حديقة الزوراء في سيرة الوزراء
حديقة الزوراء في سيرة الوزراء، اثر عبدالرحمن بن عبدالله سویدی بغدادی، کتابی است در معرفی و بیان سیره دو تن از وزرای دولت عثمانی در قرن هفدهم میلادی به نامهای حسن پاشا و احمد پاشا که با تحقیق عماد عبدالسلام رئوف، به چاپ رسیده است.
حديقة الزوراء في سيرة الوزراء | |
---|---|
پدیدآوران | [[ ]] ( ) |
کد کنگره | |
انگیزه تألیف
خدیجه خاتون، دختر مصطفی پاشا، از نویسنده درخواست کرده بود تا کتاب مستقلی در سیره جدش وزیر حسن پاشا و داییاش وزیر احمد پاشا که والیان بغداد بودند، بنویسد و نویسنده این کتاب را در پاسخ به درخواست وی، به نگارش درآورده است[۱].
ساختار
کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب در دو باب، تنظیم شده است. هر باب، دارای چندین فصل و یک خاتمه میباشد.
از جمله منابع نویسنده در نگارش کتاب، علاوه بر خاطرات خود، مطالبی است که از پدرش و دیگران شنیده است[۲].
گزارش محتوا
در مقدمه محقق که در سال 1423ق، نوشته شده است، ابتدا به شرح حال مؤلف پرداخته شده و در ضمن، محتوای کتاب، معرفی گردیده و در پایان نیز، به اقدامات تحقیقی صورتگرفته بر روی کتاب، اشاره شده است[۳].
در مقدمه مؤلف، به موضوع کتاب اشاره شده است[۴].
هرچند نویسنده کتاب را به درخواست خدیجه خاتون نوشته است، اما تمام سعی خود را نموده است تا کتابی فراهم آورد که برای سایرین نیز مفید بوده و در آن بهتفصیل مطالبی را که شنیده و یا خود از نزدیک شاهد آن بوده و مطالبی را که از منابع موثق بدانها آگاهی یافته، بیان کرده است. این در حالی است که مؤلف، نویسندهای است که در علوم مختلفی همچون فقه، حکمت، عقاید، تصوف، نحو، بلاغت و همچنین، علم نجوم، صاحب تألیف و قلم بوده و چون از دایره ادبیات دور نبوده و همچون دیگر همگنان خویش علاقه شدیدی به سرودن شعر داشته و ازاینرو بسیاری از دیوانهای پیشینیان و کتب ادبی را مطالعه کرده و این مطالعه او دور از مجال نوشتار تاریخی نبوده، لذا نوشتههای وی، صبغه ادبی دارد[۵].
باب اول، به معرفی حسن پاشا، اختصاص یافته است. وی از وزرای دولت عثمانی و نخستین فروانروای مملوک در عراق و پدر احمد پاشا بود که در قترین (قریهای در سلانیک، یکی از شهرهای رومانی) به دنیا آمد. نویسنده در این باب، پس از ذکر چگونگی به دنیا آمدن وی[۶]، ابتدا به معرفی قصبه قترین (محل تولد وی) پرداخته[۷] و سپس، در فصلهای مختلفی، به بیان ویژگیهای وی، از جمله شجاعت و چگونگی رسیدن به مناصب مختلف[۸] و مناصب او در دارالسلطنه در زمان حکومت سلطان سلیمان خان بن سلطان ابراهیم و رسیدن وی به وزرات[۹] و تولیت او بر کرسی ولایت و قضاوت در مناطق مختلفی همچون قونیه در سال 1697م[۱۰]، حلب الشهباء (از شهرهای سوریه) در سال 1698م[۱۱]، الرهی (شهری در جنوب شرقی ترکیه) در 1700م[۱۲]، آمد (دیار بکر و یا استان ایل کنونی، شهر کردنشین ترکیه) در 1702م[۱۳] و شهر بغداد در 1708م[۱۴] پرداخته و سپس، دیگر وقایع دوران زندگانی و وزرات وی را به تصویر، کشیده است که از جمله آنها، میتوان به ولادت محمد فرزند سلطان احمد ثالث در زمان وزارت او در سال 1705م[۱۵]، وقایع بصره[۱۶]، وفات عایشه خاتون همسر وی در سال 1726م[۱۷] و وقوع طاعون در بغداد در همان سال[۱۸] اشاره کرد.
از جمله مطالب و وقایع مهمی که در این باب از کتاب بدان پرداخته شده، چگونگی به قدرت رسیدن و استیلای اویس افغان بر قندهار[۱۹] و سپس لشکرکشی فرزندش محمود افغان به ایران در زمان صفویه و محاصره اصفهان به دست او و شکست سلطان حسین صفوی میباشد[۲۰].
در خاتمه این باب نیز به معرفی فرزندان حسن پاشا پرداخته شده است. وی یک پسر به نام احمد پاشا و دو دختر به نامهای فاطمه خانم و خدیجه خانم داشت[۲۱].
