بر بال اندیشه

بر بال انديشه، اثر شيخ حسين انصاريان، مجموعه مقالاتى است با موضوعاتى متنوع پيرامون اخلاق كه طى سال‌هاى متمادى به رشته تحرير درآمده است؛ مقالاتى متقن، عميق و عالمانه كه به نوبه خود، تبيينى روشن از گوشه‌اى از فرهنگ اهل‌بيت(ع) است. به غير از دو مقاله پايانى كه به زبان عربى است، بقيه كتاب به زبان فارسی نوشته شده است. گستردگى و شمول مطالب اخلاقى مطرح شده و شيوايى و رسايى قلم نویسنده، باعث اهميت كتاب شده است.

بر بال اندیشه
بر بال اندیشه
پدیدآورانانصاریان، حسین (نویسنده)
ناشردار العرفان
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1383 ش
چاپ1
شابک964-94738-5-8
موضوعاسلام - مقاله‌ها و خطابه‌ها
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏10‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ب‎‏4
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب، با مقدمه مركز علمى - تحقيقاتى دارالعرفان در اشاره به نكاتى پيرامون نحوه جمع‌آورى، تنظيم و ويرايش مباحث آغاز شده است.

اين اثر كه مجموعه‌اى از معارف گوناگون اسلامى در زمينه خودشناسى، خداشناسى، ولايت و رهبرى، قضاوت، اوصاف قرآن و ديگر موضوعات اسلامى است، مشتمل بر هفده مقاله مى‌باشد كه با استفاده از آيات، احاديث و برخى متون اسلامى نگاشته شده است.

نویسنده در هر موضوع، با نقل آيات و رواياتى، با نگرش عرفانى و اخلاقى، جنبه‌هاى اسلامى آن موضوع را تشريح كرده است.[۱]

گزارش محتوا

عناوين مقالات به ترتيب عبارتند از:

«جستارى در مسئله خودشناسى»: نویسنده معتقد است كه اگر انسان خود را بشناسد و به موقعيت عالى خود پى ببرد و بداند كه كيست و در كجاست و به كجا مى‌رود، به بسيارى از حقايق پى برده و در ساختن شخصيت خود، نهایت كوشش و فعاليت را خواهد نمود. به باور وى، انسان با شناخت خويش به اين نتيجه مى‌رسد كه بايد داراى چه آراستگى‌هایى باشد و از چه برنامه‌هایى دورى نمايد و نيز به اين معنى پى خواهد برد كه كمالش در چيست و سقوطش به چه عواملى بستگى دارد.

وى اذعان دارد كه انسان با خودشناسى مى‌تواند به كمبودهاى خويش آگاه شده و به امراض روحى و فكرى خود علم پيدا كند و مى‌فهمد كه داراى چه خلأهایى است؛ بنابراین، به دنبال جبران كمبودها، علاج امراض و پر كردن خلأهاى درونى خود برخواهد آمد.

ساختمان جسمى انسان در قرآن، شگفتى‌هاى انسان از ديدگاه دانشمندان، برترى روحانى انسان، نياز بشر به راهنمايى الهى، آثار شوم هوس‌رانى، تزكيه در نگاه قرآن، تقوا و پرهيز از گناه، دورنمايى از وضع نفس، محروميت‌هاى شوم، قدرت عقل، ثمرات ارتباط معنوى و... از جمله عناوين اين مقاله مى‌باشند.

«عبوديت و بندگى»: نویسنده در اين مقاله، به دنبال اثبات اين امر مى‌باشد كه بى‌ترديد، انسان از خط بندگى نمى‌تواند گريز داشته باشد و در هيچ لحظه‌اى از لحظات زندگى، از مسئله بندگى و عبوديت آزاد نيست. به باور وى، بندگى انسان ممكن است به دو صورت شكل بگيرد: يكى، بندگى صحيح و ديگرى، بندگى و عبادت غلط.

