مناقل الدرر و منابت الزهر
مناقل الدرر و منابت الزهر، تألیف ابو ولید اسماعیل بن محمد معروف به ابن رأس غنمة اشبیلی (متوفی 629ق)، مجموعهای برگزیده از حکایتها و اخبار آموزنده از منابع پیش از خود است. مقدمه، تحقیق و تصحیح کتاب به قلم رائد امیر عبدالله الراشد و خالد عبدالجبار شیت الراشد انجام شده است.
مناقل الدرر و منابت الزهر | |
---|---|
پدیدآوران | اشبیلی، اسماعیل بن محمد (نويسنده)
راشد، رائد امیر عبدالله (محقق) راشد، خالد عبد الجبار (محقق) |
ناشر | الجمهورية العراقية، ديوان الوقف السني. مرکز البحوث و الدراسات الإسلامية |
مکان نشر | عراق - بغداد |
سال نشر | 2008م , 1429ق |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه محققین (در سه فصل حیات مؤلف، عصر مؤلف و کتاب مؤلف)، مقدمه مؤلف و نص اثر است. نویسنده پیش از ورود به نص اسامی منابع کتابش را ذکر کرده است و در متن کتاب نیز سلسلهوار با عبارت «من الفلان یا کتاب الفلان:» نام نویسنده یا منبعی را ذکر و سپس مطلبی از آن را متذکر شده است.
گزارش محتوا
بعضی از ادباء و مورخین اسلامی از قرن دوم هجری، اهمیت کتابت تاریخ عربی و اسلامی به شیوه ادبی داستانی سودمند را درک میکردند این نوشتهها پر است از تمجید ایام عرب، و رخداد رسالت اسلامی و شخصیتها و سواران و تفاخر به انساب و مفاخر و قهرمانان عرب و عزیز داشتن اخلاق و صفات کریمه ایشان؛ با این امید که آن نوشتههای ارزشمند در نفوس اثر کرده و آنها را زنده کند[۱].
مابین قرنهای چهارم و نهم هجری تألیفات پیشرفت و تکامل قابلملاحظهای کرد؛ چراکه شیوه جدیدی از تألیف که متمرکز بر موضوعات مقتبس و برگرفته از تاریخ بود استفاده شد، که سبب توسعه آن شیوه شد تا اینکه تبدیل به شیوه ادبی داستانی جالب و مهیجی گردید. این نوع جدید از ادب همان داستانهای تاریخی بود که چهبسا از اهتمام مردم به رویه فرهنگی و عامیانه حکایت میکرد. این نوع از تألیف در بلاد اندلس و مغرب عربی نیز بروز پیدا کرد و بر همان خطوط اساسی که ادبا و مورخین در شرق اسلامی وضع کرده بودند نوشته شد. «مناقل الدرر و منابت الزهر» از جمله این کتب است که در اشبیلیه و اندلس نوشته شد است. بنابراین این کتاب از نتایج قرن ششم هجری است که نشان از ویژگی آن عصر در تألیف قصص تاریخی دارد[۲].
این اثر مشتمل بر پرتوهایی از سیره رسولالله(ص)، اخبار خلفا، اخبار دولت اموی، شرححالهایی موجز و برگزیده از خلفای عباسی است که با وجود اجمال، متضمن دلالتها و دادههای سیاسی، فکری، تربیتی، اجتماعی، روحی و اخلاقی است. نویسنده از این موارد تعبیر به احادیث و مواقف و اخبار و رسائل خلفا و وزراء و فرماندهان از جهتی و معارضین و کینهتوزان از جهت دیگر یا تعبیر به مواقف عمومی و متنوع دیگری کرده است که برخی صفات و معانی اخلاقی و روحی را دربر دارد مانند جدی و شوخی، کرم و بخل، شجاعت و ترس[۳].
تمام این موارد به شیوه ادبی مفیدی نگارش شده که در ضمن آنها پارههایی از حکمت، و نوادر قصص و عجایب اخبار که بسیاری از آنها خالی از عبرت و پند و اندرز و بذلهگویی و تشویق نیست، وجود دارد[۴].
محققین مباحث کتاب را به دو بخش تقسیم کردهاند:
- بخش تحقیق کتاب که در ابتدای آن زندگی مؤلف از خلال معرفی اسم، کنیه، نسب، نسبت و لقب، ولادت و زندگی، مصنفات و وفات او بررسی شده است. سپس متعرض اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و عمرانی عصر نویسنده و تأثیر آنها بر او شده است. همچنین بهتفصیل کتاب «مناقل الدرر» را از جهت انتساب آن به نویسنده، مقابله نسخهها، شیوه نویسنده در نگارش کتاب و... مورد بررسی قرار داده است.
