دلائل النبوة (مستغفری)
دلائل النبوة، اثر ابوالعباس جعفر بن محمد مستغفری (350-432ق)، کتابی است پیرامون معجزات پیامبر و نشانههایی که بر نبوت ایشان، دلالت دارد. این کتاب، با تحقیق احمد بن فارس سلوم، به چاپ رسیده است.
دلائل النبوة | |
---|---|
پدیدآوران | مستغفری، جعفر بن محمد (نویسنده) سلوم، احمد بن فارس (محقق و مصحح) |
عنوانهای دیگر | رسالة في الحديث (و هي في حديث خالد بن الوليد الذي جمع فأعي) |
ناشر | دار النوادر |
مکان نشر | سوريه - دمشق: دار النوادر
لبنان - بيروت : دار النوادر کويت - حولي : دار النوادر |
سال نشر | 2010م , 1431ق |
شابک | 978-9933-418-32-8 |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نامهای دیگر کتاب
از این کتاب، تحت عنوان «الدلائل و المعجزات» نیز یاد شده است[۱].
ساختار
کتاب با مقدمه مفصلی از نویسنده در هفت فصل آغاز شده و مطالب که دربردارنده مجموعا 276 حکایت پیرامون معجزات و کرامات پیامبر(ص) میباشد، در دو جلد، تنظیم شده است.
گزارش محتوا
در فصل اول مقدمه، به تعریف لفظی و اصطلاحی «دلائل النبوة» پرداخته شده است. «دلائل»، یعنی علامتها و نشانههایی که بهوسیله آنها، راهنمایی برای دست یافتن به چیزی، حاصل میشود و مراد از «دلائل النبوة»، علامات و نشانههایی است که خداوند بهوسیله آن، پیامبرش را تکریم نموده تا دلیلی بر صدق نبوتش باشد[۲].
در فصل دوم، به ذکر و توضیح پیرامون برخی اتفاقاتی که پیش از ولادت پیامبر(ص) رخ داده و دلیل و نشانهای بر نبوت ایشان میباشد، پرداخته شده است که از جمله آنها، عبارتند از:
- اخبار پیامبران پیشین به نبوت ایشان و امر به تبعیت از وی؛ مانند آنچه در آیه 81 سوره مبارکه آل عمران مطرح شده است: وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيينَ لَمَا آتَيتُكمْ مِنْ كتَابٍ وَ حِكمَةٍ ثُمَّ جَاءَكمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلَى ذٰلِكمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ (و [یاد کن] هنگامى را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمتى دادم، سپس شما را فرستادهاى آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد، البته به او ایمان بیاورید و حتماً یاریاش کنید. [آنگاه] فرمود: «آیا اقرار کردید و در اینباره پیمانم را پذیرفتید؟» گفتند: «آرى، اقرار کردیم». فرمود: «پس گواه باشید و من با شما از گواهانم»)[۳].
- اخبار و بشارت در کتب پیشینان از جمله انجیل مبنی بر خروج نور خداوند از فاران (کوههای مکه) و بشارت به آمدن فارقلیط (احمد) [۴].
- واقعه عام الفیل که در سال ولادت ایشان رخ داده و در سوره «فیل» بدان اشاره شده است[۵].
- شکستن ایوان کسری و خاموش شدن آتشکدهها و...[۶].
در فصل سوم، به معجزه قرآن کریم که روشنترین دلیل و ماندگارترین نشانه بر نبوت ایشان میباشد، اشاره شده و به بیان برخی از ویژگیهای آن، پرداخته شده است[۷].
در فصل سوم، به وجود بابی در آخر کتاب، تحت عنوان «في كرامات الأوليا» اشاره شده که در آن، به ذکر تعدادی از کرامات اولیای الهی، پرداخته شده و این موضوع، از معجزات انبیا، دانسته شده است؛ با این استدلال که هر کرامتی که خداوند بهوسیله آن، بندهای از امت پیامبری را بدان کرامت بخشد، دلیل بر صدق آن پیامبر است؛ زیرا اگر چنین نبود، آن عبد، استحقاق چنین کرامتی را نمییافت[۸].
در این فصل، به بررسی اقوال علما از جمله سبکی، پیرامون جواز وجود کرامت یا عدم آن در مورد اولیای الهی، پرداخته شده و در این زمینه، کراماتی از قبیل زنده کردن مردگان، تکلم با مردگان، تکلم با جمادات و حیوانات، شفای مریض، اطاعت حیوانات از انسان، طی و نشر زمان، استجابت دعا، اخبار به برخی امور مخفی و...، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۹].
در فصل چهارم، به بیان تفاوت میان کرامت و خوارق عاداتی که از طرف اولیای الهی اتفاق میافتد با کارهای عجیب و غریبی که اولیای شیطان انجام میدهند، پرداخته شده است[۱۰].
