ناصرالدین ‌شاه قاجار

ناصرالدین ‌شاه قاجار (1247-1313ق)، چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران با نزدیک به پنجاه سال پادشاهی بود که سفرهایی به برخی از کشورهای اروپایی و شهرهای ایران داشت و آن را مکتوب نمود.

NUR03917.jpg
نام ناصرالدین ‌شاه قاجار
نام‎های دیگر
نام پدر محمد شاه»
متولد ششم صفر 1247ق
محل تولد کهنمو از توابع اسکو در نزدیکی تبریز
رحلت ذی‌قعده 1313ق
اساتید میرزا عیسی، قائم‌مقام فراهانی

ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی

برخی آثار روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان

روزنامه سفر مازندران

روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر دوم فرنگستان

شهریار جاده‌ها؛ سفرنامه ناصرالدین شاه به عتبات

سفرهای ناصرالدین شاه به قم

سفرنامه عراق عجم

کد مؤلف AUTHORCODE03917AUTHORCODE

تولد

ناصرالدین ‌شاه قاجار در ششم صفر 1247ق، در نزدیکی آذربایجان (یکی از مناطق اطراف تبریز به نام کهنمو از توابع اسکو در نزدیکی تبریز) به دنیا آمد. پدرش «محمد شاه» و مادرش «جهان خانم»، معروف به «مهد علیا» می‌باشد.

تحصیل

وی را برای آموزش و تربیت اولیه، نزد «میرزا عیسی، قائم‌مقام فراهانی» و فرزندش «ابوالقاسم» فرستادند و بعد از آن نیز تربیت او را به «میرزا تقی‌خان امیرکبیر» واگذار کردند.

ولیعهدی او

ناصرالدین میرزا فرزند کوچک محمد شاه بود. وی به استناد به تاریخ و عملکرد کسانی همچون «چنگیزخان» و «شاه ‌عباس صفوی» که فرزندان کوچک‌ترشان را به‌عنوان ولیعهد معرفی کردند، «ناصرالدین میرزا» را در 5 سالگی به‌عنوان ولیعهد معرفی کرد.

البته قدرت و نفوذ مهد علیا در این امر، نکته‌ای است که نباید از آن غافل شد. اولین مأموریت خارجی ولیعهد در سال 1253ق، در 7 سالگی به «ایروان» انجام شد. ناصرالدین میرزا سفر رسمی و ملاقات صمیمانه‌ای با امپراطوری روس، «نیکلای اول» داشت.

ازدواج و همسران

ناصرالدین میرزا در 14 سالگی، با «گلین خانم»، دختر شاهزاده «احمدعلی»، یکی از نوادگان فتحعلی‌ شاه، طی مراسم باشکوهی ازدواج کرد. البته او به همین ازدواج بسنده نکرد؛ چنان‌که حرم‌سرای ناصری و نفوذ و تأثیر زنان حرم‌سرای وی، در امور مملکتی، در تاریخ ایران مشهور است.

پادشاهی ناصرالدین ‌شاه

«محمد شاه» در اواخر تابستان 1264ق، در تهران درگذشت و ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمد شاه در این زمان در تبریز بود و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد علیا مادر وی اداره می‌شد.

در مدت چند روز بحران و کشمکش میان مدعیان سلطنت و نارضایتی مردمی که از حکمرانان ظالم به تنگ آمده بودند. سفارتخانه‌های انگلیس و روس با هماهنگی هم سلطنت شاه 16 ساله را تضمین کردند. سرانجام پادشاه جوان، با کفایت و لیاقت «میرزا تقی‌خان امیرکبیر»، وارد تهران شد. امیر که بلافاصله، لقب «امیرنظام» یا فرمانده کل قشون را دریافت کرده بود، جای «میرزا آغاسی»، صدراعظم منفور محمد شاه را گرفت.

ناصرالدین ‌شاه هنگام جلوس بر تخت شاهی، «میرزا تقی‌خان امیرنظام» را صدراعظم خود قرار داد.

