مرآة الرشاد
مرآة الرشاد، اثر عبدالله مامقانى، مشتمل بر آداب و سنن و مكارم اخلاقى، به زبان عربى است.
مرآة الرشاد | |
---|---|
پدیدآوران | مامقانی، عبدالله (نویسنده) مامقانی، محیالدین (محقق و معلق) |
عنوانهای دیگر | مرآه الرشاد فی الوصیه الی الاحبه و الذریه و الاولاد |
ناشر | دار الزهراء |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1412 ق |
چاپ | 6 |
موضوع | احادیث اخلاقی - قرن 14
احادیث شیعه - قرن 14 اخلاق اسلامی اندرز نامهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 249 /م2م4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اين كتاب، به همت محيىالدين مامقانى، تحقيق و حاشيهنگارى شده است. نام كامل اين كتاب، چنانكه مؤلف خود تصريح كرده، عبارت است از: «مرآة الرشاد في الوصية إلى الأحبة و الذرية و الأولاد»[۱]
مؤلف درباره انگيزه نگارش اثر خويش، مىنويسد: «چون عمر، كوتاه و بىاعتبار است و مشخص نيست اجل چه زمانى به سراغ انسان مىآيد، وقتى هم آمد، هيچ جاى درنگ نيست، بر خود ترسيدم كه مرگ فرارسد و ثمره عمرم محمدحسين را تربيت نكرده باشم؛ ازاينروى بر آن شدم اين اثر را بهعنوان وصيتنامه اخلاقى، تربيتى و آموزشى براى فرزند خود و مؤمنان بنگارم تا مايه كمال و صلاح دنيا و آخرت آنان باشد»[۲]
ساختار
كتاب با سه مقدمه از محمدرضا مامقانى، محيىالدين مامقانى و نویسنده آغاز و مطالب در پنج فصل، تنظيم شده است.
نویسنده در ابتداى كتاب، درباره اثبات اصول خمسه بحث كرده، سپس درباره پرهيز از دنيامدارى و مراقبت نفس، حياء، قناعت، حسن خلق، بردبارى، عفو و مانند آن سخن گفته است. مطالب بعدى كتاب نيز مشتمل بر پارهاى وصايا، نكتههاى اخلاقى و سنن اسلامى مىباشد[۳]
اين اثر ارزشمند و پرمغز، خلاصهاى برگرفته از آيات قرآن، روايات پيشوايان دين و تعاليم الهى است كه با اسلوب ويژهاى، با زبان توصيه و سفارش، با نثر روان و استوار، تنظيم شده و شامل مجموعهاى از آداب، سنن، مكارم اخلاق و رفتارهاى نيكو است كه براى دانشپژوهان و طالبان كمال و انسانيت و فضيلت، نسخه مفيد و شفابخش است. ازاينروى هرچند كتاب، عنوان وصيتنامه و دستورالعمل دارد، ولى به لحاظ اينكه مخاطب آن فردى است كه طالب علم بوده است، جزء آثار اخلاق اهل علم به حساب مىآيد[۴]
گزارش محتوا
در مقدمات، توضيحات بسيار مختصرى پيرامون كتاب داده شده است.
فصل اول، درباره اصول خمسه (نبوت عامه، نبوت خاصه، ولايت عامه، ولايت خاصه و معاد) مىباشد[۵]نویسنده در اين فصل، به فرزندش توصيه مىكند كه ابتدا، مسائل اعتقادى و آنچه بر مكلف واجب و لازم است را از روى دليل و برهان فراگيرد و معتقدات خويش را درباره خدا، انبيا و اوليا، بر يقين استوار نمايد. سپس در باب عقايد راهنمايى مىكند كه از چه كتابى براى استحكام اعقادات خود، استفاده كرده و از چه نوشتههايى دورى گزيند. در آخر نيز تذكراتى درباره معارف دينى ارائه مىدهد[۶]
نویسنده در فصل دوم، فرزندش و همه مؤمنان را به اطاعت خداوند و گريز از معصيت ترغيب كرده است و او را از كسالت برحذر داشته و از وى مىخواهد از عمر خويش در جهت آنچه شايسته است، سود جويد و از خدا مىخواهد كه او را در هر امر خير، موفق بدارد و با تزيين به مكارم اخلاق و اوصاف پسنديده، از هر شرى دور گرداند. سپس اوصاف و مكارم اخلاق را به شرح زير، برمىشمارد: حفظ زبان، محاسبه و مراقبت از نفس، تفكر، صبر، توكل، قناعت، حياء، حسن خلق، حلم و عفو، انصاف و جوانمردى، وفاى به عهد، بخشش و سخاوت و..[۷]