وى معتقد است در صورتى كه عبوديت انسان، صحيح صورت بگيرد؛ يعنى انسان به حقيقت، تابع برنامه‌هاى سعادت‌بخش پروردگار عالم باشد، تمام استعدادها، هنرها و مايه‌هاى اصالت و معرفت وى شكوفا خواهد شد و اين موجود محدود خاکى، وجودى الهى و ملكوتى و بنده‌اى متصل به خداى متعال خواهد گشت.

«اخلاق و زيبايى‌هایش»: در اين مقاله اين نكته بيان شده است كه اخلاق در فرهنگ الهى، از موقعيت بسيار مهمى برخوردار بوده و قواعد عالى اخلاق، بهترين راهنما براى تزكيه نفس از آلودگى‌هاست.

«بازگشت به انسانيت»: نویسنده در اين مقاله، اين نكته را اثبات مى‌كند كه اسلام براى تأمين نيازهاى انسان، چه در زمينه مادى و چه در زمينه معنوى، وظايف و مسئوليت‌هاى مهمى را معين كرده كه با به‌كارگرفتن آن، مشكلات شخصى و اجتماعى قابل حل و در پرتو عمل به آن، سعادت، نصيب انسان خواهد شد.

«آفات زبان»: در اين نوشتار، بيان شده است كه با تحقيقى جامع و با دقت نظر در كتاب خدا، به اين حقيقت دست خواهيم يافت كه آياتى كه براى بيان احكام فقهى نازل گرديده، نزدیک به پانصد آيه مى‌باشد و درباره زبان، نزدیک به دويست و هشتاد آيه آمده است و وقتى در كتاب خدا درباره زبان، به بيش از يك و نيم برابر آيات تمام ابواب فقه برخورد مى‌كنيم، به اين معنى مى‌رسيم كه زبان، مهم‌ترين عضو بدن مى‌باشد.

«كيفر گناهان»: در اين مقاله، با استفاده از آيات و روايات، به كيفر برخى از گناهان اشاره شده است. اين معاصى عبارتند از: زنا، لواط، مساحقه، قيادت، قذف، شراب‌خوارى، سرقت، محارب و مفسد و ارتداد.

«اوصاف قرآن»: آنچه نویسنده در اين مقاله در پى آن است، اثبات اين امر مى‌باشد كه كتاب خدا از نظر فصاحت، بلاغت، استعمال الفاظ، كلمات، تركيب جملات، آيات، تعداد سوره‌ها و نظام‌بندى، يك معجزه واقعى است.

وى معتقد است كه اين شكل و ترتيب قرآن، نشان‌دهنده اين معناست كه معمار و بناى اين ساختمان، فقط خداست و در اين بناى محكم، حتى يك نقطه كم و زياد نيست و آنچه امروز در دست جهانيان مى‌باشد، همان است كه در طول بيست و سه سال، بر رسول‌الله(ص) براى آزادى انسان از اسارت هوا و هواپرستان و فرهنگ‌هاى تحميلى، نازل شده است و به همين صورتى كه امروز در دست ماست، در زمان حيات پيامبر(ص)، به دستور مستقيم حق تدوين شده و تنها كارى كه پس از رسول اكرم(ص) انجام گرفته، اعراب‌گذارى آن بوده است.

«آيين پسنديده»: از آنجا كه سرچشمه قوانين اسلامى، خداوند است، تمام قوانين و مقررات آن، از پرتو علم، عدل و حكمت الهى برخوردار است و اين مرحله خود باعث برترى اسلام بر ساير روش‌هاى موجود و غير موجود در جهان است.

نویسنده معتقد است همان‌گونه كه كتاب تكوين و آفرينش از هرگونه عيب و نقصى مبراست و نظم دقيقى بر تمام برنامه‌هاى عالم طبيعت حاكم است، كتاب تشريع؛ يعنى قرآن كريم و تفسير آن از طرف پيامبر(ص) و ائمه(ع) نيز از هرگونه عيبى منزه است.

