نظیری نیشابوری، میرزا محمدحسین

میرزا محمدحسین نظیری نیشابوری (1021ق/ 1612م)، از شاعران بلندآوازه سده دهم و اوایل سده یازدهم هجری است که دیوان او شامل قصاید، ترکیبات، ترجیعات، مقطعات، رباعیات در حدود 10 هزار بیت دارد. وی غزلسرای و قصیدهگوی مقتدری بوده که بر شاعران پس از خود و شعر آنان تأثیر ژرف و بسزایی گذارده است. او در ایجاد ترکیبات و تعبیرات جدید و بهکار انداختن خیال باریک، مهارت داشته است.

NUR52089.jpg
نام
نام‌های دیگر
نام پدر
متولد
محل تولد
رحلت
اساتید
برخی آثار
کد مؤلف AUTHORCODE52089AUTHORCODE

ولادت

محمدحسین نظیری نیشابوری، در نیشابور متولد شد. او در زادگاه خود تحصیل علم کرد و از همان دوران سرودن شعر را آغاز کرد و در جوانی تمامی اهل خراسان او را به شاعری میشناختند و آوازه شهرتش در همه جا پیچیده بود که عزم سفر کرد و به کاشان روی آورد. در این شهر شاعران برجستهای همچون حاتم، رضایی، فهمی، مقصود، شجاع و... مجالس شعرخوانی و طبعآزمایی داشتند. نظیری جوان در این مجالس شرکت میکرده و بر تجارب ادبی خود میافزود[۱].

پس از چندی، وقتی آوازه داد و دهشهای عبدالرحیم بیرم خان خانان را شنید، هوای سفر هند به سرش افتاد و عزم آن دیار کرده و از ملازمان خان شد. بعدها، نظیری از سوی خان خانان به اکبر شاه معرفی شد و شاعر بدین وسیله توانست به آرزوی دیرین خود که راه یافتن به دربار بود، دست یابد. این امر بیش از پیش به رشد شعری نظیری کمک کرد و از سوی دیگر در اوجگیری شعر این دوره و تبدیل آن به دورهای طلایی در تاریخ شعر فارسی نقشی عمده و بسزا داشت. حضور شاعران بزرگ در کنار هم و رقابت ایشان با یکدیگر سبب میشد تا آنها از حداکثر ظرفیت هنری و ادبی خویش سود جسته و هر روز گامی دیگر بهسوی کمال ادبی برداشته شود[۲].

پس از مرگ اکبرشاه (1014ق)، نظیری در دربار جانشین او «جهانگیر» که سخنشناس و دارای ذوق سلیم بود، بار یافت و از مقربان این شهریار گردید. او در اثر حمایتهای سلاطین و خانان، مقام و منزلتی رفیع یافته و شاهانه زندگی میکرد و منزل او محل رفت و آمد شاعران بود. او از تجارت و کشاورزی ثروت هنگفتی به دست آورده بود و از امرا و بزرگان محسوب میشد. عموم تذکرهنویسان او را ستوده و بر خصایل اخلاقی والایش انگشت نهادهاند[۳].

تذکرهنویسان دوره قاجار درباره او سخن زیاد نگفتهاند. اگرچه او را ستایش میکنند، اما آنگونه که بایسته و شایسته است، بهتفصیل از این شاعر حرفی به میان نیست[۴].

نظیری بر مذهب دوازدهامامی و در عقیدت خود استوار بود و کسانی را که نسبت به دین بیاعتنایی مینمودند، به بدی مینگریست[۵].

او در شعر، علیالخصوص در غزل سخت تحت تأثیر «حافظ» است. او خود در این زمینه میسراید: تا اقتدا به حافظ شیراز کردهایم گردید مقتدای دو عالم کلام ما[۶].

نظیری در انواع قالبهای شعری اعم از قصیده، غزل، رباعی مثنوی، ترکیببند، ترجیعبند از خود توانایی نشان داده است، اما بااینحال استادی نظیری در غزلسرایی است. او در غزل زبانی ویژه دارد و این امر بر کسی که غزلیات او را مطالعه کند بهخوبی رشن و مبرهن میگردد. نوآوری در ترکیبسازی، تصویرسازی و خیالپردازی، مضمونیابی و نکتهپردازی سبب شده است تا شعر او اوج و اعتلایی خاصی یابد. شاید بیمناسبت نباشد اگر گفته شود که روح حافظانه بیش از هر شاعر دیگری در نظیری مشاهده میگردد[۷].

