مختصر تاريخ الخلفاء
مختصر تاريخ الخلفاء، اثر علاءالدین مغلطای بن قلنج بن عبدالله بکجری حنفی، کتابی است دربردارنده تاریخ خلفای راشدین، اموی و عباسی، از خلافت ابوبکر در سال 11ق/632م، تا انتهای خلافت المعتصمبالله در سال 656ق/1258م، که با تحقیق آسیا کلیبان علی بارح و تحت اشراف عجمی محمود خطاب جنابی، به چاپ رسیده است.
مختصر تاريخ الخلفاء | |
---|---|
پدیدآوران | مغلطای بن قلیچ (نويسنده)
بارح، آسيا کليبان (محقق) جنابي، عجمي محمود خطاب (اشراف) |
ناشر | المکتبة العصرية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 2004م , 1425ق |
چاپ | 1 |
شابک | 9953-34-313-6 |
موضوع | اسلام - تاريخ - از آغاز تا 656 ق.
امويان خلافت - تاريخ خلفاي راشدين عباسيان مغلطاي بن قليچ، 689 - 762ق. - سرگذشت نامه و کتاب شناسي |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /م6م3 38/3 DS |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
این کتاب، حاصل رساله پایاننامه کارشناسی ارشد محقق در رشته تاریخ بوده که در یک مقدمه، تمهید، دو باب و یک خاتمه، تنظیم شده است.
منابع کتاب
میتوان منابع مورد استفاده محقق در تدوین کتاب را به دو دسته زیر، تقسیم نمود: الف)- منابع اساسی که از جمله آنها، عبارتند از:
- «الطبقات الكبری» ابن سعد (متوفی 230ق)؛
- «المعارف» ابن قتیبه دینوری (متوفی 276ق)؛
- «تاريخ اليعقوبي» یعقوبی (متوفی 292ق)؛
- «تاريخ الرسل و الملوك» طبری (متوفی 310ق)؛
- «الجرح و التعديل» رازی (متوفی 327ق) و...[۱].
ب)- منابع ثانوی که برخی از آنها عبارتند از:
- «تاريخ الأدب العربي» احمد حسن زیات؛
- «دولة بنيقلاوون في مصر» جمالالدین سرور؛
- «الأعلام» خیرالدین زرکلی (متوفی 1976ق)؛
- «العصر المماليكی في مصر و الشام»؛
- «مصر و الشام في عصر الأيوبيين و المماليك» سعید عبدالفتاح عاشور و...[۲].
گزارش محتوا
در مقدمه، ابتدا به انگیزههای برگزیدن موضوع رساله و انتخاب کتاب مغلطای برای تحقیق و ارائه آن بهمنظور پایاننامه اشاره گردیده[۳] و سپس، ضمن اشاره به اهمیت موضوع[۴] و بیان ویژگیهای تحقیق[۵]، به توضیح اموری مانند هدف تحقیق و مشکلات آن[۶]، مصادر و منابع رساله[۷] و روش تحقیق، پرداخته شده است[۸].
در تمهید، بهعنوان مقدمه بحث و بهصورت خلاصه، به اهمیت کتاب و جایگاه مؤلف آن، اشاره گردیده است[۹].
باب اول، در دو فصل زیر، دربردارنده تحقیقات محقق، پیرامون مؤلف میباشد: فصل اول، در سه مبحث زیر، به بررسی عصر مؤلف، اختصاص یافته است: مبحث اول، مشتمل است بر بررسی وضعیت سیاسی بلاد مصر و شام در سال 648ق/ 1258م؛ یعنی پایان دولت ایوبی و شکلگیری دولت ممالیک و تقسیم آن به دو دولت ممالیک بحری که در سال 648ق، بر مصر و شام مسلط گردید و دولت ممالیک برجی که در خلال سالهای 748 تا 923ق، بر آن مناطق، حکومت کرد[۱۰].
در مبحث دوم، وضعیت اجتماعی مصر و طبقات جامعه مصر در عصر ممالیک، بر اساس تقسیمبندی تقیالدین مقریزی (متوفی 845ق)، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. وی مصر دوران ممالیک را به هفت طبقه زیر، تقسیم کرده است:
- دولتمردان که عبارت بودند از سلاطین و امرای ممالیک و خانواده آنها؛
- تجار و ثروتمندان بزرگ؛
- تجار خردهپا و کسبه بازار؛
- اهل زراعت و محافظین و نگهبانان شهر؛
- فقها و طلاب؛
- صاحبان صنایع و حرف؛
- مساکین و نیازمندان[۱۱].
در مبحث سوم، وضعیت فکری و فرهنگی مصر در این دوران بررسی و ویژگیهای فرهنگی این عصر، مورد بحث قرار گرفته است. این ویژگیها عبارتند از:
- کثرت و فراوانی مدارس علمی و تشکیل حلقات دروس متعدد در مساجد و مدارس مختلفی که مجهز به کتابخانههایی بزرگ بودند[۱۲].