«هماهنگى دين و علم»: به باور نویسنده، تعليم‌يافتگان فرهنگ امروز و مهدهاى علمى، دچار بلاها و خطاهاى خانمان‌سوزى هستند، زيرا وى معتقد است كه علم در جهان امروز، از مهم‌ترين عامل بهتر زيستن، غافل است و در صورت توجه، راه درستى را نمى‌تواند پيشنهاد كند تا در پرتو آن به گوهر ارزش‌مند حيات حقيقى دسترسى پيدا شود.

او در ميان تمام مكتب‌هاى عالم، اسلام را تنها مكتبى دانسته كه بشر را به‌وسيله دانش، در راه بهتر زيستن تربيت مى‌كند.

«علل و عوامل انحطاط مسلمين»: اين علل و عوامل عبارتند از:

1. دورى از قرآن كه اولين و اصلى‌ترين عامل شناخته شده است.

2. هواپرستى: نویسنده، شهوت‌پرستى، غفلت، انحرافات فكرى و عملى زمامداران مسلمين را دومين عامل انحطاط جامعه اسلامى‌دانسته است. وى معتقد است كه مردم در زندگى دنيا، داراى دو مسلك مى‌باشند:

الف) مادى‌گرى: پيروان اين مسلك، فقط به ظاهر زندگى پرداخته و ثروت، نفوذ و مقام را به هر وسيله‌اى كه باشد، كسب مى‌كنند.

ب) مسلك عزلت‌گزينى و گوشه‌گيرى: رهروان اين طريق، تنها به كارهایى كه درخور روح است اقدام مى‌كنند.

او معتقد است كه اين دو مرام، بشريت را از هدفى كه برایش منظور شده، منحرف مى‌سازد.

3. استعمار: به اعتقاد نویسنده، اگرچه اسلام تاكنون جوامع اسلامى را با دستورهاى خود حفظ كرده است، ولى ضربه‌هاى ناجوانمردانه‌اى از اوضاع و احوال زمامدارى دولت‌هاى به ظاهر اسلامى، در طول 14 قرن، اسلامیان را براى افتادن به كام استعمار، به‌تدريج آماده كرد؛ آن‌چنان‌كه ورود استعمارگران به كشورهاى اسلامى، زحمت چندانى نداشت، بلكه گويى پس از آمدن، بر سر سفره آماده شده‌اى با تعارفات لازمه، از طرف دولت‌ها و ملت‌هاى خواب‌آلود اسلامى، قرار گرفتند.

«قضا و قضاوت در اسلام»: بى‌ترديد انسان در تولد، مرگ و برپايى نظام جسمى، به قوانين تكوين متكى است و در اين مسئله با تمام موجودات عالم، همسان و همراه مى‌باشد، ولى آنچه نویسنده در اين مقاله به دنبال آن است، اثبات اين نكته است كه قوانين تكوين هرگز عامل شكوفا شدن و تحصيل مايه‌هاى كرامت و فضيلت نيست و عقل، فطرت، وجدان و انسانيت انسان، با اين نوع قوانين، به رشد و كمال نمى‌رسد، بلكه انسان براى صعود به قله‌هاى كمال، نيازمند قوانين ديگرى است كه او را در راه شكفته شدن اصالت‌هایش كمك كرده و با عقل، وجدان و فطرتش تناسب داشته باشد.

«ولايت و رهبرى در اسلام»: اين مقاله، به درخواست بنياد نهج‌البلاغة و در چهار بخش زير، نوشته شده است:

1. ولآيت‌الله: به اين نكته اشاره شده است كه ولايت و تدبير عرصاه آفرينش، اختصاص به آن ذات مقدس دارد كه مبدأ خلقت، آفرينش، پديدآورنده ساختمان شگفت‌انگيز هستى، حافظ، نگهبان و مربى تمام موجودات ملكى و ملكوتى است.

