زکی مبارک، محمد
محمد زکى مبارک (1310-1371ق)، نویسنده، شاعر، روزنامهنگار و محقق معاصر مصرى.
تولد
محمد زکى عبدالسلام مبارک، در صفر ۱۳۱۰ در روستاى سِنِتریس، از توابع استان مَنوفیه مصر، به دنیا آمد.
تحصیل و تدریس
او خواندن قرآن را چنانکه پدرش مىخواست، در مکتبخانه روستا بهخوبى فراگرفت و در هفدهسالگى وارد الازهر شد و به یارى شیخ سید بن على مَرصَفى و شیخ محمدمهدى در رشته زبان و ادبیات عربى دانش آموخت. او خود را در معلومات لغوى و ادبى، تا پایان عمر مدیون آنان مىدانست. زکى مبارک در ۱۳۳۴، رسماً وارد دانشگاه مصر (الجامعة المصرية) شد. در دوران دانشجویى به تصوف گرایید و به طریقه شاذلیه پیوست و در ۱۳۰۳ش، از پایاننامه دکترى خود با عنوان «الأخلاقُ عندَ الغَزّالي» دفاع کرد. او نخستین فارغالتحصیل رشته فلسفه آن دانشگاه بود.
در ۱۳۰۴ش، در همان دانشگاه به تدریس پرداخت، اما طه حسین، که در ادبیات با او همنظر نبود، با ادامه همکارىاش موافقت نکرد. زکى مبارک در ۱۳۰۶ش، به پاریس رفت و با فقر و مشقت بسیار در آنجا زیست و دومین دوره دکترى خود را در ۱۳۱۰ش، با نوشتن رسالهاى با عنوان «النثر الفني في القرن الرابع الهجري»، در دانشگاه سوربون به پایان رساند. پس از بازگشت از فرانسه، ریاست گروه زبان عربىِ دانشگاه آمریکایی قاهره را برعهده گرفت و بازرس وزارت فرهنگ مصر شد. او توانست سومین مدرک دکترى خود را در ۱۳۱۶ش، با نوشتن رسالهاى با عنوان «التصوف الإسلامي» در رشته فلسفه از دانشگاه جدید مصر دریافت کند. او در همان سال، براى تدریس در دانشسراى عالى بغداد به عراق رفت و در مدت چند ماه اقامتش در آنجا، بیش از پنج هزار صفحه مطلب در جراید مصر و لبنان و عراق منتشر کرد و در تأسیس دانشگاه عراق و چاپخانهاى در بغداد بسیار تأثیرگذار بود. نشان فرهنگى «الرافدين» در ۱۳۱۹ش، به او اهدا شد. زکى مبارک پس از بازگشت از بغداد در ۱۳۲۹ش، دوباره بازرس وزارت فرهنگ شد.
مشاغل و تخصصها
زکى مبارک از جوانى تا پایان عمر به روزنامهنگارى پرداخت. او در ۱۳۳۲، هیئتی براى اصلاح الازهر و مجموعههاى دینى آن تشکیل داد و نامههاى گوناگونى نیز در نقد الازهر در روزنامههاى وقت با امضاى «الفَتَى الأزهَريّ» منتشر کرد. او با انتشار سرودههاى تأثیرگذار در روزنامهها و ایراد سخنرانیهای آتشین برضد استعمار انگلستان، در انقلاب ۱۳۳۷/ ۱۹۱۹، مصر تأثیرگذار بود و پیامدهایى چون آوارگى و زندان را به جان خرید.
زکى مبارک، سردبیرى «الأفكار»، نشریه حزب ملى، را از ۱۳۰۰ش، تا یکسالونیم پس از آن برعهده داشت. او در جراید گوناگونى همچون الهلال، الصباح، الشعلة، الحوادث، الأهرام، البلاغ، الرسالة، آپولو و الرابطة العربية مقاله مىنوشت.
زکى مبارک در نقد ادبى هم دست داشت؛ نقدهاى او بیشتر بر پایه ذوق و سلیقه استوار است. او براى ادبیات، کارکردى اجتماعى قائل است و هدف غایى آن را خدمت به جامعه و پیشرفت و نیکبختى مردم مىداند؛ ازاینرو، ادبیات در نظر او انعکاس دردها و رنجهاست و بسیارى از مفاهیم تربیتى و آموزشى را در خود گرد آورده است. قریحه شعرى زکى مبارک در الازهر شکوفا گردید و در پرتو استادان الازهر پرورده شد. او بااینکه قصیده هم مىسرود، غالب سرودههایش غزل و بیشتر اشعارش عاطفى است. ویژگى شعر و نثر او وضوح و استوارى کلام است. برخى او را «شهسوار زبان عربى» در دوران جدید دانستهاند.
وفات
او در ۱۳۳۰ش (1371ق)، بر اثر ضربه مغزى درگذشت و در زادگاهش، سنتریس، به خاک سپرده شد.
آثار
وى چنانکه خود گفته است، ۴۲ کتاب تألیفى دارد که دو کتاب از آنها به زبان فرانسه است. برخى از آثار چاپشده وى عبارت است از:
- ذكريات باريس: صور لما في مدينةِ النّور من صراعٍ بينَ العقل و الهدى و الضلال؛
- مدامع العشّاق؛
- دیوان شعر؛
- اللّغة و الدّين و التقاليد في حياةِ الاستقلال؛
- الموازنة بينَ الشعراء: أبحاث في أصول النقد و أسرار البيان؛
- وَحيُ بغداد: صُوَرُ وجدانية و أدبية و اجتماعية؛
- ملامح المجتمع العراقي؛
- عَبقَريةُ الشريفِ الرَّضي؛
- مجنونُ سُعاد؛
- ليلى المريضة في العراق؛
- المدائح النبوية في الأدب العربي؛
# التصوف الإسلامي في الأدب و الأخلاق؛
- الأسمار و الأحاديث؛
- جناية أحمد أمين على الأدب العربي؛
- بين آدم و حواء؛
- العشاق الثلاثة (كثَير و جَميل و ابنُ الأَحنَف)؛
- البدائع؛
- حبّ ابن أبيربيعة و شعره؛
- ألحان الخلود: أقباس وجدانية في الحبّ و الجمال.
- از وى تصحیح و شرح برخى از کتابها هم منتشر شده است، ازجمله:
- الرسالة العَذراء، تألیف ابراهیم بن مدبر؛
- الكامل في اللغةِ و الأدب، تألیف ابوالعباس مُبَرَّد، با همکارى احمد محمد شاکر؛
- زهر الآداب و ثمر الألباب، تألیف ابواسحاق حصرى قیروانى[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: عزیزی، محمدرضا، ج21، ص496-497
منابع مقاله
عزیزی، محمدرضا، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، 1395ش.