وى در فصل سوم، به موضوعات گوناگونى از جمله: ضرر و زيان حب دنيا و مذمت آن از ديدگاه آيات قرآن و روايت اشاره كرده و حب دنيا را بهمنزله شرك دانسته است. همچنين با تمسك به متون و روايات، به زهد در دنيا ترغيب نموده و تفسير درستى از زهد، ارائه داده است. سپس توسل به پيامبر(ص) و اهلبيت(ع) را سفارش كرده و با استناد به توصيههاى پيشوايان دين، عزادارى سيدالشهداء(ع)، گرامى داشتن سالخوردگان، اكرام به والدين و نيكى به آنان را توصيه كرده است[۸]
نویسنده، معتقد است از آنجا كه فقها، مشعلداران ديانت، امناى شريعت، نواب امام زمان(عج) و هدايتگران مردم هستند، قدرشناسى و پاس احترام آنان لازم و به اكرام آنان و دورى از عالمان بىعمل، سفارش شده است[۹]
نویسنده در ادامه، نگارش وصيتنامه و كيفيت آن را به فرزندش يادآور شده و از او مىخواهد ياد خدا را هيچگاه فراموش نكند و به استغفار، قرائت قرآن، مداومت بر طهارت، دورى از وسوسه، نماز اول وقت، التزام به نوافل، نماز جماعت، روزه و توبه در برابر معاصى و مطالب مفيد ديگر كه در سازندگى و تعالى روح انسان، نقش مؤثر دارد، توصيه مىنمايد[۱۰]
وى در فصل چهارم، با استناد به دلايل عقلى و نقلى، به كسب دانش و ارزش، اهميت و فضيلت آن اشاره كرده و انجام واجبات و ترك محرمات را وابسته به آن دانسته و ضرورت عقل و شرع را بر شرف، علو درجه، بلندى مرتبه و مكانت دانش، گواه گرفته و به آيات و روايات زيادى در مورد اثبات اين ضرورت، استشهاد كرده است[۱۱]
نویسنده در راه كسب دانش، قصد قربت را شرط دانسته و پرهيز از اغراض مادى را لازمه كسب دانش شمرده است؛ عالم بىعمل را مستوجب مذمت و ملامت مىشمرد و به دوستى و ملازمت با اهل علم عامل و بذل علم به اهلش و صرف بيشتر عمر در طريق دانش فقه، توصيه مىنمايد[۱۲]
سپس فرزندش را در راه يادگيرى دانش از چند چيز، از جمله: قضاوت، خيانت در حقوق فقراء، مساكين و ذريه پيامبر(ص)، سرعت در فتواء حسب جاه و رياست و تزوير، برحذر داشته است[۱۳]
وى در آخرين فصل، به مسائلى مربوط به امر معاش، مسكن، لباس، زن و بچه و تربيت اولاد اهتمام ورزيده و فرزندش و همه مسلمان را در اين طريق، هدايت نموده و كتاب را به پايان برده است[۱۴]
نویسنده از فرزندان خود خواسته است در هر هفته يا ماه، به اين نوشته مراجعه كرده، آن را مطالعه نمايند تا در ذهن جاى گيرد و راهنماى عمل و رفتار آنان باشد. هركس از اين روش، سر باز زند، از سوى پدر عاق خواهد بود و از زندگى خويش، بهره و خيرى نخواهد برد و براى هركس بدان جامه عمل بپوشد، از خداوند، اصلاح دنيا و آخرت مسئلت نموده است[۱۵]
وضعيت كتاب
محقق كتاب، براى استفاده بيشتر از مطالب و مستندات كتاب، احاديث را از مصادر اوليه به دست آورده و بهطور كامل نقل كرده است و از آنجا كه اين اثر را مورد توجه دانشمندان و اهل علم و فضل، ديده، برخى فروع فقهى را با ذكر ديدگاههاى مختلف و دلايل و نظر خود بر اصل كتاب در پانوشت افزوده است[۱۶]
فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده است.
پانويس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. «فهرست كتابهاى منتشرشده در شهريورماه 1382»، اطلاعرسانى و كتابدارى، كتاب ماه دين، مهر 1382، شماره 72، ص93.
3. ميرى، سيد عباس، «دو كتاب ارزنده در اخلاق حوزويان»، اطلاعرسانى و كتابدارى، كتاب ماه دين، ارديبشهت 1381، شماره 55، (5 صفحه، از 54 تا 58).