2. ولايت نبى(ص): نویسنده معتقد است شخصيت باعظمت و باكرامت پيامبر اسلام(ص) كه در ميان اولين و آخرين نمونه ندارد، لايق تجلى ولايت كليه و مطلقه الهيه در دو جهت تكوين و تشريع بوده و به همين خاطر، ولى آسمان‌ها و زمين و تمام موجودات هستى، وى را به مقام ولايت انتخاب نموده است.

3. ولايت امام معصوم: نویسنده پس از اشاره به آياتى از قرآن، چنين استنباط كرده است كه اميرالمؤمنين(ع) كه به‌عنوان نفس پيامبر(ص) معرفى شده است، به‌جز مقام رسالت، تمام امتيازات و فضايل رسول خدا(ص) را دارا بوده است.

4. ولايت فقيه: در اين قسمت، از طرح بحث فقهى و استدلالى مسئله صرف‌نظر شده و فقط به ذكر پاره‌اى از روايات مربوط به ولايت فقيه و شرايطى كه عامل تجلى ولايت در يك انسان الهى است، بسنده شده و عظمت مسئله، از ديد روايات، عرفان و اخلاق، بررسى گرديده است.

«اسلام، علم و دانش»: نویسنده در اين مقاله، به دنبال يافتن اين پرسش كه چرا برخى به مذهب بدبين مى‌باشند، ريشه پيدايش اين پندار را بررسى نموده و مهم‌ترين علت دين‌گريزى در جوامع امروزى را برنامه‌هاى تبليغاتى جاهلانه و بى‌پايه و اساس كليسا در قرون وسطى دانسته است كه امروزه در سراسر دنيا با شكست فاحشى روبه‌رو شده و باعث شده است تا عقل و فكر مردم جهان، ديگر نتواند آن همه افسه‌گانه و قوانين اجرانشدنى را بپذيرد.

آثار خشونت كليسا، آثار شوم اعتقادات باطل، تأثير دين‌گريزى بر جهان و اوصاف جهان هستى در قرآن، مانند خلقت جهان، كروى بودن زمين، حركت و جاذبه آن، حيات در كرات ديگر، اوضاع خورشيد و ستارگان ديگر، خلقت انسان، آثار باد و طوفان و فتح ساير كرات، از جمله مطالبى است كه در اين مقاله، بحث و بررسى شده است.

«اسلام، كار و كوشش»، «از انسان چه مى‌خواهند»، «المعاد في الكتاب و السنة» و «بحث في التفسير»، عناوين ديگر مقالات كتاب مى‌باشد.

در چينش و تنظيم مقالات، شيوه خاصى به چشم نمى‌خورد و برخى از نكات ساختارى در مورد مقالات از قبيل مقدمه، متن و نتيجه‌گيرى، رعايت نگرديده است با اين حال، اين اثر با توجه به اينكه برگرفته از قلم عالمانه و استادانه نویسنده‌اى توانا مى‌باشد، در نوع خود اثرى درخور استفاده است.

وضعيت كتاب

فهرست آيات، متن روايات، روايات ترجمه شده، نام انبيا(ع) و معصومين(ع)، اعلام، قبايل، بيوتات، فرق، مذاهب و اديان، كتاب‌ها، مكان‌ها و اشعار مذكور در متن به همراه فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع و عبارت كامل برخى از آيات و روايات كه در متن به آن‌ها اشاره شده، توضيحات مفصلى نيز پيرامون برخى از كلمات و عبارات متن، آمده است.

پانويس

  1. حبيبى، سلمان، 1389

منابع مقاله

1. مقدمه و متن كتاب؛

2. حبيبى، سلمان (تابستان 1389)، «كتاب‌شناسى آثار استاد حسين انصاريان»، قم، دارالعرفان، ص190.