- در بخش دوم، نص کتاب ارائه شده است. محقق اثر تغییری در تبویب و ترتیب کتاب به همان شکلی که نویسنده اراده کرده نداده است[۵].
محققین کتاب با دشواریهایی نیز مواجه بودهاند، از جمله اینکه برخی مصادری که نویسنده در کتاب به آنها استناد کرده در دسترسشان نبوده؛ زیرا نسخههای مصادر مذکور یا بهندرت در کتابخانهها موجود بوده و یا اینکه مفقود شدهاند و نیز اشاره مؤلف به برخی از آثار بدون ذکر مؤلف آن؛ آثاری چون: تاريخ الخلفاء، أخبار الخلفاء، تاریخ الإبتداء، کتاب العروس و کتاب الموصلی. آنچه دشواری را مضاعف میکند، وجود برخی کلمات محو شده یا سطرهای سفید یا عبارات و کلمات غیرواضح یا ناخوانا در صفحات نسخه خطی تحت آن مصادر است که نمیتوانیم نص یا روایتی را بیابیم که به آن مقابله شود[۶].
کتاب حاضر با اینکه نویسندهاش اندلسی است، حاوی تاریخ و ادب مشرق زمین است. چهبسا تألیف این کتاب برای مرتبط نمودن مغرب به مشرق و به جهت تمایل به امویان بوده است. او چهبسا قصد داشته که معلومات اندلسیها را نسبت به مشرق بیشتر کرده و رخنه این معلومات -که از کمی اهتمام مورخین اندلس به تاریخ مشرق و بهویژه تاریخ اموی در شام بوده- را پر کند[۷].
مصادر تاریخی و کتب تراجم شرق و غرب، جز در الاعلام زرکلی، فهرست کتب خطی عربی آرتور جان آربری و یک فهرست نسخ خطی دیگر، هیچ اشاره به کتاب «مناقل الدرر و منابت الزهر» نداشتهاند[۸].
اسامی که در نسخه خطی بهصورت غیرواضح آمده است، با رجوع به اصول معروفه تصحیح شده است. اسامی که اشتباه بوده نیز تصحیح و در پاورقی به منبع تصحیح اشاره شده است. نصوص و روایاتی که برخی کلمات آنها غیرواضح یا سفید است و منبعی برای مقابله آنها یافت نشده نیز تلاش شده با توجه به سیاق معنی یا اقتضای لغت تصحیح و در پاورقی به آن اشاره شود. کلمات و عبارات تکراری در نسخه خطی نیز حذف شده است[۹]. تصحیحات و توضیحات محققین بسیار راهگشاست؛ مثلاً در بخشی از نص کتاب چنین آمده: «ثم قال: لاهل خراسان دهید»، که عبارتی ساختگی است؛ کمله دهید (به کسر دال) در پاورقی «زدن» معنا شده است: «کلمة فارسیة بمعنی اضرب»؛ محققین با این توضیح خواننده را از تحیر نجات میدهند[۱۰].
پیش از ورود به نص اسامی آثاری که نویسنده از آنها در نگارش اثر بهره برده ذکر شده است[۱۱].
در بخشی از کتاب چنین میخوانیم: اعرابیای بر هشام بن عبدالملک وارد شد. هشام به او گفت: ای اعرابی مرا موعظهای کن. اعرابی گفت: قرآن برای واعظ بودن کفایت میکند. سپس استعاذه و بسمله را گفت و این آیات را خواند: «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ* اَلَّذِينَ إِذَا اِكْتٰالُوا عَلَى اَلنّٰاسِ يَسْتَوْفُونَ…». ﴿المطففين،1-2﴾. سپس گفت: یا امیرالمؤمنین، این جزای کسی است که مکیال یا میزان را کم گذارد، پس با کسی که همه را بردارد چگونه رفتار خواهد شد[۱۲].
وضعیت کتاب
فهرست نسخ خطی، مصادر، مراجع و نشریات در 238 شماره به تفکیک در انتهای کتاب ذکر شده است. فهرست مطالب نیز پسازآن ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- السامرائی، قاسم أحمد؛ «ابن رأس غنمة و مصادر کتابه: مناقل الدرر و منابت الزهر»، پایگاه مجلات تخصصی نور، عالم الکتب، المجلد الثانی عشر، رجب 1411، العدد 1، ص 25 تا 29؛ به آدرس اینترنتی: