تحفة الأريب بما في القرآن من اللغات و الغريب

تحفة الأريب بما في القرآن من اللغات و الغريب، اثر ابوحیان اندلسی نحوی (متوفی 745ق)، کتابی است که به شرح واژگان و لغات مشکل قرآن اختصاص یافته است

‏تحفة الأريب بما في القرآن من اللغات و الغريب
تحفة الأريب بما في القرآن من اللغات و الغريب
پدیدآورانابوحیان، محمد بن یوسف (نويسنده) شيخ، حمدي (محقق)
ناشرالمکتب الجامعي الحديث
مکان نشرمصر - اسکندريه
سال نشرمجلد1: 2005م , 1426ق,
موضوعغريب القرآن

قرآن -- مسائل لغوي

قرآن - واژه نامه‌ها
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‏BP‎‏ ‎‏82‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ت‎‏3

این کتاب توسط حمدی الشیخ مورد تحقیق قرار گرفته است.

ساختار

کتاب، مشتمل است بر: اهدائیه محقق، تصاویری از نسخه خطی، منهج التحقيق، مقدمه کوتاه محقق، مقدمه مفصل وی و متن اثر.

ابوحیان کتابش را بر اساس حروف اصلی و به‌ترتیب حروف الفبای ابتدای کلمات تنظیم نموده است. ایشان به معنای لغوی کلمات و معنای قرآنی آن اکتفا نموده است و متأسفانه به آیاتی که این واژگان در آن قرار دارد، اشاره ننموده است و از آوردن هرگونه شاهد بر آن معنا دوری جسته است[۱].

چون ملاک وی در ترتیب واژگان، حرف اول آن‌ها بوده است و در حروف دوم و سوم آن‌ها هیچ نظمی به چشم نمی‌خورد، مخاطب، برای پیدا کردن واژه مورد نظر قدری با مشکل مواجهه می‌شود؛ مثلاً ترتیب ایشان در حرف سین چنین است: سوأ، سبأ، سرب، سربا، سبب، سکب، سغب، سحت، سبت، سرح، سفح، سیح، سوح، سطح، سبح، سلخ، سدد...[۲].

گزارش محتوا

در موضوع لغت قرآن کریم، بسیاری از دانشمندان و علمای قدیم و جدید اهتمام جدی داشته و آثاری در این زمینه نگاشته‌اند.

در این آثار نظرات گوناگون و گاه متضادی نسبت به لغت قرآن دیده می‌شود. برخی می‌گویند: قرآن همان لغت قریش است؛ بعضی معتقدند: جامع همه لغات عرب است؛ چون برای همه بشر نازل شده است؛ برخی دیگر معتقدند: قرآن به زبان عربی است و در آن کلمات و واژگان معرّب یا بیگانه وجود ندارد. هر گروه از اینان برای مدعای خویش شواهدی را ارائه نموده‌اند. با این تنوع دیدگاه درباره لغت قرآن چیزی نگذشت که مسلمانان درباره لغات قرآن سرگردان شدند. برخی از علما برای رفع این مشکل، به بیان و ترجمه این لغات اقدام و کتبی را به نام غریب القرآن تألیف نمودند که یکی از آن‌ها ابوحیان اندلسی است[۳].

در مقدمه مفصل محقق، ابتدا شرح حال ابوحیان نحوی ذکر شده، سپس طی دو مبحث از الفاظ غریب در لغت عرب سخن به میان آمده است.

محقق درباره اصطلاح لفظ غریب می‌گوید: غریب به لفظی گفته می‌شود که دلالتش بر معنا به شکل ظاهر روشن نیست و آن لفظی است که برای دلالت و فهم معنایش نیاز به دانش گسترده است[۴].

غریب، امری نسبی است؛ چه‌بسا واژه‌ای نزد شخص یا گروهی غریب باشد و نزد گروه دیگری غریب نباشد؛ بنابراین انسان‌ها برحسب استعداد، قدرت و فرهنگشان نسبت به شناخت غریب متفاوتند[۵].

ابن خلدون معتقد است تمام الفاظ قرآن عربی و واضح است؛ بونه‌ای که تمام مردم آن را متوجه می‌شوند. برخلاف ابن خلدون، ابن قتیبه می‌گوید: عرب‌ها در شناخت هر آنچه در قرآن است از غریب و متشابه یکسان نیستند، بلکه برخی بر برخی دیگر برتری دارند[۶].

محقق معتقد است: لغت قرآن، لغت عرب است، نه فقط لغت قریش؛ زیرا درست نیست که خداوند بندگانش را با لغتی که نمی‌شناسند یا معانی‌اش را نمی‌دانند، مخاطب قرار دهد و لغت عرب منحصر به لغت قریش نیست...[۷].