- کثرت علما و شیوخ که از جمله آنها، میتوان از افراد ذیل، نام برد:
- حکیم طبیب عزالدین ابراهیم بن محمد بن طرخان انصاری (متوفی 690ق)؛
- محدث فخرالدین علی بن احمد بن عبدالواحد مقدسی بن بخاری (متوفی 690ق)؛
- ادیب شاعر عفیفالدین سلیمان بن علی عبدالله تلمسانی (متوفی 690ق)؛
- اصولی متکلم نجمالدین احمد بن حمدان بن شبیب حنبلی (متوفی 695ق)؛
- عالم لغت عربی بهاءالدین محمد بن ابراهیم بن محمد بن نحاس مصری (متوفی 698ق)؛
- حافظ شرفالدین عبدالمؤمن بن خلف بن ابیالحسن دمیاطی (متوفی 705ق)؛
- شیخ القراء تقیالدین محمد بن احمد بن عبدالخالق صائغ مصری (متوفی 725ق)[۱۳].
- پراکندگی مراکز علمی در بلاد مصر و شام، از جمله در اسکندریه، دمیاط، اسیوط، قوص، حمص، حلب، حمات، قدس، بعلبک و... در ظل حکومت ممالیک و عنایت ویژه سلاطین آن به علما و اهتمام ایشان بر نشر علوم و معارف[۱۴].
- شکوفایی حرکت تألیف و تدوین در فنون مختلف عربی از جمله نحو، لغت، فقه، تاریخ، ادبیات و...[۱۵].
در فصل دوم، در سه مبحث زیر، به سیره مؤلف، پرداخته شده است: در مبحث نخست، ابتدا به معرفی نام، نسب، کنیه، لقب و چگونگی ولادت و رشد وی پرداخته شده و سپس، از شیوخ و اساتید وی در مصر، ترکیه و سفرهای او برای کسب علم و استماع حدیث، نام برده شده و در پایان، به معرفی شاگردان و ملازمین وی که از او دانش آموخته و یا روایت کردهاند، پرداخته شده است[۱۶]. از جمله شیوخ وی، میتوان از تاجالدین ابوالحسین احمد بن علی بن وهب قشیری بن دقیقالعید (متوفی 702ق)، حسن بن عمر کردی، سید ابن الصواف، عبدالمؤمن دمیاطی، ابوالعباس حجار، وافی، دبوسی، علی بن ابیالحسین صواف، فخر بن نجار و ابن طباخ، نام برد[۱۷].
مبحث دوم، به تصویر جایگاه علمی و منزلت اجتماعی مؤلف اختصاص یافته است؛ ازاینرو در این مبحث، به ذکر اقوال علما و تعاریف و توصیفات ایشان از وی، از جمله ابن قاضی شهبه، ابوالمحاسن بن تغری بردی اتابکی (متوفای 874ق)، قاضی شیخ محمد بن علی شوکانی (متوفی 1250ق) پرداخته شده است[۱۸].
در مبحث سوم، ابتدا مناصب و وظایف مؤلف و مدارسی که در آن، به تدریس پرداخته، از جمله مدرسه مظفریه مصر، معرفی گردیده[۱۹] و سپس، به ذکر مهمترین آثار وی، بر اساس ترتیب حروف الفبا، پرداخته شده است که از جمله آنها، عبارتند از «الاتصال في مختلف النسبة»، «الاتصال في اللغة»، «أوهام التهذيب»، «التحفة الجمسية لإسلام حليمة»، «جمع زوائد ابن حبان علی الصحيحين»، «الخصائص النبویة»، «ذيل علی الجرح و التعديل» ابن جوزی، «الزهر الباسم في سيرة نبينا أبيالقاسم» و...[۲۰] و در پایان، به وفات وی، اشاره شده است[۲۱].
باب دوم، به فصل سوم، اختصاص دارد. این فصل، دربردارنده چهار مبحث زیر بوده و پس از این مباحث، متن اصلی کتاب مغلطای، آورده شده است: در مبحث اول، روش نویسنده در تدوین و گردآوری مطالب، توضیح داده شده است. روشی که وی برای نگارش کتاب خویش برگزیده، عبارت است از حذف اسانید به دلیل علاقه وی به رعایت ایجاز[۲۲].
در مبحث دوم، به مصادر و منابع کتاب، اشاره شده است که عبارت است از آثار:
- خلیفة بن خیاط بن خلیفه شیبانی عصفری بصری، معروف به شباب (متوفی 240ق)؛
- یعقوب بن جوان فسوی (متوفی 277ق)؛
- محمد بن جریر طبری (متوفی 310ق)؛
- محمد بن احمد بن مزید بن محمود بن ابیالازهر خزاعی (متوفی 325ق)؛
- ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی (متوفی 345ق)؛
- محمد بن حبان بن احمد بن حبان بستی (متوفی 345ق)[۲۳].