در فصل پنجم، کرامات اولیای الهی، یکی از انواع ابتلائات ایشان شمرده شده و به توضیح این امر، پرداخته شده است[۱۱]. در فصل ششم نیز به اقوال علما پیرامون عدم حزن بر عدم اتفاق افتادن کرامت و برتری استقامت در راه خدا از کسب کرامات، اشاره شده است[۱۲].
در پایان مقدمه، ضمن ارائه شرح حال مختصری از نویسنده[۱۳]، به توصیف نسخه خطی کتاب و کسانی که آن را سماع نمودهاند، پرداخته شده است[۱۴].
پس از اتمام مقدمه، رساله کوتاهی (در حد چهار صفحه) تحت عنوان «رسالة في الحديث» که منسوب به نویسنده میباشد، آورده شده است. برخی این رساله را «الحديث الشامل لمحاسن الإسلام» نامیدهاند[۱۵].
کتاب مجموعا شامل 276 روایت و حکایت است، پیرامون معجزاتی که دلالت بر نبوت پیامبر(ص) دارند. در هر مورد، ابتدا به سلسله راویان حدیث اشاره شده و سپس متن روایت، بدون توضیح یا ارائه مطلبی پیرامون آن، آورده شده است. بهمنظور آشنایی با محتوای کتاب، به چند نمونه از این روایات، اشاره میشود:
- در روایت سوم کتاب، پیامبر(ص)، از فتنهای که توسط بنیامیه اتفاق خواهد افتاد، خبر داده و فرمودند: «إذا بلغ بنوالعاص ثلاثين رجلا اتخذوا دين الله دغلا و عباد الله خولا و مال الله دولا» (هنگامی که پسران «عاص» به سی تن برسند، دین خدا را مایه فریب و خیانت خواهند کرد، بندگان خدا را برده خویش خواهند کرد و اموال عمومی را که متعلق به خداست، به ثروت شخصی تبدیل خواهند کرد)[۱۶].
- در روایت یازدهم، پیامبر(ص)، از آمدن فرد متکبری به نام «ولید» و حکومت کردن وی مانند فرعون، خبر داده است: «ولد لأخي أمّسلمة من أمّها غلام فسمّوه الوليد فقال النبي(ص): «غيروا اسمه و سمّوه عبدالرحمن، فإنّكم سميتموه باسم فراعنتكم يكون في أمّتي رجل يقال له: الوليد أشدّ علی هذه الأمّة من فرعون علی قومه»، (براى برادر مادرى امسلمه کودکى متولد شد و او را ولید نام نهادند، پیامبر(ص) فرمود: نام او را تغییر دهید و او را عبدالرحمن بنامید؛ چه، شما کودکانتان را به نامهای متکبران و فراعنه خود نامگذاری میکنید، درحایکه در امت من مردى خواهد آمد که به او ولید خواهند گفت و ضرر او براى امت من از زیان فرعون بر قومش بیشتر است)[۱۷].
- در روایت سیودوم کتاب، پیامبر، از به وجود آمدن فرقههای مختلف و متفاوت در امت خویش خبر داده و فرمودند: «إن بنيإسرائيل افترقوا علی إحدی و سبعين فرقة و إن أمتي ستفترق علی اثنين و سبعين فرقة كلهم في النار إلا واحدة»، (قوم بنیاسرائیل به 71 فرقه منشعب شدند و امت من به 72 فرقه منشعب خواهند شد و همه آنها در آتش هستند، جز یک فرقه»[۱۸].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب جلد اول در پایان آن و فهرست مطالب هر دو جلد، در پایان جلد دوم آمده است.
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۱۹] و بررسی روایات و راویان آنها از لحاظ صحت و ضعف و وثاقت و عدم وثاقت راوی[۲۰]، به توضیح برخی از مطالب و موضوعات مطرحشده در متن، پرداخته شده است[۲۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ج1، ص98
- ↑ ر.ک: همان، ص11
- ↑ ر.ک: همان، ص19
- ↑ ر.ک: همان، ص20-21
- ↑ ر.ک: همان، ص21
- ↑ ر.ک: همان، ص23
- ↑ ر.ک: همان، ص25
- ↑ ر.ک: همان، ص37
- ↑ ر.ک: همان، ص51-66
- ↑ ر.ک: همان، ص71
- ↑ ر.ک: همان، ص81
- ↑ ر.ک: همان، ص93
- ↑ ر.ک: همان، ص95
- ↑ ر.ک: همان، ص97-100
- ↑ ر.ک: متن کتاب، همان، ص125-128
- ↑ ر.ک: همان، ص144
- ↑ ر.ک: همان، ص188
- ↑ ر.ک: همان، ص217
- ↑ مثلا ر.ک: پاورقی، ج1، ص260
- ↑ مثلا ر.ک: همان، ص245
- ↑ مثلا ر.ک: همان، ص262
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.