از آستارا تا استارباد
از آستارا تا استارباد، تألیف منوچهر ستوده (متوفی 1395ش) مجموعهای دهجلدی در مطالعه آثار و بناهای تاریخی شهرها و روستاهای حوزه دریای خزر است.
از آستارا تا استارباد | |
---|---|
پدیدآوران | ستوده، منوچهر (نويسنده) ذبیحی، مسیح (محقق) |
ناشر | انجمن آثار ملی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. اداره کل انتشارات و تبليغات |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1349ش، مجلد2: 1351ش، مجلد3: 1355ش، مجلد4: 1366ش، مجلد5: 1366ش، مجلد6 و 7 و 8: 1377ش، مجلد9: 1379ش، مجلد10 و 11: 1380ش، |
چاپ | 1 |
موضوع | گرگان - آثار تاريخی، گيلان - آثار تاريخی، مازندران - آثار تاريخی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 10 (11 مجلد) |
کد کنگره | /الف34 س2 2053 DSR |
این اثر حاوی اسناد، تصاویر و اطلاعات ارزشمند و کمیابی است که نویسنده با زحمت فراوان آن را بهدست آورده و در این اثر منتشر نموده است.
آستارا تا استارباد حاصل بیش از چهار دهه پژوهش میدانی دکتر ستوده در ده جلد است. پنج جلد اول آن شامل گزارش، عکس و نقشههایی است از بقایای تمدنها و فرهنگ کهن گیلان، مازندران و گرگان. پنج جلد بعدی اسناد استنساخ شدهای است مربوط به زندگی اجتماعی در مازندران و گرگان از دوران صفویه تا اوایل دوران پهلوی که با همکاری مسیح ذبیحی تنظیم شده است. به نوشته دکتر ستوده بازدیدهای اولیه از جلگه خزر در امداد دامنههای شمالی رشتهکوه البرز از سال 1327ش آغاز میشود و تا سال 1366ش ادامه مییابد[۱].
ساختار
هر یک از جلدهای کتاب مشتمل بر مقدمه، ارائه اطلاعات در چند بخش و مجموعهای از نقشهها، طرحها و تصاویر است.
گزارش محتوا
شیوه کار ستوده در تدوین تاریخ محلی استفاده از منابع و مآخذ تاریخی، تحقیقات میدانی و تصویربرداری از آثار و ابنیه تاریخی است، او خود را محصور در کنج کتابخانهها نکرده بلکه سعی کرده به مطالعه عینی و بیرونی آثار و ابنیه باقیمانده از گزند روزگار بپردازد، خودش درباره این روش میگوید: «کوشیدم در کارهایم قلم را با قدم توأم کنم یعنی بهجای نشستن پشت میز و مقابله نسخهها با یکدیگر، به راه افتادم و به دیدن مناطق رفتم». بهاصطلاح خودش «قلم با قدم همعنان کردن» روشی بود که بر مبنای آن توانست مجموعه عظیم «از آستارا تا استارباد» را جمعآوری کند، البته انتخاب این روش مشکلاتی را برای او ایجاد کرده است وی میگوید: «در این سفرها، همواره توفیق رفیق راه نبود، همینقدر بگویم که برخوردها و سوءظنها و محبتهای افراد در ذهن نگارنده اثری محو نشدنی برجای گذاشته است؛ یکی پیش میافتاد و به دورترین نقطه راهنماییم میکرد. یکی مرا تعزیهخوان میدانست. دیگری گنجگیر میخواند. چهارمی میگفت که برای خرید زیرخاکی آمده است. پنجمی مرا مأمور اداره اوقاف میدید و از کمی زائر و نذر و نیاز مینالید. «هرکسی از ظن خود شد یار من» دو سه بار کار از گفتوگو به مجادله و مخاصمه کشید، به ژاندارمری محل پناه بردم و از معرفینامه و سفارشنامههایی که انجمن داده بود استفاده کردم. گاه در جوش کار گرفتار بارندگی میشدم و از کار باز میماندم، یکبار پس از باران خوردن فراوان، خود را به ماشین رساندم سیلاب داخل اطاق و موتور آن شده بود و همین امر مرا دو سه روز معطل و سرگردان کرد». وی همچنین میگوید: «تشنگیها کشیدیم و گرسنگیها خوردیم و چندین بار آب گلآلود را نوش جان کردیم تا این مجموعه فراهم آمد». انگیزه او از این کار عشق او به تاریخ و مراقبت از آثار با نوشتن مطالبی درباره آنها بود»[۲].