در مبحث سوم، به توصیف نسخ خطی کتاب پرداخته شده[۲۴] و در مبحث چهارم، شیوه تحقیق بر روی کتاب و اقدامات تحقیقی صورتگرفته، توضیح داده شده است که از جمله آنها، عبارتند از:
- تنظیم و ویراستاری متن به شیوه کتب جدید و معاصر؛
- تخریج ترجمهها و شرححالهای مهم و تنظیم مصادر تخریج بر اساس تسلسل زمانی؛
- معرفی اماکن، شهرها، مدارس و سایر موقعیتهای جغرافیایی و اماکن مذکور در متن، در اولین موردی که نام آنها ذکر شده است؛
- معرفی کتب مذکور در متن و قرار دادن نام آنها میان پرانتز و ذکر منابعی که به آن کتب اشاره دارند در پاورقیها؛
- شرح بسیاری از الفاظ و لغات مشکل با مراجعه به مصادر لغوی معتبری همچون «جمهرة اللغة» ابن درید (متوفی 321ق) و «لسان العرب» ابن منظور (متوفی 711ق)[۲۵].
پس از مبحث چهارم، متن کتاب قرار گرفته است. مغلطای، کتاب خود را، خلاصهای از تاریخ طبری، ابن مسکویه، ابن ابیالازهر، فسوی، خلیفة بن خیاط، ابن قانع، خطیب، ابن عساکر، ابن حبان، ابن اثیر، مسعودی، ابن جزار، ابن اقسان دلیمی و روحی دانسته است[۲۶].
کتاب مغلطای، با معرفی خلفای راشدین، آغاز گردیده و در هر مورد، پس از ذکر نام و لقب و کنیه و نسب خلیفه، به ذکر موارد مربوط به هریک مانند نحوه ولادت و رحلت، خصائص و ویژگیها، دفعات انجام حج و مهمترین اقدامات انجامگرفته در دوران خلافت، پرداخته شده است[۲۷]. وی امام حسن(ع) را نیز جزء خلفای راشدین ذکر نموده[۲۸] و پس از آن، به معرفی خلفای بنیامیه که از سال 41ق/661م تا 132ق/749م، حکومت کردند، از معاویي بن ابیسفیان تا مروان بن محمد، پرداخته است[۲۹].
سپس خلفای بنیعباس معرفی شدهاند. اولین خلیفه این سلسله که از 132ق/750م تا 656ق/1258م، حکومت کردند، سفاح عباسی و آخرین آنها، المعتصمبالله میباشد[۳۰]. این سلسله سرانجام بهواسطه حملات هلاکوخان مغول به بغداد، درهم شکسته و منقرض گردید[۳۱].
در خاتمه، به خلاصه رساله و نتایج بحث، اشاره گردیده است[۳۲].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، بههمراه فهرست منابع و مصادر مورد استفاده محقق، در انتهای کتاب آمده و در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۳۳] و توضیح و تشریح معنای برخی از کلمات و واژگان[۳۴] و اشاره به اختلاف نسخ[۳۵]، شرح حال مختصری از برخی اعلام مذکور در متن، ارائه گردیده است[۳۶].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص11
- ↑ ر.ک: همان، ص15-16
- ↑ ر.ک: همان، ص8
- ↑ ر.ک: همان، ص9
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص10
- ↑ ر.ک: همان، ص11
- ↑ ر.ک: همان، ص17
- ↑ ر.ک: تمهید، ص20-22
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص17
- ↑ ر.ک: همان، ص29-30
- ↑ ر.ک: همان، ص33
- ↑ ر.ک: همان، ص34-35
- ↑ ر.ک: همان، ص35
- ↑ ر.ک: همان، ص36
- ↑ ر.ک: همان، ص17
- ↑ ر.ک: همان، ص49-50
- ↑ ر.ک: همان، ص52-54
- ↑ ر.ک: همان، ص54
- ↑ ر.ک: همان، ص60-62
- ↑ ر.ک: همان، ص64-65
- ↑ ر.ک: همان، ص18
- ↑ ر.ک: همان، ص73-74
- ↑ ر.ک: همان، ص18
- ↑ ر.ک: همان، ص79
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص81-82
- ↑ ر.ک: همان، ص89-91
- ↑ ر.ک: همان، ص91
- ↑ ر.ک: همان، ص92-111
- ↑ ر.ک: همان، ص113-162
- ↑ ر.ک: همان، ص163
- ↑ ر.ک: خاتمه، ص164-174
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص61
- ↑ ر.ک: همان، ص
- ↑ ر.ک: همان، ص83
- ↑ ر.ک: همان
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.