طبقات الفقهاء الشافعية
طبقات الفقهاء الشافعية، اثر محییالدین ابوزکریا یحیی بن شرف نووی (متوفی 676ق) کتابی است یکجلدی به زبان عربی با موضوع تاریخ و شخصیتها. نووی در این کتاب، علمای شافعی و خواص آنان را معرفی کرده است. اثر به تحقیق دکتر علی عمر رسیده است.
طبقات الفقهاء الشافعية | |
---|---|
پدیدآوران | نووی، یحیی بن شرف (نويسنده) علی عمر (محقق) |
ناشر | مکتبة الثقافة الدينية |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 2009م , 1430ق |
چاپ | 1 |
شابک | 977-341-432-9 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ن9ط2 150 BP |
ساختار
کتاب دارای مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و ترجمه 277 عالم شافعی به ترتیب حروف الفبا و با تقدیم محمد بر دیگر اسامی است.
گزارش محتوا
نویسنده با مقدمه بر کتاب محتوای مطالبش را آغاز میکند: وی پس از حمد الهی و درود بر انبیای مرسل میگوید: پس از انبیا، علما برترینها هستند و سزاوار است آثارشان منتشر شود. ازاینرو شناخت احوال علما نیکو و جهل به احوالات آنان زشت است. با شناخت آنان، کسی که به تبعیت و اقتدا سزاوارتر است را میشناسیم و در موارد اختلافشان، تشخیص گفتار بیارزش و ارزشمند برایمان راحت میشود. در روایتی صحیح از مسلم بن حجاج هست که کسی که عالم زمانش را نشناسد مانند کسی است که پدرش را نمیشناسد بلکه بدتر و گمراهتر.[۱]
وی مینویسد: اهل حدیث و راویان، به این امر قیام کرده و ما را دراینارتباط روشن کردهاند؛ آنان در کتابهای جرح و تعدیلشان و در کتابهای تاریخشان این مسائل را بیان کردهاند. ولی متأسفانه فقها دراینارتباط کوتاهی کردهاند و آنچه مربوط به تفاوت مراتب ائمه آنان در تحقیق و اختلاف نصیب هرکدام از علم است را نادیده گرفتهاند.[۲]
نووی مینویسد: من از زمان جوانی همواره به این امر عنایت داشتم و از مواردی که اهل حدیث در تواریخ امهات امصار در شرق و غرب نوشته بودند و مشتمل بر تعریف به خواص اهالی و واردان آنها و معاجم فراوانی در نامهای شیوخشان و فهارس و تخاریج آنان، تبعیت میکردم. و به نوشتههایی که در ذکر فقها بود و اندکی از فقها به این امر پرداخته و درباره آن نوشته بودند نیز نظر داشتم. درهرحال به علت کم بودن این موارد و کم بودن مضامین در آن و همچنین موارد غیر صحیح و غیر موثق منقول در میان این موارد، از خدای متعال طلب خیر کردم و از او ثواب و فضلش را درخواست کردم.[۳]
او در این کتاب، علمای شافعی و خواص آنان را معرفی کرده است. در ابتدا سعی او بر این بوده که از علما، کسانی را که سندش با إسناد به وی منتهی میشود را ذکر کند. و از میان کسانی که یافته، به ابلاغ از کسی که از او شنیده یا خوانده با تنصیص بر او و کتابی که در آن ذکر کرده است مطلب را نقل کرده؛ وی عین الفاظ آن اشخاص را هرچند طولانی باشد، ذکر کرده است و اجزای برخی کتابها و آنچه جزء آن است را بر اساس عادتش در آن آورده است. ولی پس از جمع مطالب، میبیند که کتابش بیشازحد طولانی و ملالآور شده و این از ارزش آن میکاهد. ازاینرو وی از این شیوه اعراض کرده و اکتفا کرده بر اینکه در آنچه با اسناد روایت کرده عبارت «روینا» را به کار ببرد و در غیر این موارد از «بلغنا» و «وجدت» یا «ذُکِرَ...» و مواردی مشابه این عبارات موجز، استفاده کند. نووی، سعی کرده مطالب این کتاب را بر اساس طبقات مرتب کند نه بر اساس حروف، که حدود ده یا دوازده طبقه را تشکیل میدهد؛ زیرا ترتیب مطالب کتاب بر اساس حروف باعث میشده که متأخر و متقدم در زمان یا فضل، در یک قرن مقارن شوند و یا اینکه مفضول یا آخر قبل از فاضل و اول واقع شود. سپس از این بابت که ارائه بر اساس حروف الفبا باعث تیسیر بر مردم و تسهیل ارائه مطالب برای آنان میشده، این کار را کرده است؛ زیرا غالباً اگر یکی از مردم بخواهد بر ترجمه یکی از علما واقف شود نامش را میداند ولی نمیداند از کدام طبقه است؛ و باید ترجمه آن را بخواند تا متوجه شود که از کدام طبقه بوده است و برای دستیابی به ترجمه، ارائه مطالب بر اساس الفبا راحتتر است.[۴]
