنین، جنبههای دیگری را نیز بیان میکند که تصور ارتباطات میان آلبویه در عراق و فاطمیون مصر و همچنین میان آنان و شهرهای روم را برای ما روشن میسازد. رسایل عبدالعزیز، تنها به امور اداری و دیوانیات (مانند فتحنامهها و عهدنامهها) محدود نمیشود، بلکه دربردارنده مقدار زیادی از اخوانیات در موضوعات مختلف، مانند تهنیت و تعزیت و شکر و عتاب و اعتذار و... است. از مهمترین و باارزشترین این موارد، چیزی است که به ادیبان معروف زمان خودش مانند صابی و صاحب و ابن عمید و دیگران – که نامهایشان در رسایل حفظ نشده است و تنها به همان متون گزیده بلیغ در میادین مختلف اخوانیات اکتفا شده - نگاشته است[۲].
باید توجه دشت که این رسایل و اشعار اندک باقیمانده از وی، مقدار توانایی ادبی و فکری او را بهصورت کامل نشان نمیدهد. بیشک وی از لحاظ منزلت ادبی به پای برخی از پیشینیانش مانند ابن مقفع و جاحظ و ابن قتیبه یا برخی از معاصرانش مانند توحیدی و تنوخی و صابی، نمیرسد، ولی همین برای او بس که نویسنده رسالههایی بوده و در آن برخی تجربهها را برای ما بهجای گذاشته است؛ رسالههایی که به کمک آنها بر تواناییهای خویش و قدرت بیانش دلالت میکند و حاکی از چیزهایی است که دیده یا چیزهایی که از وی خواسته شده نقل کند؛ موضوعاتی درباره سیاست یا مربوط به موقعیتهای مختلف انسانی که مردم را به دغدغه و اضطراب میافکند. این امور است که وی را شایسته این میسازد تا جایگاهی برای او در میان نویسندگان و شاعران عرب، گشوده شود[۳].
بروکلمان درباره نسخه خطی رسائل مورد بحث نوشته است: این رسائل، به بزرگان مختلفی نوشته شده و حاوی اخباری تازه از دولت آلبویه در سالهای 335 تا 380ق، مطابق با 946 تا 990م، است. بهلحاظ ارزش تاریخی، این رسالهها متعرض حوادث متعددی شده، مخصوصا حوادث مربوط به جنگهای آلبویه و ارتباط میان برخی از آنان در میانه سالهای 363 تا 372ق. بهعلاوه اخبار و اشارات فراوانی درباره بزرگان آن زمان، از امرا و وزرا و نویسندگان و والیان و قاضیان و فرماندهان سپاه و... دارد. عبدالعزیز بن یوسف، برخی از این رسائل را به فرمان عضدالدوله و از جانب وی نگاشته و برخی دیگر را از سوی خود. از جمله کسانی که مخاطبان این رسالهها هستند میتوان، مؤیدالدوله و وزیرش صاحب، ابوالفتح بن عمید، ابوتغلب حمدانی، قرامطه هجریون، فخرالدوله، ابوالحسن سیمجور، ظهیرالدوله بهستون بن وشمگیر، رکنالدوله، حاکم مصر و حاکم عمان، عابد بن علی، صابی، ابوسهل، سعید بن فضل و... را نام برد. بیش از ده رساله، از این رسائل، رسائل الفتوح است که خطاب به توده مردم نوشته شده تا بر سر منابر یا در محافل خوانده شود. گاهی نیز در میان این رسائل به نام کسی که رساله برای وی نوشته شده، اشاره شده است. گاهی نیز شخص مورد خطاب در رساله از سیاق آن مشخص میشود. در این میان، رسالههایی که مخاطب آنها معلوم نیست به حدود بیست رساله میرسد[۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. صفحات 151 تا 156 کتاب، حاوی تصاویر برخی از صفحات خطی رسایل است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه کتاب.