در باب دوم، به بیان سیره احمد پاشا، فرزند حسن پاشا پرداخته شده است. نویسنده در این باب، ابتدا با عبارتپردازیهای شاعرانه، به توصیف خصایص و ویژگیهای احمد پاشا پرداخته و او را فردی جامع بین قلم و شمشیر دانسته که باعث الفت میان دولت عثمانی با روم و عجم گردید[۲۲] و سپس، به اموری همچون نحوه ولادت، مناصبی که داشته و نیز حوادث و اتفاقاتی که در زمان او رخ داد، پرداخته است. وی در صبح جمعه، در قصبه جفلکه، در چهار فرسخی استانبول به دنیا آمد[۲۳]. نخستین منصب وی، تولیت بر ولایت شهرزور بوده[۲۴] و سایر مناصب وی، عبارتند از تولیت بر قونیه[۲۵]، حلب[۲۶] و بصره[۲۷].
از جمله وقایع مهمی که در دوران وی اتفاق افتاد، قراردادی میباشد که میان دولت صفوی، در زمان شاه طهماسب دوم و دولت عثمانی منعقد گردید که چون طرف عثمانی این قرارداد، احمد پاشا بود، این عهدنامه در تاریخ، بهعنوان «عهدنامه احمد پاشا» معروف است. زمینه این قرارداد نیز به این قرار است که پس از حمله افغانها[۲۸] و حکومت کوتاهمدت افغانیان بر ایران، وضعیت مرزهای ایران، بسیار ناآرام شد و عثمانیها برای رقابت با روسیه، به تصرف شهرهای ایران دست زدند و این امر، باعث آغاز جنگی طولانی در میان ایران و عثمانی شد و عثمانیها توانستند شهرهای ارومیه، کرمانشاه، تبریز و همدان را به تصرف خود درآورند[۲۹]. شاه طهماسب دوم که تازه به حکومت ایران رسیده بود، بهناچار مجبور به پذیرفتن قرارداد صلح با عثمانی شد و به این طریق، جنگ میان ایران و عثمانی، به مدت کوتاهی متوقف شد[۳۰]. اما اعتبار این عهدنامه مدت زیادی دوام نیاورد و سرور عثمانیان دیری نپایید؛ زیرا نادرشاه افشار که نویسنده وی را فردی ظالم و باغی توصیف نموده[۳۱]، مصمم بود شهرهای اشغالشده را به ایران بازگرداند. از طرف دیگر، پادشاه عثمانی هم تمایل نداشت این سرزمینها را بهراحتی از دست بدهد؛ بنابراین جنگی میان آن دو درگرفت و سرانجام نادرشاه موفق شد تا شهرهای اشغالی را به خاک ایران برگرداند[۳۲].
مؤلف در خاتمه این باب، به این نکته اشاره کرده است که آنچه در این کتاب پیرامون خصائص و فضایل این دو وزیر عنوان نموده، فقط گوشهای از خصایل ایشان میباشد[۳۳].
وضعیت کتاب
برخی از اقدامات تحقیقی صورتگرفته بر روی کتاب، عبارتند از:
- مقابله نسخ کتاب و تصحیح اغلاط متن؛
- تشریح و توضیح مطالب و الفاظ غامض و مشکل، بهواسطه شرح لغوی مناسب با سیاق کلام؛
- ارائه شرح حال برای اعلام مذکور در متن و احاله خواننده به مصادر و منابع شرح حال آنها و معرفی شهرها و اماکن مذکور در متن؛
- مقابله اخبار و حوادث مذکور در کتاب با منابع تاریخی معاصر؛
- ثبت تاریخ میلادی در کنار تاریخ قمری، بهمنظور تسهیل کار خواننده در مواردی که حوادث و وقایع، در سایر منابع، فقط با تاریخ میلادی آمده باشد؛
- برگزیدن عناوین مناسب برای فصول کتاب[۳۴].
فهرست مطالب کتاب، در انتهای کتاب آمده و در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۳۵] و اشاره به اختلاف نسخ[۳۶]، به توضیح و تشریح معنای کلمات دیریاب و مشکل[۳۷] و نیز معرفی اماکن و اعلام متن، پرداخته شده است[۳۸].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص3
- ↑ ر.ک: همان، ص6
- ↑ ر.ک: همان، ص3-29
- ↑ ر.ک: مقدمه مؤلف، ص30
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص8
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص43
- ↑ ر.ک: همان، ص46
- ↑ ر.ک: همان، ص49
- ↑ ر.ک: همان، ص52
- ↑ ر.ک: همان، ص54
- ↑ ر.ک: همان، ص59
- ↑ ر.ک: همان، ص61
- ↑ ر.ک: همان، ص66
- ↑ ر.ک: همان، ص67
- ↑ ر.ک: همان، ص95
- ↑ ر.ک: همان، ص119
- ↑ ر.ک: همان، ص168
- ↑ ر.ک: همان، ص170
- ↑ ر.ک: همان، ص174
- ↑ ر.ک: همان، ص176
- ↑ ر.ک: همان، ص220
- ↑ ر.ک: همان، ص223-225
- ↑ ر.ک: همان، ص226
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص227
- ↑ ر.ک: همان، ص228
- ↑ ر.ک: همان، ص229
- ↑ ر.ک: همان، ص282
- ↑ ر.ک: همان، ص310
- ↑ ر.ک: همان، ص286-318
- ↑ ر.ک: همان، ص336
- ↑ ر.ک: همان، ص336-588
- ↑ ر.ک: همان، ص609
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص27-29
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص184
- ↑ ر.ک: همان، ص175
- ↑ ر.ک: همان، ص182
- ↑ ر.ک: همان، ص181
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.