المختصر في مرسوم المصحف الكريم

المختصر في مرسوم المصحف الكريم، تألیف ابوطاهر اسماعیل بن ظافر عقیلی مصری (متوفی 623ق)، از جمله آثار در موضوع علوم قرآنی است که رسم‎الخط قرآن کریم را به‌اختصار مورد مطالعه قرار داده است. غانم قدوری حمد تحقیق این اثر را به عهده داشته است.

المختصر في مرسوم المصحف الكريم
المختصر في مرسوم المصحف الكريم
پدیدآورانعقيلي، اسماعيل بن ظافر (نویسنده) حمد، غانم قدوري (محقق)
ناشردار عمار
مکان نشرعمان
چاپ1
زبانعربي
تعداد جلد1
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب مشتمل بر مقدمه محقق (در معرفی نویسنده و کتاب)، مقدمه نویسنده و سه باب است. باب اول مشتمل بر پنج فصل است که به منظومه‌ای سیزده بیتی در حذف الف ختم شده است. در باب دوم به ترتیب سوره‌های قرآن کریم به الفاظی اشاره شده که رسم‎الخط آن با خواندنش به اضافه بودن یا حذف یک حرف یا ابدالش یا وصل یا فصلش به کلمه دیگر متفاوت است. در باب سوم نیز به‎عنوان خاتمه، مباحث و فصولی در رابطه با رسم‎الخط مطرح شده است.

گزارش محتوا

نویسنده در مقدمه‌اش بر کتاب، تصریح کرده که کتابش را مختصر نوشته؛ چراکه اهل زمانش به‌اختصار علوم تمایل دارند و مراعات حال آنها لازم است؛ زیرا همت‎های کوتاه در غیر این ‎صورت خسته و بی‎میل می‌شوند. ‎وی سپس هدف از نگارش کتاب را بررسی مصحف شریف به لحاظ رسم‎الخط و نقطه‎گذاری به ترتیب سور دانسته است.[۱]. محقق اثر نیز اختصار، تنظیم و تبویب، و جمع بین رسم و ضبط را از ویژگی‎های این اثر دانسته است.[۲].

از جمله مباحث مطرح‎شده در اولین فصل از باب اول کتاب، موضوع حذف در اجتماع دو الف یا دو یاء یا دو واو اشاره است. یکی از دو حرف به جهت زشتی اجتماع صورت دو حرف در رسم‎الخط، حذف می‌شود؛ مانند ماء، داود و ربّنیّن[۳].

همچنین کلماتی که در ابتدای آنها دو یا سه الف وجود دارد، در رسم‎الخط قرآن یکی از الف‎ها مانده و باقی به جهت زشتی در رسم حذف می‌شود؛ دوحرفی مانند: ء أنذرتهم و سه‎حرفی مانند: ء أمنتم[۴].

مؤلفین در رسم‎الخط مصحف در توصیف هجای کلمات‎ در رسم‎الخط‎ عثمانی‎ دو شیوه داشته‌اند: شیوه‎ اول‎، جمع‎آوری مثال‎های مشابه در یک موضوع واحد در قالب‎ فصلی مشخص. با این ‎روش، یک کتاب شامل تعدادی از فصولی که حاوی تمامی وجوه رسم‎الخط است، تألیف‎ می‌شود. از جمله کتاب‌هایی‎ که‎ به این ‎روش تألیف یافته‌اند، کتاب «هجاء مصاحف الأمصار» از ابوعباس احمد بن عمار مهدوی (ت بعد از 34ق)، کتاب «البديع في معرفة ما رسم في مصحف عثمان» از ابوعبدالله محمد‎ بن یوسف بن معاذ جهنی (ت در حدود 244ق) و کتاب «المقنع في معرفة مرسوم مصاحف أهل الأمصار‎»، اثر ابوعمرو عثمان بن سعید دانی (ت 444ق) را می‌توان‎ نام‎ برد‎.

شیوه‎ دوم، جستجو و تتبع در کلماتی است که با گفتار مطابقت ندارند. این کلمات بر اساس جایگاه ‎آن‎ها‎ در سوره‌ها مرتب شده‌اند. کتابی که به این شیوه تألیف می‌شود، بر اساس‎ سوره‌ها‎ و به‎ ترتیب‎ مصحف عثمانی، باب‎بندی می‌شود. از مشهورترین کتاب‌هایی که بر این شیوه هستند، کتاب«التنزيل‎ في‎ هجاء المصاحف» اثر ابوداوود سلیمان بن نجاح (ت 694ق) است.[۵].

کتاب حاضر به شیوه دوم تألیف شده است. نویسنده همانند دیگر آثار، سوره حمد را با رسم‎الخط بسمله آغاز می‌کند و می‎‎نویسد: حذف الف وصل در بسم الله ابتدای سور قرآن، اختلافی نیست و مورد اتفاق است. سپس الفاظ دیگر سوره را مطرح می‌کند[۶].