محقق برای تکمیل توضیح مطالب کتاب، حدود یک صفحه بر مقدمه نویسنده کتاب میافزاید: و متذکر میشود که برای تکمیل شناخت شیوه و ترتیب ارائه این مطالب، توضیح بیشتری نیاز هست. ترتیب مطالب کتاب بر اساس حروف الفبا است؛ همین ترتیب درباره پدران و اجداد و پدران اجداد افراد نیز رعایت شده است؛ مثلاً زید بن ابراهیم به دلیل تقدم باء بر سین، بر زید بن اسحاق مقدم شده. همچنین زید بن ابراهیم بن اسحاق بر زید بن ابراهیم بن اسرائیل مقدم شده زیرا حاء بر راء مقدم است. در مواردی که در ابتدای نام کسی یا نام پدرش یا نام جد یا جد پدرش، دو همزه بوده بر کسی که فقط یک همزه داشته، مقدم است مثلاً آدم بر ابراهیم مقدم است. یا زید بن آدم بر زید بن أدرع مقدم است و... فقط یک مورد استثناء وجود دارد و آن تقدیم نام کسانی است نامشان محمد است و سپس کسانی که نامشان احمد بوده و این کار به دلیل احترام گذاشتن به نام آنان به دلیل مشابهت اسمشان با رسول خدا(ص) انجام شده است. البته درباره نامهای آبا و اجداد افرادی که نامشان محمد و احمد بوده همان شرطی که اول ذکر شد مراعات شده و پس از دو محمد و دو احمد، به ترتیب مذکور در اول، باز گشته است.[۵]
وضعیت کتاب
فهرستهای اعلام و منابع به ترتیب پس از پایان محتوای مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. پس از پایان ذکر نام افراد با حرف یاء، دو باب با عنوانهای باب الکنی(کنیهها) و باب نسب و نحوه (حسب و نسب اشخاص) ذکر شده است.[۶]
از کسانی که با نام «طبقات الفقهاء الشافعية» از این کتاب یاد کردهاند، سیوطی در حسن المحاضرة است. شهاب طوسی ابوالفتح محمد بن محمود بن محمد، گفته نووی در طبقاتش مینویسد: وی شیخ الفقهاء و صدرالعلماء در دوران خودش و امام در فنون بود. سُبکی نیز به نقل از طبقات الوسطی «طبقات الفقهاء» را به محیالدین نووی نسبت میدهد. ابنکثیر نیز از کسانی است که در البدایة و النهایة، این کتاب را به نووی نسبت میدهد. ذهبی در تاريخ الإسلام و صفدی در الوافي بالوفيات نیز از این افرادند.[۷]
محقق، برای تحقیق این نسخه به نسخه خطی شماره 195 کتابخانه عمومی رباط که به خط تاجالدین سُبکی نوشته شده، مراجعه کرده است. وی همچنین نظر گذرایی نیز به نسخهای با عنوان «کتاب منتخب طبقات الشافعيين» تلخیص ابوزکریا نووی از کتاب ابنصلاح، نیز مراجعه کرده است. این کتاب در کتابخانه شیخالاسلام عارف حکمت در مدینه به شماره 616 تاریخ وجود دارد. هر دوی این کتابهای خطی مربوط به قرن هشتم هجری است. دکتر علی عمر، علاوه بر این دو نسخه خطی نگاهی گذرا نیز به نسخه چاپی دارالبشائر الاسلامیه در بیروت به سال 1992 که به «طبقات الفقهاء الشافعية لابن الصلاح، هذبه و رتبه و استدرك علیه الإمام محيي الدين النووي» معنون است نیز انداخته است.[۸]
محقق متذکر میشود که سعیش بر حفظ سلامت نص و ضبط آن بیشتر از تلاشش برای تعریف به اعلام و شهرها و زدن شرح و تعلیقه بوده است؛ چرا که علما و پژوهشگران، بیشتر به متن صحیح کتاب نیاز دارند تا شروح و تعلیقات و ... محققین کتابها.[۹]
صفحات 7 تا 9 کتاب حاوی رونوشت تصاویر صفحات اول و دوم و آخر نسخه خطی کتاب است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.