ابویوسف قاضی، یعقوب بن ابراهیم
قاضى ابویوسف، يعقوب بن ابراهیم بن سعد بن بُجَير انصارى، مشهور به ابویوسف قاضی، یکى از بنيانگذاران فقه حنفى، شاگرد ابوحنیفه و قاضی بغداد در دوره عباسی.اولین فقیهی است که رسالهای جامع پیرامون سیاست اقتصادی بهرشته تحریر درآورد.
ولادت
در سال 113ق به دنيا آمد.
نياى بزرگ او، سعد بن بجير، از قبيله بجليه، در شمار اصحاب پيامبر(ص) و از نخستين كسانى بود كه از مدينه به كوفه مهاجرت كردند.
برپايه روايتى از خود ابویوسف، پدر وى آنگاه كه او كودكى بيش نبود، درگذشت و تنگدستى، مادرش را ناچار ساخت تا او را برای كار، به گازرى بسپارد، اما او با وجود گذران سخت زندگى، از هر فرصتى برای فراگيرى دانش، بهره مىجست.
تحصیلات
ابویوسف در طول تحصيل خود، محضر دو نسل از محدثان كوفه را دريافت كه ابن سعد در طبقهبندى خود، آنان را در طبقه چهار و پنج از تابعين كوفه جاى داده است. از سرشناسترين آنان در نسل كهن، منصور بن معتمر، عطاء بن سائب، سليمان بن اعمش و ابواسحاق شيبانى و از شيوخ نسل بعد، حجاج بن ارطاة، محمد بن سائب كلبى و ابوحمزه ثمالى را مىتوان برشمرد.
ابویوسف از مشايخ بصره نيز حلقه تحديث ابان بن ابىعياش، داود بن ابىهند، حسن بن دينار و سعيد بن ابى عروبه را درك كرد. همچنين او چندى نيز در حجاز به استماع حديث گذرانده و از شيوخ مدين، چون عبيدالله بن عمر عمرى و يحيى بن سعيد انصارى و شيوخ مكى چون ابن جُريح و حنظله بن ابى سفيان، بهره گرفته است. او در این دوره به حفظ در حديث شهرت داشت و در حلقه برخى از مشايخ خود املاء حديث مىنمود و گاه نيز به املاى احاديث شنوده خود مىپرداخت.
وى پس از چندى آمد و شد در مجلس محدثان، مجذوب حلقه فقه ابوحنيفه شد و ملازمت او را اختيار كرد. بدين ترتيب، وى وارد دوره جديدى از تحصيل خود شد كه یکسره، شخصيت علمى او را دگرگون ساخت و او را كه ممكن بود در زمره عالمان اصحاب حديث جاى گيرد، به یکى از بزرگترين فقيهان اصحاب رأى، مبدل ساخت. وى در این دوره از زندگى خود، همچنان با فقر شديدى روبهرو بود و به روايتى، از كمك مالى ابوحنيفه، گذران زندگى مىكرد.
برپايه برخى از روايات، وى 17 سال با ابوحنيفه مصاحبت داشت و این مدت، با تاريخ بازگشت ابوحينفه از حجاز به كوفه در 132ق و درگذشت او در 150ق هماهنگى دارد؛ لیکن به نظر مىرسد كه كاهش دلبستگى ابویوسف به حلقههاى درس محدثان و جذب شدن او به فقهِ رأىگراى ابوحنيفه، امرى تدريجى بوده است. به هر روى، این دوره از تحصيل وى نيز با وفات ابوحنيفه پایان پذيرفت و از آن پس، ابویوسف به عنوان برجستهترين شاگرد ابوحنيفه و به سان فقيهى مبرز، در محافل علمى عراق، نامدار شد.
وى چندى بعد، از كوفه به بغداد آمد و در روزگار خلافت مهدى عباسى، در بغداد منصب قضا يافت. در برخى منابع انتصاب وى بدين منصب را بىدرنگ پس از درگذشت ابوبكر بن عبدالله بن محمد بن ابى سبره، قاضى بغداد، در 162ق779/م آوردهاند.در 166ق كه مهدى، فرزند و ولیعهد خود موسى را به گرگان فرستاد، ابویوسف را با وى همراه ساخت و فرزند او يوسف را كه خود فقيهى توانا بود، برجاى پدر، به قضاى بغداد نشانيد.
تا زمانى كه موسى در گرگان بود، ابویوسف با او بود و منصب قضاى آن سرزمین را برعهده داشت. وى در گرگان از فعالیتهای علمى نيز باز نايستاد. از جمله كسانى كه در آنجا، از دانش او آموختند، محمد بن عواد راشد، فرزند میزبان وى بود كه سؤالاتى را در فقه مطرح مىكرد.
آنگاه كه پیک بغدا به گرگان رسيد و خبر درگذشت مهدى و به خلافت رسيدن موسى را آورد، ابویوسف همراه موسى، رهسپار بغداد شد. موسى كه با لقبهادى به خلافت رسيده بود، قضاى بغداد را از نو به ابویوسف سپرد ولى كمتر از دو سال نگذشت كه هادى وفات يافت.
هارون نيز ابویوسف را مورد عنايت خاص خود قرار داد و بر منصب قضاى بغداد ابقا كرد و او همچنان تا پایان عمر، عهدهدار این سمت بود. هارون چندى بعد ابویوسف را لقب قاضى القضات داد و این نخستين بار در تمدن اسلامى بود كه چنين لقبى به كسى اعطا مىشد. هرچند به درستى دانسته نيست كه قاضى القضات در آن هنگام چه اختيارات و مسئولیتهایى داشته است، ولى از برخى حكايات پراكنده برمىآيد كه ابویوسف، عزل و نصب قاضيان ولايات را برعهده داشته است.
در این دوره، ابویوسف بارها همراه هارون به سفر مىرفت و در غياب او، فرزندش يوسف، برجاى او مىنشست. از جمله این سفرها، مىتوان از دو سفر او به بصره در 176ق و 180ق ياد كرد. وى همچنين به همراه خلفيه، سفرى به حجاز داشت كه مطابق روايات، در خلال همین سفر، در مكه با امام موسى كاظم(ع) درباره برخى از مسائل مربوط به احرام، مناظرونهاى داشت و امام(ع) پيروى از قياس را مورد نكوهش قرار داد.
در منابع، همچنين از ملاقات او با مالك بن انس، از ائمه اربعه اهل سنت و گفتوگوى طعنهآمیز آن دو، در مدينه سخن رفته كه در همان سفر يا سفرها انجام گرفته است. در 180ق نيز كه هارون به سبب شورش عطاف بن سفيان ازدى شخصاً راهى موصل شد و تصمیم به كشتار موصليان گرفت، ابویوسف همراه او بود.
آثار
- الآثار؛ كه مجموعهاى از روايات فقهى او از ابوحنيفه است و به همین سبب گاه «مسند ابى حنيفه» نيز خوانده مىشود.
- اختلاف ابى حنيفه و ابن ابى ليلى.
- الخراج؛ كه مهمترين اثر وى و كهنترين کتاب تفصيلى و نظرى موجود در موضوع خراج است.
- الرد على سير الاوزاعى
- ادب القاضى
منابع مقاله
دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران،1373، ج6، ص441-450، نوشته: احمد پاکتچى.