در سوره سبحان، «إلی المسجد الأقصا» با الف و «برکنا» با حذف الف ذکر شده است. نویسنده در رابطه با هر کلمه به تعداد آن در کل قرآن کریم نیز اشاره کرده است؛ مثلاً «یدع الإنسن» را با حذف واو فعل دانسته و تذکر داده که چهار مورد در قرآن آمده که باقی آنها را در بخش‎های دیگر کتاب ذکر خواهد کرد[۷].

نویسنده در خاتمه کتاب در موضوع نقطه‎گذاری سخن گفته است. او بر این نکته تأکید می‌کند که از تطویل و تعلیل پرهیز کرده و آنچه در اینجا آورده قول برگزیده برای کسی است که می‌خواهد آن را به کار بندد؛ اما برای مطالعه بیشتر می‌تواند به کتب مبسوط مانند «المحكم في نقط المصاحف» ابوعمرو دانی و «الطراز في شرح ضبط الخراز» محمد بن عبدالله تنسی مراجعه کند[۸].

از جمله مباحثی که نویسنده به‌اجمال به آن اشاره کرده و نیازمند توضیح است، اعراب‎گذاری قرآن به شکل مستطیل است. در این رابطه در کتاب رسم‎الخط مصحف توضیح خوبی آمده است: ابوعمرو دانى در توضیح انگیزه‌هایى که پیشینیان را وادار به تکمیل کتابت، به‎خصوص در مصاحف گردانید سخن خوبى دارد. او مى‎گوید: چیزى که پیشینیان را به نقطه‎گذارى مصاحف وادار نمود، پس از آنکه این مصاحف در زمان نوشتن و ارسال آنها به شهرها خالى از نقطه بود، این بود که آنها اهل زمان خود را دیدند که با وجود نزدیکى آنها به زمان فصاحت و ملاقات با اهل آن، تباهى در لغت آنها افتاده بود و الفاظ‍‎ آنها اختلاف پیدا کرده بود و طبیعت آنها تغییر یافته بود و بسیارى از خواص و عوام مردم دچار خطاگویى شده بودند. آنها مى‎ترسیدند که گذشت زمان موجب افزایش این تباهى گردد و آیندگان که بدون شک در علم و فصاحت و فهم و درایت پایین‎تر از نسل موجود خواهند بود، بیشتر به خطا بیفتند و فساد و اشتباه آنها را فراگیرد. آنها این کار را انجام دادند تا اینان در هنگام پریشانى اعراب و ناآگاهى از آن، به این نقطه‌ها و اعراب‌ها مراجعه کنند و بدین‎گونه اعراب کلمه تحقق یابد و چگونگى الفاظ‍‎ درک شود. علامت‎هاى سه‎گانه حرکات کوتاه، چند مرحله از تطور را پشت سر گذاشته، تااینکه به این صورتى که امروز در مصاحف مى‎بینیم و مردم در کتابت به کار مى‎برند، درآمده است. در مرحله اول، حرکات را با نقطه‌هاى گرد با رنگ مخالف رنگ سیاه نشان مى‎دادند، سپس با گذشت زمان، به علامت‎ها و یا حروف کوچک تغییر یافت که بالا یا پایین حرف مى‎گذاشتند. انتقال از مرحله نقطه‌هاى گرد در نشان دادن حرکات، به مرحله اعراب مستطیل، چندین قرن طول کشید و سرعت یا کندى پیشرفت آن در شهرهاى اسلامى در شرق و غرب مختلف بود[۹].

وضعیت کتاب

محقق اثر در تصحیح آن به دو نسخه از اثر دست یافته و نسخه دارالکتب مصر را اصل گرفته است؛ چراکه قدیمی‌تر و از ضبط بیشتر و تصحیف و سقط کمتری برخوردار است.[۱۰]. ‎ در پاورقی‎های کتاب، اختلاف نسخ، معرفی برخی اعلام، ارجاع به منابع و توضیحات مفیدی ذکر شده است.

فهرست مصادر با ذکر اطلاعات کامل آثار و فهرست منابع در انتهای کتاب ذکر شده است.

پانویس

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. علینقیان، حسین، «مقایسه‌ای بین رسم‎الخط مصحف و نقوش قدیم عربی (تحقیقی زبان‎شناختی)»، پایگاه مجلات تخصصی نور: رشد آموزش قرآن، تابستان 1386، شماره 17، صفحه 36 تا 42.
  3. حمد، غانم قدوری، رسم‎الخط مصحف، ترجمه یعقوب جعفری، قم، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1376.

وابسته‌ها