نویسنده پرتلاش درباره علت انتخاب این شیوه در تحقیقات تاریخی میگوید: «وقتی میخواستیم تاریخ میر ظهیرالدین مرعشی را چاپ کنیم در آغاز من به تحقیق در آثار و احوال خود او پرداختم و متوجه شدم که موجود عجیب و غریبی بوده است. این مرد هم اهلقلم بود، هم اهل سواری، نظام و شمشیرکشی، او از راهی کوهستانی از اشکور به طبرستان آمده و از دره هراز سر درآورده است. من وقتی دیدم که چگونه یک مرد اهلقلم راهی کوهستانی را با تمام سختیهای آن طی میکند متوجه شدم که روش کار پشت میز نشستن نیست و از این طریق هیچ مسألهای را نمیتوان حل کرد».[۳].
جلد اول درباره گیلان بیهپس است که از آستارا شروع میشود و به کناره چپ سفیدرود میرسد و نواحی رحمتآباد و خورگام و فاراب عمارلو را با اینکه بر ساحل راست سفیدرود و شاهرودند، و مدتی است جزو گیلان بیهپس بهحساب آمدهاند نیز در این جلد آمده است[۴].
مجلد دوم شامل بناها و آثار تاریخی گیلان بیهپس است که از کناره راست سفیدرود، در مغرب شروع میشود و به رودخانه سورخانی در مشرق میرسد. بخشهای دیلمان و سیاهکل و لاهیجان (شهر و حومه و بلوک) و رانکوه با مراکزی چون لنگرود و رودسر و تمیجان و بخشهای ساحلی سیاهکلهرود و اوشیان و نواحی کوهستان سمام و شاهجان و جیر ولایت اشکور و سیار ستاق ییلاقی و بالا اشکور، به ترتیب در این مجلد گنجانده شده است[۵].
مجلد سوم از رودخانه سورخانی شروع میشود و به کناره غربی رودخانه هراز خاتمه مییابد و شامل آثار و بناهای تاریخی مازندران غربی است. [۶].
مجلد چهارم از کناره غربی رودخانه هراز شروع میشود و به «جرکلباد» که سامان مازندران و گرگان است ختم میگردد و شامل آثار و بناهای تاریخی مازندران شرقی است[۷].
از مجموعه ارزشمند از آستارا تا استارباد مجلدهای پنجم، ششم و هفتم و دهم اختصاص به استان گلستان فعلی با مناطق تاریخی همچون تمیشه، دیوار قزلآلان، استراباد، جرجان، تورنگ تپه و...دارد[۸].
جلد پنجم اختصاصاً در مورد اسناد تاریخی گرگان است که شامل اسناد مبایعه و بیع شرط، مصالحه نامچه، قباله مناکحه، نامههای رسمی و دوستانه، فرمان، حکم، تعلیقه، وقفنامهها و... میباشد[۹].
همچنین مجلد ششم این مجموعه عظیم در فرمان، حکم، امر، تعلیقه، عرضهداشت، احکام شرعی حکام شرع استاراباد، وقفنامهها، دستور تحریر رقمها و احکام انتخاب همراه با نمونههایی از اسناد مختلف است[۱۰].
مجلد هفتم این مجموعه شامل اسناد تاریخی گرگان است که به کوشش زندهیاد مسیح ذبیحی و دکتر ستوده جمعآوری شده و شامل اسناد و مبایعه و بیع شرط، مصالحه نامچه و هبهنامه، استشهاد نامچه، قرار نامچه، اذن نامچه، وصایت نامچه و تقسیم نامچه، قباله مناکحه، نامههای رسمی و دوستانه فرمان، حکم، تعلیقه وقفنامه و... است[۱۱].
مجلد هشتم که حاوی بالغ بر پانصد سند تاریخی مربوط به خاندان اشرفی است، در حقیقت زبان گویایی است در تاریخ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حقوق و کشاورزی بخشی از سرزمین ایران که در سایه این اسناد میتوان تاریخ این سرزمین را از زوایای گونهگون بررسی کرد[۱۲].