نظیری نیشابوری با بسیاری از شاعران همعصر خویش روابط دوستانه و نزدیک داشته است. افزون بر عبدالرحیم خان خانان که خود شاعری چیرهدست بوده، شاعران دیگری مانند: خواجه ثنایی مشهدی، میرزا شکیبی اصفهانی، نادم گیلانی، تقی اوحدی، فایض نطنزی، میر عسگری کاشانی، امین احمد رازی، تقی کاشی، ظهوری ترشیزی، ملک قمی، انیسی شاملو، نظیر مشهدی، نوعی خپوشانی، رسمی قلند و تنی چند دیگر، با نظیری دوستی داشتهاند. برخی از ایشان حتی شاگرد او محسوب شدهاند[۸].

نظیری به شاعران و هنرمندان علاقه خاصی داشته است. نقل است در روزی که پسر جوان او «نورالدین محمد» به علت بیماری، چشم از جهان بست و پدر را با کوهی از اندوه تنها گذاشت، خبر مرگ شاعر برجسته آن دوران «انیسی شاملو» را نیز به شاعر دادند؛ نظیری وقتی این خبر تلخ را شنید، گفت: «ترکیببندی میسرایم نیمی برای پسر خود و نیمی برای انیسی. این مرثیه چنین آغاز میشود: این درد بین کز پی هم ناگهان رسید عضوی شکست از تن و زخمی بر آن رسید از جای رفت زورق بیبادبان صبر موجی نرفته، موج دگر از کران رسید واحسرتا که از قدراندازی فلک بر دل دو زخم کاریام از یک کمان رسید[۹].

یکی از مسائل جالب در زندگی نظیری و شاعران مربوط به دوره او، اختلاف این شاعر برجسته با نظیری مشهدی است که سرانجام به حذف«یا» از تخلص آن شاعر و تبدیل تخلص او به «نظیر» شد[۱۰].

نظیری بر شاعران بعد از خود و شعر آنان تأثیر ژرف و بسزایی داشته است. در اهمیت کار او همین بس که شاعری همچون اقبال لاهوری بهشدت تحت تأثیر سرودههای اوست. اقبال در بسیاری از غزلیات خویش به استقبال غزلیات نظیری رفته است. در چند نمونه زیر این معنا را بهروشنی و وضوح میتوان مشاهده کرد: نظیری: هرکه نوشید می شوق تو، نسیانش نیست وانکه محو تو شد، اندیشه حرمانش نیست اقبال لاهوری: حکمت و فلسفه کاری است که پایانش نیست سیلی عشق و محبت به دبستانش نیست نظیری: بهغیر از رنگ و بویی نیست این عشق مجازی را عطا کن لذت طعم حقیقت عشقبازی را اقبال لاهوری: نیابی در جهان یاری که داند دلنوازی را به خود گم شو، نگهدار آبروی عشقبازی را[۱۱].

وفات

در تعیین دقیق تاریخ وفات او، اختلاف وجود دارد، اما ظاهرا وفات او، بین سالهای 1020 تا 1023ق، بوده است که ظاهرا سال 1022، به صواب نزدیکتر است[۱۲].

پانویس

  1. ر.ک: بهداروند، اکبر، ص60
  2. ر.ک: همان، ص60-61
  3. ر.ک: همان، ص61
  4. ر.ک: همان، ص62
  5. ر.ک: همان، ص63
  6. ر.ک: همان، ص63
  7. ر.ک: همان
  8. ر.ک: همان
  9. ر.ک: همان
  10. ر.ک: همان
  11. ر.ک: همان، ص64
  12. ر.ک: نظیری، محمدحسین، صفحه ظ

منابع مقاله

  1. بهداروند، اکبر، «محمدحسین نظیری نیشابوری، شاعر شیعهمذهب ایران»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله کیهان فرهنگی، آذر و دی 1389، شماره 288 و 289 ‏(6 صفحه، از 60 تا 65)، به آدرس:
    www.noormags.ir/view/fa/articlepage/791133/
  2. نظیری، محمدحسین، «دیوان نظیری نیشابوری»، با تصحیح و تعلیقات محمدرضا طاهری «حسرت»، تهران، مؤسسه انتشارات نگاه، چاپ اول، 1379.


وابسته‌ها

دیوان نظیری نیشابوری