چگونگی مشتمل ‌گردیدن لغت قریش بر سایر لغات عرب، از دیگر مطالبی است که محقق به آن پرداخته است. ایشان با ذکر نظراتی از گوستاولوبون، برکهارد و ابن فارس درباره لهجه‌های متفاوت زبان عربی، می‌گوید: مهاجرت، تجارت و مسافرت‌هایی که از قبل از اسلام از سایر بلاد به مکه صورت گرفته، باعث شده که بازار ادب و شعر در آن مکان رونق فراوانی داشته باشد؛ بنابراین هرچند بیشترین لغت قرآن از لغت قریش است، ولی شامل بیشتر لهجه‌های عربی نیز می‌شود[۸].

در ادامه مباحث این مقدمه، به ادله منکرین واژگان غریب در قرآن اشاره شده که عمده دلیل آن‌ها آیه شریفه‌ای از قرآن است که خداوند می‌فرماید: قرآن به لسان عربی مبین نازل شده است[۹].

در مبحث دوم مقدمه، به واژگانی از زبان‌های فارسی، عبری، قبطی، سریانی، زنجی، نبطی، چینی، یمنی، حمیری، سبئی، عمانی و حبشی که در کلام عربی جای گرفته‌اند، اشاره شده است[۱۰].

ابوحیان نحوی اندلسی در آغاز کتابش‌، اصطلاح «غريب القرآن» را چنین تعریف کرده است‌: واژه‌های قرآن عزیز دو دسته‌اند‌: دسته‌ای که در فهم معنایش عام و خاص عرب ناخالص مشترکند، چون معنای سماء و ارض و فوق و تحت و دسته‌ای که تنها کسانی که آگاهی و مهارت در لغت عرب دارند، بدان‌ها آگاهند و این دسته است که بیشتر قرآن‌پژوهان در آن کتاب نوشته‌اند و آن را «غريب القرآن» نام نهاده‌اند[۱۱].

«أبب» اولین واژه‌ای است که ابوحیان به توضیح آن نشسته است. ایشان گفته: أبب: [الأب: ما رعته الأنعام و قيل هو للبهائم، كالفاكهة للناس] و الأب المرعی المتهيئ للرعي... ([أب، به معنای غذای انعام است و گفته شده أبب برای بهایم، همچون میوه برای برای مردمان است] و أب چراگاهی است که برای چراندن فراهم شده...)[۱۲].

وضعیت کتاب

در ابتدای کتاب تصویر صفحاتی از نسخ خطی به معرض نمایش گذاشته شده است.

محقق کتاب، حمدی الشیخ از دو نسخه جهت تحقیق استفاده برده است: نسخه دارالكتب مصر که تاریخ آن به 943ق، برمی‌گردد و نسخه دیگری که در زمان نویسنده نوشته شده است[۱۳].

محقق درباره روش تحقیقش می‌نویسد:

  1. کلمه و معنای آن، همان ‌گونه که صاحب نسخه خطی آورده ذکر شده است؛
  2. در کلماتی که ادله شعری از لغت عرب بر آنها وارد شده، دلیل و شاهد از لغت عرب، بعد از آیه‌ای که آن کلمه و واژه در سیاق آن واقع گردیده، ذکر شده است؛
  3. در معنای واژه‌ها به آثار مربوط به موضوع غريب القرآن و نیز به آثار لغوی، مراجعه شده است؛
  4. در بیان معنی واژه‌ها از نظرات عبدالله بن عباس (متوفی 68ق) استفاده شده و شاهد شعری وی ذکر گردیده است...[۱۴].

پاورقی‌ها حاوی ذکر مستندات مطالب کتاب و گاه توضیح برخی از واژگان است.

فهرست مراجع در انتهای کتاب آمده است.

پانویس

  1. ر.ک: منهج التحقيق، ص12
  2. ر.ک: متن کتاب، ص95-96
  3. ر.ک: مقدمه کوتاه محقق، ص13
  4. ر.ک: مقدمه مفصل محقق، ص19
  5. ر.ک: همان
  6. ر.ک: همان، ص20
  7. ر.ک: همان، ص21
  8. ر.ک: همان، ص24-25
  9. ر.ک: همان، ص28
  10. ر.ک: همان، ص31-35
  11. ر.ک: متن کتاب، ص37؛ عبدالله‌پور، عباس، ص231
  12. ر.ک: متن کتاب، ص37
  13. ر.ک: منهج التحقيق: ص11
  14. ر.ک: مقدمه کوتاه محقق، ص14-15

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. عبدالله‌پور، عباس، «دانش واژگان دشوارفهم «غريب القرآن»»، پژوهش‌های قرآنی، بهار 1385، شماره 45، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).

وابسته‌ها