مجلد نهم هم ادامه اسنادی از خاندان اشرفی است[۱۳].
در جلد دهم از مسائل تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و مردمشناسی مستقیماً بحثی در میان نیست، اما اسناد مندرج در آن که حاوی احکام و پیرابند دیوانی، پیشنهاد نامچهها، مصالحههای شرعی، وصیتنامچهها، مبایعهنامچهها و... است، اطلاعات و ارقام و اعدادی را با خود دارند که اهلفن میتوانند درباره روابط اجتماعی و اقتصادی، روابط مالک و زارع و قوانین محلی اطلاعات مستند و دستاول استخراج کنند[۱۴].
تنظیم مطالب کتاب بر پایه تقسیمات قدیمی جغرافیایی است. سعی نگارنده در این بوده است که با یادی از تقسیمات، نامهای آنها را زنده نگاه دارد. او تنظیم مطالب را اینگونه توضیح میدهد: «ابتدای بخشها، برای شناسایی نواحی، مختصری درباره جغرافیای تاریخی هر یک نوشتیم و سپس به شرح آثار و بناهای تاریخی پرداختیم و در انتهای هر بخش، زیر عنوان «باقیمانده بناها و آثار تاریخی» آثار درجه دوم و سوم را نام بردیم و جای آنان را تعیین کردیم؛ زیرا احتمال آن میرفت که در میان آنها، آثاری بسیار قدیمی باشد که بهمرورزمان مختصر و محقر شدهاند. مطالبی را که به قلم خود نگارنده بود، با اشبون هفت چیده شد و اگر از کتب اقوالی نقل شد، در ضمن همین مطالب گنجانیده شد؛ اما مطالبی مانند نوشتههای سنگهای قبور و ضریح و صندوق مرقدها و درهای بقاع و اسناد و فرمانها و احکام که متن آنها را نقل کردیم، با اشبون شش چیده شد و رسمالخط این نوع نوشتهها را در متن حفظ کردیم و اگر اغلاطی در آنها بود عیناً آوردیم و اظهارنظر خود را در حاشیه همان صفحه نشان دادیم»[۱۵].
با این تحقیقات گسترده نویسنده کار خویش را تمام ندانسته و مینویسد: «نگارنده مدعی نیست کار مطالعه و بررسی خاک گیلان را از نظر تحقیق آثار و بناهای تاریخی تمام کرده است. خود میداند که این بررسی، کاری بسیار خام و ابتدایی است. شاید بتوان آن را فهرستی از محلهای تاریخی و آثار بازمانده قدیمی دانست»[۱۶].
وضعیت کتاب
توضیح برخی الفاظ، عبارات و اعلام در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
وجود 322 قطعه عکس تاریخی که برخی از آنان آخرین روزهای حیات را میگذرانند؟! در کنار طرحها بر غنای این کتاب میافزاید خوشبختانه کتابنامه الفبایی در 130 صفحه کمک فراوانی به دانشپژوهان و محققان میکند[۱۷].
پانویس
- ↑ ثقفی، یاسمین، ص366
- ↑ ر.ک: بینام، ص22-21
- ↑ ر.ک: همان، ص22
- ↑ ر.ک: مقدمه، جلد 2، صفحه دو
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: بینام، ص22
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص23-22
- ↑ ر.ک: همان، ص23
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: پیشگفتار انجمن، جلد9، صفحه دوم
- ↑ ر.ک: همان، جلد10، صفحه هفت
- ↑ ر.ک: مقدمه، جلد 2، صفحه دو و سه
- ↑ ر.ک: مقدمه، جلد1، ص3
- ↑ ر.ک: همان، ص23
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- بینام، «از آستارا تا استارباد، مجموعهای ارزشمند در تاریخ و شناخت آثار و ابنیه شمال ایران»، پایگاه مجلات تخصصی نور: کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، مهر 1381، شماره 60، صفحه 20 تا 23.
- ثقفی، یاسمین، از آستارا تا استارباد، بخارا، خرداد – تیر 1392، شماره 93 از ص365 تا 384، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).