شبهات الملحدين و الإجابة عنها

شبهات الملحدين و الإجابة عنها، اثر شيخ محمدجواد مغنية (بيروت 1322- 1400ق نجف)، مشتمل بر پاسخ به شبهاتى درباره خداشناسى و الحاد، ارتباط علم و دين، اسلام، قرآن، پيامبر(ص)، تشيع و مانند آن است. هر چند آغاز و انجام نگارش اين اثر، به‌صورت دقيق مشخص نشده ولى همين مقدار معلوم است كه در سال 1974م آماده انتشار بوده است.

شبهات الملحدين و الإجابة عنها
شبهات الملحدين و الإجابة عنها
پدیدآورانمغنیه، محمدجواد (نویسنده)
ناشردار و مکتبة الهلال
مکان نشربیروت - لبنان
سال نشر1986 م
چاپ1
موضوعاسلام - دفاعیه‌ها و ردیه‌ها
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏228‎‏/‎‏4‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏ش‎‏2
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب حاضر حاوى مقدمه نویسنده و متن اثر است. نویسنده در اين كتاب شبهاتى را كه از منابع مختلف شفاهى و كتبى گردآورى كرده بدون دسته‌بندى خاصى مطرح و به شيوه كلامى و جدلى پاسخ داده است.

گفتنى است كه كتاب حاضر به زبان عربى معاصر نوشته شده است و در آن برخى از تعابير و اصطلاحات امروزى رايج در جوامع عرب زبان مشاهده مى‌شود كه در عربى قديم وجود نداشته است؛ از جمله واژه «فيتو» به معناى وتو است[۱]همچنين «نيتشه» يعنى «نيچه» فيلسوف آلمانى-[۲]

گزارش محتوا

درباره محتواى كتاب به چند مطلب اشاره مى‌شود:

1. نویسنده در مقدمه در توضيح تكرارى بودن مطالب كتاب چنين مى‌نويسد: ممكن است پرسيده شود كه شما در اين موضوع بسيار نوشته‌اى و براى هر اصلى از اصول دين كتاب ويژه‌اى تأليف كرده‌اى حال در اين كتاب هم دوباره همان مطالب را نوشته‌اى؟! جواب اين است: شبهه الحاد در نظر صاحبانش مبتنى بر ادله متعددى است كه برخى از آن را قبلاً نقد كردم و بعد از آن متوجه اين نكته شدم كه آنان بيشتر بر روى اين مطلب متمركز مى‌شوند كه دانش جديد با ايمان به خدا ناسازگار است و مناقشات خود را بر پايه فرآورده‌هاى علوم طبيعى و زيست‌شناسى و روان‌شناسى به پندار خودشان عرضه مى‌دارند و كتاب حاضر، اين بافته‌ها را پنبه مى‌كند. از سوى ديگر ملحدان از تكرار و دوباره و چندباره‌گويى خوددارى نمى‌كنند و ما هم پاسخ مى‌دهيم[۳]

2. نویسنده، نخست نام كتابش را «الدين و الفطرة» نهاده ولى بعد از آنكه توجه پيدا كرده كه اكثر مطالب كتاب در باب ردّ ملحدان و پاسخ شبهات آنان است نام كتاب را تغيير داده است[۴]

3. يكى از بحث‌هاى نویسنده، معرفى و نقد برخى از كتاب‌ها است. او چنين مى‌نويسد: نویسنده مشهور الجزايرى، مالك بن نبى، كتابى به زبان فرانسه نوشته و آن را پديده قرآن ناميده است و اين كتاب را استاد عبدالصبور شاهين به عربى ترجمه كرده است و هدف از اين كتاب اثبات نبوت حضرت محمد(ص) از راه حسّ و عقل و نه از راه نصوص و اسرار غيبى و معجزات است. اين اثر راه را براى گمراهان روشن ساخته و معاندان را ساكت و گرفتار ساخته است و هيچ عيبى ندارد جز آنكه پيچيده است و به روش قديمى نوشته شده و اگر روشن و با سبک جديد نوشته مى‌شد، بهتر و فايده‌اش بيشتر بود. به همين جهت برخى از مباحث اين كتاب را به‌صورت مختصر و با تغيير عبارات و البته با حفظ محتوا در اينجا عرضه مى‌كنم[۵]

4. نویسنده در بحثى تحت عنوان «فيتو الكنيسة ضدّ الانجيل» يعنى وتوى كنيسه بر ضدّ انجيل، چنين نوشته است: مسيحيان در همه نيايش‌هايشان، يهود را لعنت می‌كردند زيرا به پندار آنان يهوديان عامل اصلى به صليب كشيده شدن مسيح بودند ولى در سال 1965م يهوديان به سندى دست يافتند موسوم به سند پدر روما، كه يهود را از خون مسيح تبرئه مى‌كرد... درحالى‌كه اين سند، مخالف نصّ صريح انجيل متّى است مبنى بر اينكه خون مسيح بر عهده يهود و اولادشان است. با اين وصف، كاتوليك‌ها و پروتستان‌ها بر روى سند مذكور توافق كردند و آن را مبارک شمردند و لعن يهود را در نيايش‌هايشان ترك كردند. معناى اين مطلب آن است كه كنيسه خودش را مجاز مى‌داند كه بر ضدّ انجيل از حقّ وتو استفاده كند و هر چه را كه مى‌خواهد، در زمان دل‌خواه نسخ كند![۶]

5. نویسنده به مسائل سياسى و اجتماعى دوران معاصر هم توجه داشته و از جمله به نقش رژيم غاصب صهيونيستى در برابر مسلمين اشاره كرده و از جمله چنين نوشته است: امروزه آشكار شده است كه هدف از تبرئه صهيونيست‌ها از خون مسيح، پشتيبانى صهيونيسم و اسرائيل است تا به طمع‌هايش بر ضدّ اعراب و مسلمانان دست يابد... و تا زمانى كه صهيونيسم در راه ايجاد دولتى است كه در تورات به آن تصريح شده و از نيل تا فرات ادامه دارد، هيچ اشكالى در تجاوز اسرائيل بر مقدسات مسيحيان در فلسطين نيست! همه اين مطلب و غير آن -كه فراوان است- دلالت دارد كه انجيلى كه الآن موجود است به صاحبان كنيسه اجازه مى‌دهد كه از هر نصى از نصوص انجيل كه خواستند، بگذرند درحالى‌كه قرآن به صراحت اعلام كرده كه از هرگونه تحريفى در امان است و هيچ باطلى در آن راه ندارد[۷]

وضعيت كتاب

براى كتاب حاضر، نه تنها فهرست‌هاى فنى بلكه فهرست مطالب نيز تنظيم نشده است. كتاب حاضر مستند است و نویسنده، ارجاعاتش را گاه به صورت درون متنى با ذكر منابع و گاه به صورت پاورقى با ذكر نام نویسنده و كتاب و شماره جلد و صفحه عنوان كرده است؛ البته گاه شماره جلد و صفحات و يا فقط شماره صفحه را فراموش كرده است. گاه نيز توضيحى كتابشناختى يا شخصيت‌شناختى و يا اطلاعاتى مربوط به تاريخ علم و... ذكر كرده است.

پانويس

  1. ر.ک: متن كتاب، ص104
  2. همان، ص18
  3. ر.ک: مقدمه، ص7- 8
  4. همان، ص7
  5. ر.ک: متن كتاب، ص72- 82
  6. ر.ک: همان، ص104- 105
  7. ر.ک: همان، ص105

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.