اصلاحات دوره ناصری

در دوران قاجار خاصه دوره ناصری، با تلف شدن فرصت‌ها برای پیشرفت کشور، شیوع رشوه و بی‌برنامگی، ضعف در اداره امور و گماشتن افراد نالایق بر پست‌های حساس و کلیدی، اوضاع وخیم اقتصادی، نفوذ شوم استعمار و استبداد و بها ندادن به دانش و صنعت، همگی ایران را به سراشیب سقوط کشانده بود؛ اما با پشتکار و عشق و علاقه خاص امیرکبیر به ایران و اقدامات دل‌سوزانه او، اقدامات اصلاحی با روندی پرشتاب و مؤثر پی گرفته شد.

از جمله این اقدامات، مبارزه با فساد درباریان و کوتاه کردن دست آنها از امور مملکتی، نظام‌مند کردن سازمان‌های حکومتی، اجرای قانون، نوسازی نیروی نظامی، اصلاح نیروی قضایی، حمایت از اقتصاد و تولیدات داخلی با احداث کارخانه‌های مختلف، چاپ و نشر کتاب و روزنامه، فراهم آوردن زمینه مناسب برای مترجمان و نویسندگان، مخالفت با نفوذ و حق کاپیتولاسیون روسیه و انگلیس می‌باشد که همگی به دست توانمند امیرکبیر در این دوره آغاز شد و یکی از پرشکوه‌ترین دوره‌های تاریخ ایران را رقم زد.

مسافرت‌ها

ناصرالدین‌ شاه خود نیز با مسافرت‌های متعدد به فرنگ (اروپا) و آگاهی یافتن از شیوه مملکت‌داری و حاکم بودن قوانین در کشورهای غربی درصدد اصلاحاتی چند برآمد. او دریافته بود که تمرکز قدرت در دست یک نفر به نام صدراعظم کار چندان اصولی نیست؛ بنابراین برای جلوگیری از قدرت‌یابی صدراعظم و یا ادعای پادشاهی او به تقلید از اروپاییان در سال 1275ق، کابینه‌ای متشکل از 6 نفر تشکیل داد تا کارها بین آنان تقسیم شود.

تشکیل «مجلس شورای دولتی» با چهار عضو از اقدامات دیگر وی بود که خود «رئیس دولت» یا «کابینه» را که جمعاً 11 نفر عضو داشت، به‌عهده گرفت.

اگرچه این اقدامات چندان نتیجه‌ای نداد و بار دیگر همچون گذشته به انتصاب صدراعظم اقدام کرد، ولی علاقه به پیشرفت در ناصرالدین ‌شاه دیده می‌شد، اما روحیه مستبدانه و خودپسندی و بیم از آگاهی مردم از یک‌سو و نابسامانی اوضاع کشور و نفوذ روزافزون روس و انگلیس مانع جدی بر سر اصلاحات بود.

آگاهی ناصرالدین ‌شاه از جوامع اروپایی و مطالعه سفرنامه‌ها و کتاب‌های مربوط به آن دیار، اشتیاق او را برای سفر به ممالک غربی برانگیخت. سفرهای پرهزینه و نه‌چندان سودمند که برای تأمین هزینه آنها گاه مجبور به دادن امتیاز به دول بیگانه و گاه گرفتن وام از خود آنان می‌شد.

سفرهای او از سال 1287ق، با زیارت عتبات عالیات، کربلا، نجف و کاظمین شروع شد. دومین سفر او در سال 1290ق، در بیست‌وششمین سال سلطنت وی روی داد. این سفر به‌صورت رسمی، به دعوت «امپراطور اتریش»، برای بازدید از نمایشگاه «وینه» صورت گرفت؛ که با کشتی از بندر انزلی به قفقاز، روسیه، آلمان، بلژیک، انگلیس، فرانسه رفته و از آنجا نیز به سوئیس و ایتالیا و عثمانی عزیمت نمود. سفر دوم به‌طور غیررسمی و تنها برای سیر سیاحت و دیدار از مظاهر تمدن غرب و پیشرفت صنایع و تکنولوژی در اروپا بود.

سفر سوم و آخرین سفر او با همراهی «امین‌السلطان» به انگلیس بود.

روابط خارجی

از ابتدای سلسله قاجار تا حکومت ناصرالدین ‌شاه بیشتر روابط خارجی با دو کشور روس و انگلیس بود، اما در دوره ناصری با سفرهای او و علاقه به پیاده کردن تکنولوژی و عوامل پیشرفت آنها در کشور، این ارتباطات گسترش یافت. امیرکبیر نیز برای اعزام دانشجو و گسترش کشتی‌رانی و تأسیس «دارالفنون» و ایجاد پست و... به برقراری روابط با کشورهایی همچون فرانسه، آمریکا، اتریش و آلمان دست زد.

امتیازات به بیگانگان

امتیازات و قراردادهای این دوره، از تأسف‌آورترین و غم‌انگیزترین امتیازات واگذارشده به بیگانگان است که فهرست‌وار به آن اشاره می‌کنیم:

  1. هرات (معاهده پاریس): طبق این معاهده، ایران متعهد می‌شود ضمن تخلیه هرات، استقلال «افغانستان» را به رسمیت بشناسد.
  2. رویتر: که به‌موجب آن، امتیاز استخراج معادن و درآمد جنگل‌های ایران به مدت 70 سال به انگلیس داده شد.
  3. امتیاز توتون و تنباکو: که به مدت 50 سال به «جرالد تالبوت» انگلیسی داده شد که ضمن برپایی اعتراضات مردمی، سلطنت ناصرالدین ‌شاه نیز متزلزل شد.
  4. امتیاز ایجاد راه شوسه «اهواز به تهران»: که به انگلیس داده شد.
  5. امتیاز تأسیس «بانک استقراضی»: که به روس داده شد.

سرانجام ناصرالدین‌ شاه

با فرارسیدن ذی‌قعده 1313ق، ناصرالدین ‌شاه و درباریان خود را برای پنجاهمین سال سلطنت آماده می‌کردند، اما واقعه قتل او در حرم حضرت «عبدالعظیم(ع)»، تمام تصورات آنها را درهم ریخت. قاتل شاه، «میرزا رضا کرمانی» بود که در سال 1307ق، با «سید جمال‌الدین اسدآبادی»، آشنا شده بود و سخت تحت تأثیر اندیشه او قرار گرفته بود. وی به این طریق وارد فعالیت‌های سیاسی می‌شود و در جریان قیام‌های مردمی مثل قیام تنباکو، چندی به زندان افتاده و شکنجه می‌شود و سرانجام تصمیم به قتل ناصرالدین ‌شاه می‌گیرد.

همان روزی که شاه قصد برپایی جشن پنجاه‌سالگی سلطنتش را دارد، او را با ضرب یک گلوله از پای درمی‌آورد، تا آخرین سال سلطنت او را رقم ‌زند[۱].

آثار

  1. سفرنامه عتبات (1278ق/1240ش)؛
  2. سفرنامه خراسان، مشهور به روزنامه حکیم‌الممالک که شرح نخستین سفر اوست به مشهد (1283ق/1245ش)؛
  3. حکایت پیر و جوان (1289ق/1251ش)؛
  4. سفرنامه فرنگستان (سفر اول) (1290ق/1252ش)؛
  5. سفرنامه مازندران (1292ق/1254ش)؛
  6. سفرنامه فرنگستان (سفر دوم) (1295ق/1257ش)؛
  7. سفرنامه خراسان، مربوط به سفر دوم به مشهد (1300ق/1261ش)؛
  8. سفرنامه فرنگستان (سفر سوم) (1306ق/1267ش)؛
  9. سفرنامه عراق عجم و بلاد مرکزی ایران (1309ق/1270ش)[۲].

پانویس

  1. ر.ک: سلطانی مقدم، سعیده، سایت پژوهه
  2. بی‌نام، ص26

منابع مقاله

  1. سلطانی مقدم، سعیده، «مقاله ناصرالدین ‌شاه»، سایت پژوهه (بزرگ‌ترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی)،
  2. بی‌نام، ناصرالدین‌ شاه، ضمیمه‌نامه فرهنگستان، زمستان 1387، شماره 35، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).

وابسته‌ها